بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نامی نمی توان گذاشت | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نامی نمی توان گذاشت

بریده‌هایی از کتاب نامی نمی توان گذاشت

نویسنده:آریا صدیقی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۷از ۷ رأی
۳٫۷
(۷)
خودم را آن‌سوی معادله می‌گذارم شما را این‌سو نتیجه تغییر نمی‌کند
Atena
بیهوده دست‌وپا می‌زند علم انسان جوابِ سرپایی‌ست با آن‌که این‌همه می‌افتد جهانِ ازهم‌گسیخته‌اش هر روز وسیع‌تر می‌شود اجرام دور به اجرام دور دسترسی‌های نزدیک پیدا کرده‌اند
Atena
هی دست می‌کشی روی زمان تا سینه‌خیز از سنگری که برای خودت ساخته‌ای بگریزی گاهی مردد می‌مانی بیرون از تو جنگ از تو واقعی‌تر است
Atena
انسان عددی‌ست که تغییر می‌کند اما معادلات جهان تکرار می‌شوند
Atena
من مبتلا به ریاضی‌ام شعر می‌نویسم که اثبات کنم چیزی که به‌علاوهٔ چیزی می‌شود اگر همان چیز را دوباره از او کم کنیم دیگر آن اوی اولیه نخواهد بود
Atena
زل می‌زنی به خاک به سنگ‌ها به حوض به خوشبختی که مثل ماهی لیز است
Atena
همهٔ درها را هم که بسته باشی از پنجره می‌آید دلتنگی
Atena
بیرون از ما مردم به اعجاز داروها ایمان دارند
Atena
می‌ترسم چه جهنم سردی برای خودم ساخته‌ام
Atena
دردت نمی‌آید یک عمر اشتباهِ یک نفر می‌تواند همین باشد همین همین که فکر کند از افتادنش ممکن است دیگری دردش بگیرد
Atena
پیاده خودم را گز کنم زیر توت‌ها درختان را یکی‌درمیان استخاره‌وار بشمرم می‌آید نمی‌آید می‌آید تا بی‌رنجِ راه به خانه رسیده باشم
Atena
صدایت از این پرده‌مخملی‌های ضخیمِ تیره‌رنگ است چیزی پشتش دیده نمی‌شود باد تکانش نمی‌دهد نور را قورت می‌دهد
Atena
افسردگی تنهات نمی‌گذارد ظرف‌ها و زباله‌ها را انکار می‌کند اندوه را انکار می‌کند زندگی را به حاشیهٔ امن می‌کشاند به ماندن در رخت‌خواب به هزاربار پِلِی کردن یک آهنگ و بستن کتاب در همان صفحه‌ای که باز کرده بودی
Atena
بالای درخت نشسته بودی و من از پنجره تا حد مرگ به سمتت آویزان شده بودم
bud
حالا از دیروز شش ماه گذشته است روی شاخه خرمالوهای سبز می‌خندند
bud
این سؤالات سخت را تویی که از ما می‌پرسی یا ماییم که مدام سؤال می‌کنیم و فرصتی برای شنیدن نداریم
bud
جنین که بودم دنیای روشنی داشتم در آب و در آرامش اکسیژن ذخیره کردم گفتم به دنیای بعد از مادرم نفس بدهم دهان بر دهان کسانی گذاشتم که شنا بلد بودند اما از آب می‌ترسیدند
bud
اما صدای خیس به چه درد می‌خورد عین پرنده‌ای که هر چه می‌گوید غار است تاریک و طولانی
bud
انسان به فکر ساختن خانهٔ همراه است
bud

حجم

۳۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

حجم

۳۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۰۱ صفحه

قیمت:
۲۲,۰۰۰
۱۱,۰۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد