بریدههایی از کتاب ۱۰۱ راز برای دهه بیست سالگی
نویسنده:پل انگون
مترجم:آذین سرداری
ویراستار:شقایق سوادکوهی
انتشارات:کتاب کوله پشتی
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۹از ۲۵ رأی
۳٫۹
(۲۵)
گر نمیخواهید خجالتزده شوید، احتمالاً نمیخواهید به سرافرازی برسید.
phoenix
چرا مرغ همسایه غاز است؟ اگر سری به خانهٔ همسایه بزنی، میفهمی که بهخاطر آبودان مرغوبی است که به خوردشان میدهد.
عـلـے و فاطمه
اگر همیشه در تلاش باشیم تا زندگی بقیه را زندگی کنیم، آنوقت چه کسی میخواهد جای ما زندگی کند؟
mmmm
ما خیلی وقت و تلاش صرف میکنیم تا متأهل شویم، اما یادمان میرود که اصلْ متأهل ماندن است.
maede
ماندن در یک رابطهٔ بد شبیه این است که قلبتان را ساعتهای طولانی زیر آفتاب بگذارید و وقتیکه سوخت، تازه غافلگیر هم بشوید.
maede
نمیتوانید چیزی ببینید.
حرفهای تکراری شما را از پا درآورده است.
دستهایتان طوری توی هم قفل شدهاند که نمیتوانید انگشتانتان را حرکت دهید.
تنها راه نجاتتان این است که به پیش بروید.
maede
ببینید که چه کسی هستید و میخواهید چه کسی باشید، آنوقت در زمان مناسب، طوری بدوید که انگار یک گراز در تعقیبتان است.
MELIKA
ساعت ده شب برای بیدار ماندن دیر است، یازده شب خطرناک است، دوازده هم که دیوانگی محض است و یک بامداد هم که اصلاً وجود ندارد؛ مگر میشود؟! یک داستان تخیلی است که در دانشگاه شنیده بودید.
MELIKA
اگر همیشه بخواهیم طوری که «قرار بود» زندگی کنیم، آنگاه هیچوقت به معنای واقعی نمیتوانیم زندگی کنیم.
MELIKA
فکر نکنم خدا از ما بخواهد با یک ظرف پاپکورن به تماشای زندگی خودمان بنشینیم و بعد شاکی شویم که چرا داستان طوری که فکر میکردیم پیش نرفت. بهنظرم خدا از ما میخواهد در نوشتن این داستان لعنتی به او کمک کنیم.
خدا منتظر ماست که صندلی را برداریم، کنارش بنشینیم، لبخند بزنیم و بپرسیم: «تو مرحلهٔ بعدی باید چیا بنویسیم؟»
pinkviolet
کسانی هستند که قسم میخورید تا آخر مسیر کنارتان میمانند؛ وقتی به نیمهٔ راه میرسید، میبینید که دیگر از بعضی از آنها خبری نیست.
pinkviolet
شکست واقعی در دوران بیستسالگی این است که اصلاً شکستی را تجربه نکنیم.
pinkviolet
بعضیوقتها منطق زندگی مثل ترانههاست، میشنوی ولی از اشعارش چیزی سر در نمیاری
Tina
برای برنده شدن باید خودتان را به صحنه برسانید. کسی گیتار را به دست تماشاچیانی که توی ردیف اول نشسته بودند و قسم میخوردند که بهتر از همه گیتار میزنند، نداد.
ترس از خجالت کُشنده است
Tina
ترس از خجالت خلاقیت را مسموم میکند.
ترس از خجالت جرئت خطر کردن را در نطفه خفه میکند.
ترس از خجالت تصمیمهایتان را متزلزل میکند.
خجالت مثل قارچ توی ظرف کشت میکروبِ «حالا بقیه چه فکری میکنن؟» رشد میکند.
چه کسی به فکر بقیه اهمیت میدهد؟
بگذارید بقیه میانمایه باشند.
کاربر ۶۳۸۴۸۶۸
بعضیوقتها تنها چیزهایی که ارزش دنبال کردن دارند، چیزهایی هستند که فراتر از توانایی ما هستند و مسلماً برای رسیدن به آنها صد درصد اشتباهات فاحشی خواهیم کرد.
reihnne
آن دسته از دوستانی که در دههٔ بیستسالگیشان بیش از حد و اندازه موفق هستند یک چیزشان غیرعادیست؛ آنها آدم معمولی نیستند.
اگر دوست شما با خودروی شاسیبلند رنجروور در خیابانها ویراژ میدهد یا از نمای جلوی کاخ سهطبقهاش عکس میگیرد، آنوقت دوست شما:
- بانک زده.
- از قلّک پدر و مادرش پولهای کلفتی به جیب زده.
- بانک شخصی دارد.
- یک عضو باشگاه بیستوچندسالههای سرمایهدار است که آمارشان فقط دو درصد است.
اما یادتان باشد، کسانی که ظاهر پُرزرقوبرقی با اتاقهای غذاخوری اعیانی دارند همان کسانی هستند که زبالههایشان را بهزور توی کمدهای لباسشان چپاندهاند.
کاربر ۴۱۸۶۹۷۵
هیچوقت و تحت هیچکدام از این شرایط فیسبوکتان را باز نکنید:
الف: افسرده هستید.
ب: توی حال خودتان نیستید.
ج: بیکار هستید.
💟m̺͆a̺͆h̺͆b̺͆a̺͆n̺͆o̺͆o̺͆💟
در کل زندگیام، والدین، مربیها، معلمها و دوستانم با گفتن اینکه «تو بهاندازهٔ کافی خوب هستی» من را بزرگ کردند. شبکههای اجتماعی بنیانگذار روند تأیید گرفتن نیستند؛ آنها چیزی را که هست تصدیق میکنند.
شبکههای اجتماعی تکرار دوران دبیرستان هستند. مثلاً، در گوشهای از مهمانی میایستم و امیدوارم که کسی بهتر از من به جوکهایم بخندد. حالا این اختلال وسواسیِ مقایسهٔ خودم با دیگران را به صفحهٔ گوشیام منتقل کردهام.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
«بهجای اینکه دنبال آدم مناسب بگردی، خودت اون آدم مناسب باش.»
چرا افرادی که با آنها آشنا میشدم به دردم نمیخوردند؟
چون خودم به درد نمیخوردم.
کاربر ۳۵۳۲۰۳۴
حجم
۱۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۶۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
قیمت:
۳۵,۵۰۰
۲۴,۸۵۰۳۰%
تومان