افسردگی، پرخاشگری و اعتیاد به خاطر چیزی است که در معنادرمانی به آن خلأ وجودی میگوییم و همان احساس پوچی و بیمعنا بودن است.
nazila
همان طور که ترس باعث میشود چیزی که فرد از آن میترسد رخ دهد، تمایل بیش از اندازه هم آنچه را که فرد بهزور میخواهد انجام شود، غیرممکن میکند.
nazila
عشق اثر جانبی میل جنسی نیست، بلکه میل جنسی روشی برای ابراز تجربهٔ با هم بودن است که عشق نامیده میشود.
nazila
«طوری زندگی کن که انگار برای بار دوم زندگی میکنی و حالا در مسیر تکرار اشتباهات زندگی نخست گام برمیداری.»
nazila
تلاش برای بذلهگویی و دیدن همه چیز از منظر طنز، ترفندی است که هنگام مهارت یافتن برای هنر زندگی، آن را فرا میگیریم.
nazila
عشق، والاترین سرانجامی است که بشر در آرزویش است.
nazila
یک واکنش غیرعادی به شرایط غیرعادی، واکنشی عادی محسوب میشود.
nazila
کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگیاش را نیز خواهد یافت
صبـٰا
این تاکید بر مسئولیتپذیری، بخشی از معنادرمانی است که میگوید: «طوری زندگی کن که انگار برای بار دوم زندگی میکنی و حالا در مسیر تکرار اشتباهات زندگی نخست گام برمیداری.» از نظر من این گفته چیزی نیست، جز انگیزهای برای احساس مسئولیت بیشتر انسان، زیرا نخست او را به این نکته فرامیخواند که زمان حال را گذشته تصور کند و سپس قبول کند که گذشته را هنوز هم میتوان تغییر داد.
Sahar Eftekhar
میدانستم با کار کردن در این بخش در مدت زمانی کوتاه خواهم مرد. اما حتی اگر میمردم، مرگ بامعنایی داشتم
Amin Gh