بریدههایی از کتاب مثل بیروت بود
۴٫۴
(۱۹۳)
این قوم یأجوج و مأجوج واقعاً قصد نجات خلق را داشتند؟! اینها که حتی به پارههای تن خود نیز رحم نمیکردند. اصلاً اسلوبشان برای حکومت چه بود؟ خون و خون و خون؟
zahra sadat-87
روزهای بعد از سرنگونی رو تصور کن؛ خلق خسته به صغیر و کبیر حکومتیها رحم نمیکنن، از درختهای هر کوچه پاسدار و بسیجی و حزباللهی آویزونه. تا ماهها شهرها بوی خون میدن. زیباست، نه؟
لبخندی مشمئزکننده کنج لبهایش نشست. رجوی در قفس اشرف چه بر سر رؤیای افرادش آورده بود که پرندهٔ خیالشان چون جغد، شوم شده بود و چون کلاغکی سیاه، نحس؟ چه بد اقبالی داشتند این ملیجکهای تسخیرشدهٔ شیطان که از دنیا رانده و از آخرت مانده بودند.
پر از انزجار بودم و فریاد زدم:
هیچ غلطی نمیتونید بکنید! حکایت این کشور حکایت عراق و افغانستان و سوریه نیست. به مو میرسه اما پاره نمیشه. حناتون پیش این مردم رنگی نداره. بعد از این همه سال هنوز نفهمیدین؟!
zahra sadat-87
و فقط خدا میداند که چقدر دلگیر است تماشای اشکریزانِ یک مرد در دل پاییز.
هفتصد و چهل و نه
اشک پشت اشک از چشمانم سرازیر میشد. قلبم قصد ایستادن داشت. نگاهم را به نیمرخ پرابهت عقیل دوختم. لحظهای پلک بر پلک نهاد. نجوای زیرلبیاش را شنیدم.
«بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ»
سادات
اصلاً حال یک دیوانه را دیوانه بهتر میکند.
hiba
آخ از این زنهای زندگی که حافظهشان هم برود، عشق مادرانهشان نمیرود.
hiba
امنیت چیزی است که تا آن از دست ندهی، قدرش را نمیدانی.
roza
گاهی فراموشی مثل سیب سرخ هزار و یک خاصیت دارد؛ خصوصاً وقتی آنکه باید باشد دیگر نیست.
زهره
این سکوت تلخ را یادم داده بودند؛ درست وقتی اول مهر کنار در مدرسه ایستادم و مادرم گفت: «هیس! اگه شغل بابا رو پرسیدن، بگو معلم.»
Benyamin
پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانههای شما نیز جستجو کنند و این وعده (انتقام خدا) حتمی است.
Benyamin
حجم
۲۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
حجم
۲۴۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۶ صفحه
قیمت:
۳۷,۵۰۰
تومان