بریده‌هایی از کتاب دمی آرام گیر و فرزانه شو

رابطهٔ استثنایی رابطه‌ای با شروع خوب نیست؛ بلکه رابطه‌ای با پایان خوب است. روابط اغلب اتفاقی آغاز می‌شوند؛ اما وقتی نوبت به پایان آن‌ها می‌رسد، معمولاً انتخاب‌هایی پیشِ روی ما وجود دارد. پایان را عاقلانه انتخاب کنید.

اگر به این امید بمانید که دیگران دلداری‌تان بدهند، زیر بار این نیاز خم می‌شوید. اگر مدام نیاز دارید شنیده شوید، هیچ‌کس نمی‌تواند این نیاز را طبق رضایت کامل شما، برآورده کند. به‌جای این‌که همواره تسلی را در دیگران جست‌وجو کنید، خودتان مایهٔ تسلی باشید و به دیگران گوش بسپارید.

تنهای تنها، فقط خودتان باشید و جاده.

وقتی اشتباهی پیش می‌آید، اغلب به درون‌مان می‌نگریم و خودمان را سرزنش می‌کنیم؛ اما آیا واقعاً تقصیر از ماست؟ برای مثال، اگر من جیمز تِیلِر باشم و کسی به‌دنبال پاواروتی باشد، آن‌گاه مسلماً من را انتخاب نخواهد کرد. این بدان معنا نیست که من استعداد موسیقی ندارم؛ بلکه این فقط بدین معنی است که من گزینهٔ صحیح نیستم. پس اعتمادبه‌نفس بیش‌تری داشته باشید و لطفاً خودتان را بی‌دلیل سرزنش نکنید.

خوشی و خنده دل‌های بسته را می‌گشاید. خوشی و خنده می‌تواند ما را از بند افکارمان برهاند. وقتی لبخند می‌زنیم، احساس می‌کنیم می‌توانیم چیزهایی را بپذیریم که قبلاً توانایی پذیرش آن‌ها را نداشته‌ایم و احساس می‌کنیم می‌توانیم کسانی را ببخشیم که در حق‌مان بی‌انصافی کرده‌اند. خوشی و خنده لازمهٔ زندگی است.

احساس سردرگمی یا بلاتکلیفی می‌کنید؟ شب‌ها خوب بخوابید. روز بعد وقتی از خواب بیدار شدید، مشکل ساده‌تر به نظر می‌رسد. این کار واقعاً نتیجه‌بخش و مفید است.

ما باید سه نوع هوش را برای سلامتی کلی خود پرورش دهیم: هوش انتقادی، هوش هیجانی و هوش معنوی. اگر یکی فراموش شود، رشد دو هوش دیگر کند می‌شود. اگر هوش انتقادی خوبی داشته باشید اما از هوش هیجانی غافل مانده باشید، ممکن است درخصوص درد و رنج دیگران حساسیتی نداشته باشید. اگر هوش هیجانی خوبی داشته باشید اما از هوش معنوی غافل مانده باشید، ممکن است با دیدن درد و رنج‌های دنیا، امید خود را از دست بدهید. اگر هوش معنوی خوبی داشته باشید اما از هوش انتقادی غافل مانده باشید، ممکن است قربانی سوءاستفادهٔ فرقه‌ای شوید.

«آن کس که تنها یک دین را بشناسد، درواقع هیچ دینی را نمیشناسد.»‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬ ـ مکس مولر (۱۸۲۳ تا ۱۹۰۰)، ‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬‬

«هنگام استخدام افراد، از آن‌هایی خوشم می‌آید که هم اعتمادبه‌نفس دارند و هم می‌توانند به اشتباهات‌شان اقرار کنند. برای استخدام چنین اشخاصی، لازم نیست به سایر مدارک‌شان نگاه کنم؛ زیرا آن‌ها از خود مطمئن هستند اما اجازه نخواهند داد نفس‌شان مانع‌شان شود.»

این دو کار را همزمان امتحان کنید: وانمود کنید که همین‌الان هم قهرمان هستید و با جدیت تلاش کنید تا قهرمان شوید. این‌گونه شکاف میان باور و واقعیت خیلی زود بسته خواهد شد.

کنایه‌ای دردآور: پاداش کسی که سخت کار می‌کند، کار بیش‌تر است.

این‌که قصد داشته باشیم شخصی را متقاعد کنیم، ممکن است ناشی از این باشد که خودمان هنوز کاملاً متقاعد نشده‌ایم و مطمئن نیستیم.

اگر تمرکز داشته باشید، حتی یک دفترچه تلفن هم می‌تواند برای‌تان جالب‌توجه باشد. اگر حوصله‌تان سر رفته است، شاید تمرکز ندارید.

اگر قرار باشد رابطه‌ای شکوفا شود، معمولاً این کار بدون مشقت انجام می‌شود.

برای ایجاد روابط پایدار هم برای ایجاد اعتماد، به زمان نیاز دارید. هنگام دیدار، شوروشوق خود را مهار و متعادل کنید. ممکن است برای‌تان این سؤال پیش بیاید که: «چه اشکالی دارد احساساتم را صادقانه ابراز کنم؟ چرا نمی‌توانم به او هدیه‌ای بدهم و از احساساتم بگویم؟» وقتی فرد مقابل آمادگی داشته باشد، ابراز احساسات و هدایای شما معنی بیش‌تری برای او خواهند داشت. او را دوست داشته باشید، نه احساسات خودتان را.

اگر در مسیر موفقیت، دیگران را زمین می‌زنید، با تغییر اوضاع، خودتان هم زمین می‌خورید.

پس از استادشدن در هجده سطح از کونگ فو، می‌توانید با تلنگری به دیگران آسیب بزنید؛ اما اگر ادامه دهید و تمام سی‌وشش سطح آن را بگذرانید، وقتی افراد ضعیف به‌طرز احمقانه‌ای شما را به مبارزه بطلبند، عقب‌نشینی را انتخاب می‌کنید.

می‌خواهید خوشحال باشید، یا می‌خواهید خوشحال به نظر برسید؟

انتقاد و عیب‌جویی‌کردن آسان است. وقتی انتقادگر خودش وارد عمل شود، خیلی زود متوجه می‌شود هیچ کاری به‌آسانی انتقادکردن نیست. انتقاد و ایرادگیری بدون پیشنهادکردن راه‌حل، صرفاً برای افزودن بر حس خودپسندی انتقادگر است.

زندگی مانند تئاتر است. نقشی به شما واگذار شده است. اگر نقش‌تان را دوست ندارید، به خاطر داشته باشید که قدرت این را دارید تا همان نقشی را که خودتان می‌خواهید، از نو خلق کنید.