بریدههایی از کتاب چلنجر دیپ؛ عمیق ترین نقطه دنیا
۴٫۵
(۴۸)
میدانم قربانی خیلی چیزهای خارج از توانم بودهام، ولی الان، توی این نقطه، اینجا چیزی هست که قدرت انتخابش را دارم. طوطی گفته بود اینجا خبری از معجزه نیست، ولی ناامیدی هم نیست. مهم نیست افعی چی میخواهد به من بقبولاند. هیچچیز گریزناپذیر نیست.
TIAM
فریادی که میگوید: «اونقدر دارم درد میکشم که دنیا باید یه بار هم که شده، به خاطر من وایسه.»
TIAM
«برای این لحظه و لحظهٔ بعدش زندگی کن، برای لحظهٔ قبل هرگز.»
TIAM
«اگه اون دوتا کاپیتان یه راهی پیدا کردن که هیولاهاشون رو جا بذارن، لیاقت آرامشی که بهش میرسن رو دارن. اونا لیاقت گرهگشایی داستانشون رو دارن. و هیولاها... خب اونا هم لیاقت همدیگه رو دارن.»
TIAM
اگر فکرها یک پنی میارزند، قولها چهقدر کمتر میارزند؟
دانیال محمدخانی
وقتی حقیقت درد داشته باشه، همهمون از پیامرسان متنفر میشیم.
دانیال محمدخانی
همهٔ مترسکها انگار به صلیب کشیده شدهاند. شاید برای همین است که کلاغها را میترسانند.
Fateme Soltani
«پرندهٔ شورشی! روی شونهٔ خودم میشینه، اما بین خدمه تخم فتنه میپاشه!»
Fateme Soltani
موقع ناهار مینشینم کنار دوستانم. اما انگار ننشستهام. یعنی توی جمعشان هستم، اما حس نمیکنم کنارشان هستم.
Fateme Soltani
«بدون شک، هر افتضاحی زیبایی خودش رو داره.»
Fateme Soltani
تو اولین نیستی و آخرین هم نخواهی بود. مبهوتم چهطور این جمله باعث میشود هم حس کنم بیارزشم، هم برگزیده.
Fateme Soltani
«من چرا اینجام؟ اگه هر چیزی هدف داره، هدف من روی این کشتی چیه؟»
Fateme Soltani
این کشتی اونقدر غبطهٔ استعداد تو رو میخوره که بترکه
Fateme Soltani
. اینجا زمان فرق میکند؛ جلو نمیرود، به طرفین حرکت میکند، مثل خرچنگ.
nb.mehraji
«واقعاً؟ فقط همینقدر میارزن؟ یه پِنی؟»
آه میکشد. «اصطلاحه کِیدِن.»
«پس اول برو ببین اصطلاحش کِی ساخته شده، بعد با تورم هماهنگش کن.»
Ben.Ali
برایم عجیب بود که مردم میتوانستند اینقدر نزدیک به هم زندگی کنند، جوری که بدون اغراق چند هزار نفر در فاصلهٔ چند سانتیات باشند، ولی باز هم کاملاً تک و تنها باشی. تصورش برایم سخت بود. الان دیگر تصورش برایم سخت نیست.
Ben.Ali
ازش میپرسم: «اگه نخوام به اتاقک دیدهبانی سر بزنم چی؟»
بهم چشمک میزند. «اونوقت اتاقک دیدهبانی بهت سر میزنه.»
Ben.Ali
بهش میگویم: «نمیتونم با خودم کاغذ ببرم توی خواب.»
بهش بر میخورد. «خب پس، کارت ساختهست.»
Ben.Ali
شاید داوود هم مثل من بوده؛ همهجا هیولا میدیده و آخرش فهمیده تمام قلابسنگهای دنیا هم برای خلاصشدن از شرّشان کافی نیست.
Ben.Ali
بز. همهچی رو میخوره، دنیا رو هضم میکنه و تبدیلش میکنه به بخشی از دی. اِن. اِی خودش. بعد همهش رو استفراغ میکنه تا قلمروش مشخص بشه. قلمرو یعنی دارایی. دارایی، کارایی، شنوایی؛ میشنوی چی میگم؟ برای رسیدن به مقصد باید دنبال نشان بز بود. هر چیزی یه هدفی داره. طالب بز باش.»
Ben.Ali
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۱٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
قیمت:
۹۶,۰۰۰
تومان