بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مثل بیروت بود | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مثل بیروت بود

بریده‌هایی از کتاب مثل بیروت بود

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۲۳۷ رأی
۴٫۳
(۲۳۷)
هیچ غلطی نمی‌تونید بکنید! حکایت این کشور حکایت عراق و افغانستان و سوریه نیست. به مو می‌رسه اما پاره نمی‌شه. حناتون پیش این مردم رنگی نداره. بعد از این همه سال هنوز نفهمیدین؟!
رهگذر
این نسلْ نسل رسانه و اینترنته. می‌دونی چند تا مسئول، بازیگر، نویسنده، شاعر، خواننده و فوتبالیست توی خود کشور ایران دارن به طور مستقیم و غیرمستقیم برای تحقق اهداف ما و رهایی خلق با ما همکاری می‌کنن؟ فکر کردی جریان‌سازی‌های به قول شما ضدنظام و ضدمذهبی که از طریق بعضی مسئولین و سلبریتی‌ها صورت می‌گیره اتفاقیه؟ بعضی‌هاشون مثل خانمیا آقایبه طور مستقیم از ما دستمزدهای هنگفت دریافت می‌کنن تا محتوای مد نظرمون رو خوراک ذهن طرفدارهاشون کنن؛ هیچ کاری هم به راست و دروغ اخباری که بهشون می‌دیم ندارن، اون‌ها فقط پول‌شون رو می‌گیرن. سربازهای ما همه‌جا هستن.
رهگذر
شش‌دانگ حواسش را در تمام طول مسیر از جوانب خیابان‌ها و ناآرامی‌های بسترشان برنمی‌داشت؛ ناآرامی‌هایی که حکایت از دسیسه‌ای دوباره و آشی پرروغن برای امنیت سرزمین داشت. آشی که آشپزانش داخلی بودند و نان از ملت می‌خوردند اما کباب چرب را لقمه‌لقمه در دهان گرگ می‌گذاشتند تا آسودگی از خواب آقازادگانشان در بلاد پرنیرنگ فرنگ نپرد.
nazanin75
این دنیای مجازی هم خیلی خوبه ها! از این‌ور ما تولید می‌کنیم، از اون‌ور یه عده با چشم‌های بسته نشخوار می‌کنن. اصلاً شهر هرتی که می‌گن، همین دنیای مجازیه. کی به کیه؟ با لطف مسئولینی که پشت در سفارت‌خونه‌های خاص تربیت شدن، این ملت اون‌قدر خسته و عصبی هستن که واسه‌شون مهم نیست خبر خیانت یه آقازاده راسته یا دروغ. فقط اگه دستشون بهت برسه، عین قصاب، گوشت تنت رو رشته‌رشته می‌کنن. حالا به فرض محالم که ثابت شه تو بی‌گناهی؛ دیگه کی باور می‌کنه؟! این روزها، مردم دوست دارن بد بودن بالا دستی‌هاشون رو باور کنن، نه خوب بودنشون رو. مهر خیانت تا آخر عمر، عین داغ بردگی، از رو اسم حاج‌اسماعیل و خانواده‌ش پاک نمی‌شه.
fa,3in
باز هم سیاست به روال خود جریان دارد، همان‌طور بی‌رحم. اتاق فکرهای سیاه محتواهایشان را تولید می‌کنند، سلبریتی‌ها و سیاسیون خاص هشتگش را می‌زنند، امثال آن دوست خبرنگارم مرثیه‌اش را می‌خوانند و خوش‌خیالان ساده‌لوح وااسفایش را سر می‌دهند؛ و در این میان باز مردم می‌مانند و حوض بی‌ماهیشان. سوختگی پا و زخم زانویم سر به بهبود گذا
roza
حاج‌بابا همیشه می‌گفت: «سفیدی موهای کنار شقیقه یعنی احوال دلت پر از وصل و پینه‌ست. یعنی دنیا تا تونسته توی مشتش فشارت داده. یعنی توی اوج جوانی از بس کمرت شکسته پیر شدی.»
roza
الحق که سیاست، فرزند زنی بدکاره است که برای عافیت خودش از هیچ ستمی دریغ نمی‌کند.
یمنا
«یاران همه رفتند افسوس که جا مانده منم! حسرتا! این گل خارا همه جا رانده منم.»
