یک واکنش غیرعادی به شرایط غیرعادی، واکنشی عادی محسوب میشود.
nazila
کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگیاش را نیز خواهد یافت
صبـٰا
این تاکید بر مسئولیتپذیری، بخشی از معنادرمانی است که میگوید: «طوری زندگی کن که انگار برای بار دوم زندگی میکنی و حالا در مسیر تکرار اشتباهات زندگی نخست گام برمیداری.» از نظر من این گفته چیزی نیست، جز انگیزهای برای احساس مسئولیت بیشتر انسان، زیرا نخست او را به این نکته فرامیخواند که زمان حال را گذشته تصور کند و سپس قبول کند که گذشته را هنوز هم میتوان تغییر داد.
Sahar Eftekhar
میدانستم با کار کردن در این بخش در مدت زمانی کوتاه خواهم مرد. اما حتی اگر میمردم، مرگ بامعنایی داشتم
Amin Gh
وای به حال کسی که حسی به زندگی نداشت. بیهدف بود. او خیلی زود نابود میشد.
زهرا
فکر میکنم این گفتهٔ لسینگ است: «چیزهایی وجود دارند که قدرت استدلالتان را میگیرند، وگرنه دلیلی ندارد که شما منطق خود را از دست بدهید.» یک واکنش غیرعادی به شرایط غیرعادی، واکنشی عادی محسوب میشود.
Sahar Eftekhar
در روانپزشکی، شرایط خاصی به نام توهم آزادی وجود دارد. محکوم به مرگ درست لحظاتی پیش از اعدام دچار این توهم میشود که شاید در لحظهٔ آخر مرا آزاد کنند. ما هم همان شرایط را داشتیم و درست در لحظات آخر تصور میکردیم شاید شرایطمان خیلی بد نباشد.
Sahar Eftekhar
داستایوفسکی میگوید: «تنها از یک چیز میترسم: شایستهٔ رنجهایم نباشم.»
موعود
فرانکل شیفتهٔ این نقل قول نیچه است که: «کسی که چرایی زندگیاش را بیابد، چگونگی آن را نیز خواهد یافت.»
موعود
زیستن یعنی رنج بردن، زنده ماندن یعنی یافتن معنا در رنج. اگر در زندگی اصلاً هدفی وجود داشته باشد، باید در رنج و مردن نیز هدفی وجود داشته باشد. اما کسی نمیتواند به دیگری بگوید که این هدف چیست. هر کس باید خود این موضوع را بفهمد و مسئولیت پاسخش را بپذیرد. اگر موفق شود، با وجود همهٔ تحقیرها به رشد خود ادامه میدهد.
موعود
منتظر شدم ببینم چه اتفاقی برایم میافتد و این شروع ماجرا بود.
حسین میرمحمدی
زیستن یعنی رنج بردن، زنده ماندن یعنی یافتن معنا در رنج.
Tina Rezaei