بریده‌هایی از کتاب عجیب ترین راز

به بیان ویلیام شکسپیر: «تردیدها خیانت‌کارند، آنها هراس از تلاش را در ما ایجاد می‌کنند و سبب می‌شوند از آنچه می‌توانستیم انجام دهیم، بازبمانیم.»

در تمام تاریخ، معلم‌ها و مرشدهای بزرگ فلاسفه و پیامبران در موارد زیادی باهم اختلاف‌نظر داشته‌اند. تنها در همین یک نکته همه آن‌ها به‌طور کامل و بی‌نظیری متفق‌القول و موافق بوده‌اند. کلید موفقیت و کلید شکست این است: «ما به آنچه می‌اندیشیم تبدیل می‌شویم.»

کلید موفقیت کلید موفقیت اینجاست. «ما به آنچه می‌اندیشیم تبدیل می‌شویم.» اجازه بدهید دوباره آن را تکرار کنم. «ما به آنچه می‌اندیشیم تبدیل می‌شویم.»

چرا تعداد زیادی از مردم بسیار سخت کار می‌کنند بدون این که هیچ دستاوردی برای خود داشته باشند؟ درحالی‌که بقیه به نظر نمی‌رسد که خیلی کار کنند اما به هر چه می‌خواهند می‌رسند؟

چه کسی موفق می‌شود؟ تنها شخصی موفق می‌شود، که به تدریج در حال تحقق یک آرمان ارزشمند است. و شخصی است که می‌گوید: «می‌خواهم به این هدف برسم» و بعد شروع به کار برای رسیدن به آن هدف می‌کند.

در ۲۵ سالگی یاد می‌گیریم چگونه زندگی خود را تأمین کنیم و غالباً در این سن باید یک خانواده را هم تأمین مالی کنیم و سرانجام ۶۵ ساله می‌شویم. در حالی که هنوز یاد نگرفته‌ایم چگونه از لحاظ مالی مستقل باشیم در ثروتمندترین سرزمینی که تاکنون وجود داشته است. چرا؟

«موفقیت تحقق تدریجی یک آرمان ارزشمند است.»

فقط ۵ نفر از ۱۰۰ نفر موفق می‌شوند! چرا بسیاری از آنها شکست می‌خورند؟ جرقه‌ای که هنگام ۲۵ سالگی در آنجا وجود داشت چه شد؟ رؤیاها، امیدها و برنامه‌های آنها چه شد؟ چرا چنین تفاوت زیادی بین آنچه آنها می‌خواستند و آنچه به دست آوردند وجود دارد؟

اگر کسی در جهت رسیدن به یک هدف از پیش تعیین شده تلاش کند و بداند که به کجا می‌رود، او فردی موفق است. اگر مردم این کار را نکنند، فردی شکست‌خورده هستند.

کلید موفقیت اینجاست. «ما به آنچه می‌اندیشیم تبدیل می‌شویم.»

کلید موفقیت اینجاست. «ما به آنچه می‌اندیشیم تبدیل می‌شویم.»

«موفقیت تحقق تدریجی یک آرمان ارزشمند است

واقعیت این است که محدودیت‌های شما خودخواسته هستند.

موفقیت تحقق تدریجی یک آرمان ارزشمند است.» اگر کسی در جهت رسیدن به یک هدف از پیش تعیین شده تلاش کند و بداند که به کجا می‌رود، او فردی موفق است. اگر مردم این کار را نکنند، فردی شکست‌خورده هستند.