ساونج مممود
کسی مثل تو با این تیپ و ظاهر فقط به خاکش خیانت نمی‌کنه؛ به باور، اعتقاد و اعتماد آدم‌ها خیانت می‌کنه.
ساونج مممود
گاهی فراموشی، عین سیب سرخ، هزار و یک خاصیت داره؛ خصوصاً اگه پاییز باشه...
زهره مهاجری
همیشه از آشپزخانهٔ اوپن بدش می‌آمد. می‌گفت: «این‌جا سنگر زنه. باید دروپیکر داشته باشه تا هر وقت دلش گرفت، به بهانهٔ پیاز خردکردن، های‌های اشک بریزه و سرش که داغ شد تا جاافتادن غذا، کنج دیوار زیارت عاشورا بخونه.
مکروبه
پدربزرگ راست می‌گفت؛ گاهی آدم‌ها یک‌شبه پیر می‌شوند.
hiba
حاج‌بابا همیشه می‌گفت: «سفیدی موهای کنار شقیقه یعنی احوال دلت پر از وصل و پینه‌ست. یعنی دنیا تا تونسته توی مشتش فشارت داده. یعنی توی اوج جوانی از بس کمرت شکسته پیر شدی.»
hiba
هیچ چیز در دنیا شیرین‌تر از آرامش نیست.
hiba
به خیالم نسل دیوانگان منقرض شده بود اما انگار اشتباه می‌کردم.
hiba
دست زیر چانه زدم و چشم به آسمان عصرزدهٔ بیرون دوختم. دلم تا آنجا که می‌توانست گرفت. کاش کسی از خواب بیدارم می‌کرد؛ این کابوس زیادی داشت به درازا می‌کشید. صدای غرش رعد من را پراند. این هوا همیشه برایم دل‌انگیز بود اما حالا حکم نفت داشت بر هیزم نیم‌سوختهٔ اضطرابم. قطرات باران نم‌نم به شیشه می‌چسبیدند و بازیگوشانه لیز می‌خورند.
mahdi zeinali
کاش زندگی دکمه‌ای به نام «دور تند» داشت.
mahdi zeinali
وقتی که ذهن مسموم شد دیگه فقط چیزی رو بالا می‌آره که ما به خوردش دادیم. این معادله قبلاً تو سوریه جواب داده پس توی ایران هم جواب می‌ده؛ شاید با تأخیر، اما بالأخره جواب می‌ده. این بار رژیم نمی‌تونه از دامی که براش پهن کردیم سالم بیرون بیاد. خلاصه که این تو بمیری از اون تو بمیری‌ها نیست. حرف‌هایش ترسناک بود ولی بیراه نمی‌گفت. همیشه خطر خودی‌های ناخودی بیشتر از دشمن، سرزمین‌مان را تهدید می‌کرد، اما این بازی‌ها تازگی نداشت و هیچ‌وقت حساب اجنبی‌جماعت در سرزمین ما درست در نمی‌آمد؛ که اگر غیر از این بود سر کیسه را برای وطن‌فروشان بی‌مایه شل نمی‌کردند.
M.Kh
این نسلْ نسل رسانه و اینترنته. می‌دونی چند تا مسئول، بازیگر، نویسنده، شاعر، خواننده و فوتبالیست توی خود کشور ایران دارن به طور مستقیم و غیرمستقیم برای تحقق اهداف ما و رهایی خلق با ما همکاری می‌کنن؟ فکر کردی جریان‌سازی‌های به قول شما ضدنظام و ضدمذهبی که از طریق بعضی مسئولین و سلبریتی‌ها صورت می‌گیره اتفاقیه؟ بعضی‌هاشون مثل خانمیا آقایبه طور مستقیم از ما دستمزدهای هنگفت دریافت می‌کنن تا محتوای مد نظرمون رو خوراک ذهن طرفدارهاشون کنن؛ هیچ کاری هم به راست و دروغ اخباری که بهشون می‌دیم ندارن، اون‌ها فقط پول‌شون رو می‌گیرن. سربازهای ما همه‌جا هستن.
M.Kh
نمی‌دونم چرا حسم بهم می‌گه این کدگذاری با درجهٔ امنیت بالا دست‌پخت برادرزادهٔ عزیزمه.
M.Kh

حجم

۲۴۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

حجم

۲۴۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۵۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۷۰%
تومان