بریدههایی از کتاب شکوه اشراق
۴٫۷
(۹)
باید تصور کنید اگر روزی تمام تعلقاتِ مادی، ثروت، فرزندان یا اسم و رسم خود را از دست بدهید، چه چیزهای باارزش دیگری دارید که بتوانید با آنها خوشحال باشید؟!
چه چیزی برای فطرت باطنی خود اندوختهاید و چه چیزی از خودِ درونتان دریافت کردهاید که بتوانید به آن ببالید و مفتخر باشید؟!
چه چیزی پدید آوردهاید که شما را در برابر خودتان سربلند کند؟ آنچه باید به دنبالش باشید، درکِ حقیقتی ژرف درباره «بودنتان» است! این تنها رسالت مشترک انسانهاست. اینکه در بطن زندگیِ مادی بتوانند به روشنایی درونی دست یابند.
Moon
اگر بدانی نیرویی در کیهان هست که همیشه موافق و حامی توست و در جهت تعالی و پیروزیِ تو حرکت میکند، دیگر هیچ ترسی نمیتواند ایمانت را بگیرد! رسیدن به این درجه، رسیدن به یگانگی با اراده عظیمترین نیروی جهان است؛ یعنی نیروی آفرینش... وقتی اراده و خواست ما با اراده جهان هستی همسو و همجهت باشد، ما در خلق تمام اتفاقات جهان پیرامونمان دست خواهیم داشت. درواقع ما همیشه در انتخاب آن احتمالهایی که منتظر عینیت یافتناند، نقش خواهیم داشت. مسئله اینجاست که ترسهایمان انتخاب میکنند یا ایمانمان!!
وقتی آگاهانه و از روی ایمانی قلبی، رؤیایی را انتخاب میکنیم و آن را رشد میدهیم، گویی اراده و قدرت درونمان را به اراده و قدرت بیپایان هستی پیوند زدهایم. این اتفاق یعنی پیمودن روند تکامل و نزدیک شدن به آگاهی از یگانگی.
نگار
زمانی که ارزشمندترین فرصت برای تعالیِ او «بودنش در زندگی است» او فرار را ترجیح میدهد، آنجا که مهمترین درسها در سکوت نهفته است، او هیاهو را ترجیح میدهد. آنجا که صلح و آرامش او را به سوی گوهر درونش هدایت میکند، او خشم و ستیز را ترجیح میدهد. آنجا که عشق و پذیرش او را به نور میرساند، او انتقام و نفرت را ترجیح میدهد... زیرا با ناخالصیهای درونش زندگی میکند نه با مسئولیت آگاهانهای که وجدانش به او گوشزد میکند...
نگار
انسان با تمامی موجودات ازجمله حیوانات نقاط اشتراک بسیاری دارد، اما در عمق وجود او تفاوتهایی اساسی قرار داده شده است. یکی از مهمترین این تفاوتها، هشیاری و تأثیرگذاری اوست که دنیا را در ید قدرت آدمی قرار داده است. بنابراین باید تمامی کنشهای او از معنا برخاسته باشد. باید بتواند صوتی ارزشمند از خود به جا بگذارد. باید بتواند نوری برای روشنایی به جهان بتاباند، لبخندی برای سرور به طبیعت ببخشد، عشقی ژرف بر هستی نثار کند، باید طرحی عمیق بر پیکره جهان مادی بکشد و باید دنیایش را از معنا سرشار کند. هر انسانی باید با حضورش رنگ و بو و احساسی به دنیا ببخشد که جهان پیش از این نداشته است.
باید بدانیم که انعکاس وجودمان چه تأثیری بر جهان پیرامون خواهد گذاشت و مسئولیت این تأثیر را آگاهانه بپذیریم. آنگاه میتوانیم خود را تکاملیافته بدانیم. در غیراینصورت فقط دستهای از جانداران خواهیم بود که از لحاظ فیزیکی با سایر موجودات متفاوتیم، نه چیزی فراتر و عمیقتر از آن...!
Moon
در زمانی که ارزشمندترین فرصت برای تعالیِ او «بودنش در زندگی است» او فرار را ترجیح میدهد، آنجا که مهمترین درسها در سکوت نهفته است، او هیاهو را ترجیح میدهد. آنجا که صلح و آرامش او را به سوی گوهر درونش هدایت میکند، او خشم و ستیز را ترجیح میدهد. آنجا که عشق و پذیرش او را به نور میرساند، او انتقام و نفرت را ترجیح میدهد... زیرا با ناخالصیهای درونش زندگی میکند نه با مسئولیت آگاهانهای که وجدانش به او گوشزد میکند...
Moon
پس با خود تکرار کنید «من لایق و ارزشمندم، زیرا من تکهای از انرژی خلاقِ هستیام.»
تمام جمعیت پس از او با نوایی شکوهمند این جمله را تکرار کردند. با این کلامش گویا حفرهای که در وجود خیلی از ما بود، پر شد. این را از لبخندی که روی لبان بسیاری از حاضرین نقش بسته بود، دریافتم. دریافتم که دیگران هم مانند من به اندازه کافی به ارزشهای درونشان واقف نیستند. آنها از خود دورند و نمیدانند که میتوانند چقدر ارزشمند و مهم باشند... این جملهاش مانند ناقوسی در ذهنم میکوبید: «حس برتریطلبی همان عطش و تشنگیای است که از حس نالایق بودن سرچشمه میگیرد...»
Moon
بههیچعنوان برای تفریح و سرگرمی، شکار را انتخاب نکنید، هر نوع عمل در جهت از بین بردن جانور، گیاه و انسان مخالفت ورزیدن با زایشِ هستی است. تا جایی که میتوانید با نیروی آفرینش همراه شوید نه با نیروی مرگ و نابودی، از کاشتن یک نهال کوچک گرفته تا حفاظت و حمایت از سایر جانداران!
Moon
«تواناییهای ما شکوه آفرینش خداست و انسان بسیار بسیار تواناست!... ما خدا را ابتدا درک میکنیم، سپس او را تجربه و پس از آن پدیدار میکنیم!»
Moon
دریافتم آنچه تاکنون تصور میکردم هستم، چیزی جز پوستهای ذهنی نبود که اکنون فرو ریخت و آنگاه حضورِ متعالی درونم تجلی یافت!
و این داستانِ تو نیز هست، داستان من و تو و تمامی آدمکهای این سرزمین... در تو نیز دو پیدا و پنهان زندگی میکنند، یکی تو، یکی او... بپذیر که تو آبستنی، آبستن گوهری از جنسِ حقیقت...
همه ما آبستنیم و باید خودِ حقیقی، عظیم و باشکوهمان را متولد کنیم تا منیتِ ضعیفمان محو شود، در حضور و درخشش لایتناهیاش...!
Moon
رشد اجتماعی باید با رشد شخصیتی و روانی همراه باشد... بسیارند انسانهای موفق و ثروتمندی که داراییهای مادیشان نتوانسته است خلأهای روانیشان را پر کند و آنگاه به جای نگریستن به خود و ساختن خرابیها و ناآرامیها و زخمهای درونیشان، همچنان در پی مخفی شدن زیر انبوهی از مشغلهها و زرقوبرقهای بیرون هستند! بسیاری از آدمها به صورت کاملاً ناآگاهانه خود را از خودشان پنهان میکنند؛ زیرا تاب روبهرو شدن با خود را ندارند و درنهایت خود را زیر دستوپای هیاهو و شلوغیهای زندگیشان گم میکنند و مهمترین بخش خود را در آنها جا میگذارند.
Moon
حجم
۱۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه
حجم
۱۵۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۷ صفحه
قیمت:
۶۹,۹۰۰
تومان