بریدههایی از کتاب داستانهای موضوعی: چهل موضوع و 339 داستان
۳٫۵
(۴)
امام صادق علیهالسلام فرمود:
دوست ندارم جوانی از شما را ببینم، مگر آنکه روز او به یکی از دو حالت آغاز گردد؛ یا عالم باشد یا متعلم (دانشجو). اگر نه عالم باشد ونه متعلم، در انجام وظیفه کوتاهی کرده و کوتاهی در انجام وظیفه، تضییع جوانی است و تضییع جوانی، گناه است و سوگند به خدای محمد صلیاللهعلیهوآله جایگاه گناهکار در آتش خواهد بود.
سیّد جواد
شخصی به امام صادق علیهالسلام گفت: گروهی از دوستان شما گناه میکنند و میگویند به رحمت خدا امیدواریم!
امام فرمود: آنها دروغ میگویند که دوست ما هستند؛ بلکه قومی هستند که آرزوهای بیجا، آنها را به این طرف و آن طرف میکشاند. کسی که به چیزی امیدوار باشد، برای رسیدن به آن، کار میکند و کسی که از چیزی ترسان است از آن دوری مینماید.
سیّد جواد
اظهار باطن
حضرت عیسی علیهالسلام از محلّی عبور مینمود. عدهای جهود به ایشان بیادبی کردند؛ اما حضرت آنها را مدح و ثنا فرمود!
یکی از شاگردان ایشان عرض کرد: ای پیامبر خدا! اینها سخنان زشت میگویند و شما اینگونه جواب میفرمایید؟!
حضرت فرمود: بله، آنها آنچه داشتند، از خود بروز دادند و من نیز آنچه در باطن داشتم، اظهار نمودم؛ هر کس درون خود را نشان میدهد.
Aysan
توکل ابراهیم
چون بتپرستان، حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام را به جرم شکستن بتها، در منجینق گذاشتند و از راه هوا او را به دریای آتش پرتاب کردند، در میان آسمان و زمین، فرشته مقرب پروردگار در مقابل حضرتش پدیدار شد و پرسید: یا خلیل الله! چه حاجتی داری که بیدرنگ آن را برایت انجام دهم؟
ابراهیم در پاسخ گفت: من از تو حاجتی ندارم! نیازم تنها به خداوند بینیاز است و رازم از او پنهان و پوشیده نیست! او خود میداند که با بنده حاجتمند خویش چه کند، پس به فرمان خدا، آتشِ سوزان، تبدیل به گل و ریحان و برد و سلام شد.
Aysan
سپس گفت: ای نوح! تو بر من حقی داری و درباره من نیکی کردی، و من میخواهم آن را جبران نمایم.
نوح پرسید: آن خدمت چه بوده است؟ شیطان گفت: تو دعا کردی قومت به یک ساعت هلاک شدند، اگر این کار را نمیکردی، من حیران بودم به چه وسیله آنها را منحرف و گمراه کنم! تو از این زحمت مرا راحت کردی!
نوح که دانست شیطان او را سرزنش میکند، شروع به گریه کرد و بعد از طوفان نیز پانصد سال گریه میکرد. از این رو، او نوح لقب یافت؛ زیرا پیش از آن عبدالجبار نام داشت.
Aysan
مردی خدمت حضرت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله شرفیاب شد و عرض کرد: ای پیامبر خدا! من در زندگی، بسیار گناه کردهام و اکنون پشیمانم و میخواهم توبه کنم، چه راهی دارم که خداوند، زود از گناهان من درگذرد؟
حضرت فرمود: از پدر و مادرت کدام یک زندهاند؟
مرد عرض کرد: فقط پدرم.
حضرت فرمود: برو و به پدرت خدمت کن.
وقتی که آن جوان حرکت کرد و رفت، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: اگر این مرد، مادر داشت و به مادرش خدمت میکرد، زودتر گناهان او مورد عفو قرار میگرفت و گذشتهاش جبران میگردید.
Aysan
مردی خدمت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله آمد و عرض کرد: به چه کسی احسان کنم؟
پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: به مادرت.
مرد دوباره گفت: سپس به چه کسی احسان کنم؟
پیامبر فرمود: به مادرت!
آن مرد باز عرض کرد: سپس به چه کسی احسان کنم؟
حضرت باز هم فرمود: به مادرت!
آن مرد عرض کرد: آنگاه به چه کسی. حضرت در دفعه آخر فرمود: به پدرت!
Aysan
فرزندش از او پرسید: به کجا میروی؟
عارف گفت: به سوی خانه پروردگارم! فرزند، گمان کرد که هر کس خانه او را ببیند، خودِ پروردگار را هم میبیند؛ لذا مشتاق همراهی با پدر شد و گفت: چرا مرا با خود نمیبری؟
پدر گفت: تو صلاحیت این سفر را نداری. فرزند، گریه کرد و بالاخره پدر را راضی نمود.
چون پدر و پسر به میقات رسیدند، هر دو مُحرِم شده و حرکت کردند و وارد بیت الله شدند. فرزند، مات و مبهوت همهجا را نگریست و پرسید: پروردگارم کجاست؟ پدر گفت: خداوند در آسمان است.
فرزند که این سخن را شنید، فریادی زد و بی هوش شد و از دنیا رفت.
پدر متاثر شد و فریاد برآورد: پسرم چه شد، پسرم کجاست؟
از زاویه خانه، ندایی به گوشش رسید که تو خانه خدا را میخواستی و به آن رسیدی، و او خود پروردگار را میطلبید و خدای خانه را یافت و اینک در مقامی بالا و در نزد پروردگار است
Aysan
حضرت علی علیهالسلام در میدان جنگ، شمشیری به مردی مشرک از دشمنانش بخشید. آن مرد به حضرت عرض کرد: من از تو، ای پسر ابوطالب در شگفتم که در چنین برههای، شمشیر خود را میبخشی!
حضرت فرمود: تو تقاضا نمودی و رد سائل از شیوه کرم دور است. آن مرد از اسب پیاده شد و گفت: این روش اهل دین است و پای حضرت را بوسید و مسلمان شد.
Aysan
مولوی
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
Aysan
فرعون هنگام غرق شدن، به موسی علیهالسلام استغاثه کرد.
خداوند متعال به موسی علیهالسلام وحی فرمود: ای موسی! به فرعون پناه مده و یاری نکن؛ زیرا تو او را نیافریدهای. اگر او به من استغاثه میکرد، نجاتش میدادم.
مصطفی گلی
دل که بیعشق است آن را دل مگوی.
صفایی
Aysan
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
حجم
۱۹۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۹۰ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان