بریدههایی از کتاب داستانهای موضوعی: چهل موضوع و 339 داستان
۳٫۵
(۴)
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی
پوریای ولی
Aysan
پشتوانه یوسف
برادران یوسف وقتی خواستند یوسف را به چاه بیفکنند، یوسف لبخندی زد! یهودا، یکی از برادران، پرسید: چرا خندیدی؟ اینجا که جای خنده نیست!
یوسف گفت: روزی در فکر بودم چگونه کسی میتواند به من اظهار دشمنی کند، با اینکه برادرانِ نیرومندی دارم!
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد، تا بدانم که نباید به هیچ بندهای به غیر خدا تکیه کنم.
Aysan
قرآن کریم: «وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛
هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت میکند.
Aysan
امام صادق علیهالسلام فرمود:
روزی بین سلمان فارسی و شخصی دیگر، برخوردی رخ داد. آن مرد به سلمان گفت: تو کیستی؟ سلمان پاسخ داد:
ابتدای آفرینش من و تو از نطفه نجسی بوده و سرانجام هم مرداری گندیده خواهد بود. هرگاه روز رستاخیز شود و ترازوی عدل بنهند، هر کس اعمال نیکش سنگین بود، او شرافتمند است و هر کس اعمال نیکش اندک بود، پست و بیارزش.
Aysan
امام هادی علیهالسلام: اَلْعُقُوقُ یعَقِّبُ الْقِلَّةَ وَ یؤدِیّ اِلَی الذِّلَّةِ؛
آزردن پدر و مادر فقر میآورد و به ذلّت میانجامد.
Aysan
قدر بابا آن زمان دانی که خود بابا شوی.
Aysan
امام صادق علیهالسلام: مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ وَهَبَ اللّهُ لَهُ مالاً فَلَمْ یتَصَدَّقْ مِنْهُ بِشَیْءٍ؛
ملعون است، ملعون است کسی که خدا به وی مالی را عطا کند و او مقداری از آن را صدقه ندهد.
Aysan
چون هدهد به نزد سلیمان بازگشت، عذر خویش را بیان کرد و از قوم سبأ خبر آورد. سلیمان گفت: باید ببینم این عذر که آوردی راست است یا دروغ؛ اگر دروغ باشد، تو را به سختی عذاب میکنم!
جبرئیل امین از طرف خدا آمد و گفت: ای سلیمان! مرغک ضعیف را تهدید میکنی! ای سلیمان! چرا از مرغی ضعیف، به عذری ضعیف بسنده نمیکنی و او را تهدید مینمایی؟ چرا از ما نمیآموزی که با بندگان خود، چگونه معامله میکنیم.
وقتی کافری در امواج متلاطم دریا، در درون کشتی گرفتار میگردد، از ترس غرق شدن، بت را میاندازد و به زبان عذر، دروغ میگوید. چون وی از دریا بیرون رفت و از غرق شدن خلاصی یافت، بار دیگر بت را میپرستد و به کفر خویش بازمیگردد. من به دروغ وی توجه نمیکنم و آن عذر دروغ وی را میپذیرم و از غرق شدن نجاتش میدهم.
Aysan
از مادر مهربانتر
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در یکی از سفرهایش به زنی که در حال پختن نان بود و کودکی را با خود حمل میکرد برخورد نمود.
آن زن نزد حضرت آمد و گفت: ای رسول خدا! به من خبر رسیده که شما فرمودهاید: خداوند نسبت به بندهاش از مادر نسبت به فرزندش مهربانتراست. حضرت فرمود: آری چنین است که میگویی.
زن گفت: مادر، هرگز حاضر نمیشود فرزندش را در این تنور بیندازد!
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گریست و فرمود: خداوند به آتش عذاب نمیکند؛ مگر کسی را که توحید را نپذیرد.
Aysan
گمان نیک
خداوند به فرشتگان میفرماید: سوگند به عزت و جلالم، اگر بندهای، ساعتی گمان نیک به من داشته باشد، هرگز او را به آتش دوزخ نمیترسانم. نه، هرگز! دروغ او را راست بدانید و او را وارد بهشت کنید.
سپس پیامبر صلیاللهعلیهوآله سخنی با این مضمون فرمود: اگر بندهای حسن ظن به خدا داشته باشد، به نتیجه مطلوبی خواهد رسید.
امام صادق علیهالسلام میفرماید: خداوند نزد گمان بنده خویش است؛ اگر گمانش خوب بود، نتیجهاش خوب و اگر بد بود، نتیجهاش بد است.
Aysan
قرآن کریم: «اِنَّ اللّهَ یحِبُّ التَوّابِینَ»؛
خداوند توبه کاران را دوست میدارد.
قرآن کریم: «وَ تُوبُوا اِلَی اللّهِ جَمیعا اَیهَا الْمُؤِنُونَ لَعَلَکمْ تُفْلِحُونَ»؛
همگی به سوی خدا توبه کنید ای مؤمنان، شاید که رستگار شوید.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: اَلتّائِبُ مِنَ الذَّنْبِ کمَنْ لا ذَنْبَ لَهُ؛
توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناهی ندارد.
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: لَیسَ شَیْءٌ اَحَبُّ اِلی اللّهِ مِنْ مُؤمِنٍ تائِبٍ اَوْ مُؤمِنَةٍ تائِبَةٍ؛
هیچ چیز نزد خدا محبوبتر از مرد توبه کار و زن توبه کار نیست.
سیّد جواد
متوکل از پستترین خلفای عباسی بود. وی تنها خلیفهای است که به حضرت زهرا علیهاالسلام توهین میکرد.
منتصر از پدرش، متوکل، شنید که او حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را دشنام میدهد و ناسزا میگوید. او از دانشمندی پرسید: کیفر کسی که به حضرت فاطمه علیهاالسلام دشنام میدهد چیست؟
مرد دانشمند پاسخ داد: کشتن چنین فردی واجب است؛ ولی بدان! هر کس پدرش را بکشد، عمرش کوتاه خواهد شد!
منتصر گفت: من از کوتاهی عمرم که در راه اطاعت و فرمانبرداری خدا باشد، باکی ندارم.
منتصر پدرش را کشت و پس از آن، بیشتر از هفت ماه، زنده نماند.
سیّد جواد
مردی زنی داشت که به شدت عاشق او بود و آن زن در چشم، یک سپیدی داشت.
مرد از فرط محبت، از آن عیب بیخبر بود، تا روزی که عشقِ وی روی به نقصان نهاد و گفت: این سپیدی، کی در چشم تو پدید آمد.
زن گفت: آن زمان که کمال عشق، تو را نقصان آمد.
سیّد جواد
سید و شیخ بهایی
شیخ بهایی، بسیار خوش اخلاق و نیکو رفتار بود. وی روزی به یکی از سادات، وعده داد که چیزی به او بدهد؛ امّا سید دیرتر از زمانِ ملاقات، آمد.
شیخ گفت: چرا سر وعده نیامدی؟
سید ناراحت شد و آب دهان به محاسن شیخ انداخت!
شیخ بهایی، با دست، آب دهان سید را به محاسن و روی خود مالید و گفت: حمد میکنم خداوندی را که صورت و ریش مرا به سبب این سید، از آتش جهنم آزاد ساخت و سپس به سید احسان بسیار نمود.
Aysan
خدا از حق خود میگذرد؛ اما از حقالناس نمیگذرد.
Aysan
تواضع موسی علیهالسلام
خداوند به حضرت موسی علیهالسلام فرمود: این بار که به مناجات میآیی کسی را با خودت بیاور که از تو پایینتر باشد.
حضرت رفت و بعد از جستجو و فکرِ بسیار، سگ مریضِ ولگری را پیدا کرد و طناب به گردنش انداخت و مقداری کشید؛ امّا پشیمان شد. چون به مناجات رفت، خداوند فرمود: ای موسی! کسی را که خواستم آوردی؟
موسی علیهالسلام عرض کرد: خیر چنین کسی را نیافتم.
خداوند فرمود: به عزت و جلالم قسم، اگر کسی را میآوردی، نامت را از دیوان پیامبری محو میکردم.
Aysan
پاسخ سلمان
منافقی در زمان استانداری سلمان در مدائن به او گفت:
ای سلمان! این ریشِ سفید تو بهتر است یا دم سگ؟
سلمان گفت: اگر از پل صراط رد شدم، ریش من بهتر است و اگر افتادم، دم سگ.
Aysan
برای رهایی از شیطان از هر وسیلهای باید بهره جست، حتی اگر شیطان، ما را پند دهد باید از پند او برای رهایی از دشمنیهای او استفاده کنیم.
Aysan
شیخ بهایی در مخلاة آورده است که پروردگار متعال، سه هزار و پانصد آیه بر حضرت موسی علیهالسلام فرو فرستاد. پس از آن، حضرت موسی علیهالسلام عرض کرد: خدایا! به من سفارش فرما!
خداوند فرمود: تو را سفارش میکنم به مادر و این سفارش را سه بار تکرار کرد، آنگاه فرمود: ای موسی! خوشنودیِ وی، خشنودی من و خشم وی، خشم من است.
Aysan
فرعون گفت: چرا گریه میکنی؟
دختر گفت: آرایشگر گفته است که خدای من و خدای تو و خدای آسمانها و زمین یکی است.
فرعون، آرایشگر را احضار کرد و گفت: اگر از این گفتار بازنگردی تو را هلاک میکنم! آرایشگر از توحید باز نگشت. فرعون دستور داد او را چهار میخ کردند و با میخها بر زمین دوختند و مار و عقرب بر سینهاش گذاشتند. فرعون گفت: از دینت باز گرد! امّا او نپذیرفت. فرعون دستور داد دختر بزرگ او را روی سینهاش سربریدند؛ ولی او از توحید بازنگشت. دختر شیرخوارهای داشت، او را نیز آوردند و روی سینهاش سربریدند؛ اما دست از دین خود برنداشت و سپس خود آن زن با ایمان را به قتل رساندند.
Aysan
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان