بریده‌هایی از کتاب اعتماد به نفس باربارا

نگذارید ترس از شکست، زندگی‌تان را محدود کند. وجود ترس به معنای آن است که آرزوی بزرگی دارید و آرزو هر چه بزرگ‌تر باشد، ترسش هم بیشتر خواهد بود. به ترس‌تان اعتراف کنید و بعد علی‌رغم وجود آن، دست به اقدام بزنید. اعتماد به نفسی که تجربه خواهید کرد ناشی از دانستن آن است که دیدتان را وسیع‌تر از ترسی کرده‌اید که همراه کار است.

اعتماد به نفس حقیقی از این جا به وجود نمی‌آید که هیچ ترسی نداشته باشید. از این جا ناشی می‌شود که به خودتان در اقدام، علی‌رغم وجود ترس، اطمینان داشته باشید.

نقطه‌ای که در آن از رسیدن به آرزوی‌تان دست می‌کشید، نقطه‌ای است که در آن اعتماد به نفس‌تان را از دست می‌دهید. زمانی که دیگر به خودتان اطمینان ندارید.

اگر اعتماد به نفس‌تان را بر پایهٔ آنچه که هستید بنا کنید، نه آنچه که انجام می‌دهید، چیزی ساخته‌اید که هیچ کس و هیچ شرایطی نمی‌تواند از شما بگیرد.

اعتماد به نفس واقعی ربطی به چیزهایی که در زندگی بیرونی‌تان رخ می‌دهد، ندارد. اعتماد به نفس واقعی به خاطر کارهایی که انجام می‌دهید به وجود نمی‌آید، بلکه به خاطر اعتقاد به وجود توانایی در انجام هر چه می‌خواهید در خود، به وجود می‌آید.

آیا کمک گرفتن از دیگران برای‌تان سخت است؟ آیا فکر می‌کنید همه کار را باید خودتان به تنهایی انجام دهید؟ اگر می‌خواهید احساس اعتماد به نفس‌تان را بهبود بخشید، باید این طرز تفکر را کنار بگذارید. کمک خواستن نشانهٔ ضعف نیست: نشانهٔ هوش و خوددوستی سالم است.

اعتماد به نفس واقعی همواره از درون ایجاد می‌شود، نه از بیرون. اعتماد به نفس از تعهدی که به خودتان می‌دهید ناشی می‌شود، تعهد به این که هر کاری را که در زندگی می‌خواهید و نیاز دارید، انجام دهید.

یکی از علت‌هایی که تغییر دادن عادات ناسالم و رفتارهای منفی برای ما انسان‌ها مشکل است، این است که در واقع از آن رفتارها منافع زیادی عایدمان می‌شود. این منافع چیزی نیست که شما آگاهانه دنبالش باشید یا آن را بپذیرید. اما به حرف من اعتماد کنید، منافعی وجود دارد.

این حق شماست که هم‌اکنون از خود خشنود باشید. هر بار که از خود، به علت کسی که هستید و در جایی که هستید، تجلیل می‌کنید، برای برداشتن قدم بعدی در راه رشد و موفقیت، قدرت کسب می‌کنید.

اعتماد به نفس واقعی ربطی به چیزهایی که در زندگی بیرونی‌تان رخ می‌دهد، ندارد. اعتماد به نفس واقعی به خاطر کارهایی که انجام می‌دهید به وجود نمی‌آید، بلکه به خاطر اعتقاد به وجود توانایی در انجام هر چه می‌خواهید در خود، به وجود می‌آید.

وقتی دست به انجام کاری می‌زنید که از قبل می‌دانید می‌توانید انجام دهید، هرگز به احساس واقعی اعتماد به نفس دست نخواهید یافت

آیا تا به حال با کسی که شما را به طور مشروط دوست دارد رابطه داشته‌اید؟ او موانعی را یکی پس از دیگری برای‌تان ایجاد می‌کند، که برای جلب دوستی و رضایت او باید از روی همهٔ آنها بپرید.

آیا تا به حال با کسی که شما را به طور مشروط دوست دارد رابطه داشته‌اید؟ او موانعی را یکی پس از دیگری برای‌تان ایجاد می‌کند، که برای جلب دوستی و رضایت او باید از روی همهٔ آنها بپرید.

اعتماد به نفس اعتقاد به روح خودتان است، که بدون توجه به آنچه در زندگی برای‌تان پیش می‌آید، از عهده‌اش برآیید و کاری را که لازم است انجام دهید

یادتان باشد که اعتماد به نفس واقعی از اعتقاد به عزت نفس‌تان به وجود می‌آید و تعهد به این که هر چه را بخواهید، برای دستیابی به آن سخت تلاش خواهید کرد.

من به اراده‌ام به عنوان یک فرد اطمینان دارم که اگر بخواهم کاری را انجام دهم آن را یاد خواهم گرفت.

اگر احساس می‌کنید در دنیای دیوانه‌ای زندگی می‌کنید که قانونی بر آن حاکم نیست، اعتماد به نفس معنوی ندارید. همه چیز تصادفی به نظر می‌رسد و انسان دائماً احساس ناامنی می‌کند. اعتماد به نفس معنوی وقتی ایجاد می‌شود که چرخه‌های طبیعت و مکانیزم خلقت را ببینید و بفهمید که واقعیت ما توسط یک هوش نظم‌دهنده که ورای تصور من و شماست، طراحی شده است. حضور این هوش فراگیر در کوچک‌ترین جزء پَر یک پرنده تا چرخش سیارات آشکار است.

اعتماد به نفس بر این اساس ساخته نمی‌شود که یقین داشته باشید همیشه شخص موفقی خواهید بود و مرتکب اشتباه نخواهید شد بلکه بر این پایه استوار است که ارادهٔ شما به حدی است که با وجود باخت و شکست، دست از ادامهٔ راه نمی‌کشید.

اگر الان آرزوی ترس‌آوری در سر ندارید، پس احتمالاً دست از آرزو کردن کشیده‌اید. بسیاری از مردم دست از آرزو کردن می‌کشند، به این خاطر که به توانایی‌شان در محقق کردن آن اعتقاد ندارند و این آسان است، زیرا در این صورت هرگز شکست نخواهند خورد. ترس از شکست، یا داشتن آرزویی که از محقق کردن آن می‌ترسید، به معنای وجود اشکال در شخصیت‌تان نیست. تنها معنایش این است که شما یک انسان هستید. من به این « ترس سالم » می‌گویم. ولی وقتی آرزویی دارید و در تمام عمر برای تحققش کاری نمی‌کنید و می‌گذارید ترس شما را عاجز کند، این ناسالم است.

هر قدر برای تحقق رؤیای‌تان بیشتر صبر کنید، جرأت‌تان کم‌تر می‌شود و ترس از هرگز نرسیدن به چیزی که می‌خواهید، در شما شدت خواهد یافت.