بریدههایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا
۴٫۰
(۲۲۱)
البته باید این را به ذهن سپرد که خوشبینی را نمیشود درخواست کرد یا دستور داد. حتی نمیشود کسی را مجبور کرد با وجود تمام امیدها بهزور خوشبین باشد. آنچه دربارهٔ امید گفتیم، برای دو جزء دیگر این سهگانه هم صدق میکند و عشق و ایمان را نمیتوان درخواست کرد یا دستور داد.
محمد
آزادی اما حرف آخر نیست. آزادی تنها بخشی از داستان و نیمی از واقعیت است. آزادی تنها جنبهٔ منفی پدیدهای است که جنبهٔ مثبت آن مسئولیتپذیری است. در حقیقت، آزادی در معرض خطر انحطاط به سوی هرجومرج محض است، مگر اینکه با مسئولیتپذیری زنده شود. به همین دلیل است که توصیه میکنم مجسمهٔ آزادی در ساحل شرقی، با یک مجسمهٔ مسئولیت در ساحل غربی تکمیل شود.
محمد
رنج وقتی معنی رنج ندارد که معنایی مثل فداکاری پیدا کند.
محمد
نقش معنادرمانگرها مثل یک چشمپزشک است نه نقاش. نقاش سعی میکند تصویری از دنیا را به ما نشان دهد که خودش آن را میبیند. چشمپزشک سعی میکند ما را قادر به دیدن دنیای واقعی کند. نقش معنادرمانگر گسترده کردن میدان دید بیمار است، به طوری که همهٔ طیف معنای بالقوهٔ زندگی، برای او قابل دید و مشخص شود.
محمد
معنای زندگی برای هر فرد، در هر روز و هر ساعت متفاوت است. بنابراین نکتهٔ مهم معنای عمومی زندگی نیست، بلکه معنای خاص زندگی هر فرد، در لحظهٔ خاص است. برای دادن پاسخ کلی به این سؤال، به جملهٔ یکی از شطرنجبازان استناد میکنم: «استاد به من بگو بهترین حرکت در جهان چیست؟» خب آشکار است بهترین حرکت به شرایط خاص بازی و شخصیت حریف بستگی دارد. این جواب دربارهٔ وجود انسان هم صدق میکند. پس نباید به دنبال معنای جامعی از زندگی باشیم. هر شخص مأموریت و وظیفهٔ خاصی در دنیا دارد و برای انجام خواستههای ویژهای تعیین شده است.
محمد
چند سال پیش در فرانسه یک نظرسنجی عمومی انجام شد. نتایج نشان داد بر اساس نظر هشتاد و نه درصد از شرکتکنندگان، انسان در جستوجوی چیزی برای زندگی است. افزون بر این شصت و یک درصدشان گفتند چیزی یا کسی در زندگیشان وجود دارد که حاضرند برایش بمیرند.
محمد
هرکدام از ما کسی را داریم که چشم به راه ماست. یک دوست، یک همسر، زنده یا مرده یا خدا که هیچ وقت توقع ندارد ما ناامیدش کنیم. امیدوار است با غرور رنج ببریم، نه با حقارت به دنبال مردن باشیم.
محمد
تأثیر آنی رفتار همیشه بیشتر از حرف زدن است.
محمد
«زندگی مثل نشستن در دندانپزشکی است. همیشه فکر میکنی بدترین اتفاق خواهد افتاد و آن را بهراحتی از سر میگذرانی.»
mina
روزی مرد ایرانی ثروتمندی با یکی از خدمتکارانش در باغش قدم میزد. خدمتکار فریاد زد و گفت ملکالموت را دیده که او را تهدید میکرده. به اربابش التماس کرد چابکترین اسبش را به او بدهد که بگریزد و تا غروب به تهران برسد. ارباب قبول کرد و خدمتکار به سمت تهران به راه افتاد. ارباب در راه بازگشت به خانه، ملکالموت را دید و از او پرسید: «چرا خدمتکارم را تهدید کردی؟» عزراییل جواب داد: «من تهدیدش نکردم. فقط از دیدنش در اینجا تعجب کردم، چون قرار بود امشب او را در تهران ببینم.»
mina
رنج انسان شبیه عملکرد گاز است. اگر مقدار خاصی از گاز در اتاقی خالی پمپ شود، اتاق هرقدر هم بزرگ باشد، گاز در اتاق پر میشود. رنج هم روح و ذهن آگاه انسان را پر میکند. کوچک یا بزرگ بودن رنج فرقی ندارد. بنابراین اندازهٔ رنج بشری صددرصد نسبی است.
یک چیز پیشپا افتاده هم میتواند بیشترین لذت را در بر داشته باشد
mina
آیا این موضوع، داستان مرگ در تهران را به یادمان نمیاندازد؟ روزی مرد ایرانی ثروتمندی با یکی از خدمتکارانش در باغش قدم میزد. خدمتکار فریاد زد و گفت ملکالموت را دیده که او را تهدید میکرده. به اربابش التماس کرد چابکترین اسبش را به او بدهد که بگریزد و تا غروب به تهران برسد. ارباب قبول کرد و خدمتکار به سمت تهران به راه افتاد. ارباب در راه بازگشت به خانه، ملکالموت را دید و از او پرسید: «چرا خدمتکارم را تهدید کردی؟» عزراییل جواب داد: «من تهدیدش نکردم. فقط از دیدنش در اینجا تعجب کردم، چون قرار بود امشب او را در تهران ببینم.»
محمد
عواطف رنجآور به محض اینکه تصویر شفاف و دقیقی از آنها شکل دهیم، دیگر رنجآور نخواهند بود.
shmah
رنج بخش نابودنشدنی زندگی است، حتی به عنوان سرنوشت و مرگ. زندگی انسان بدون رنج و مرگ کامل نیست.
shmah
کسی اجازهٔ قضاوت ندارد، مگر اینکه صادقانه از خودش بپرسد در شرایط مشابه چه کار میکند؟
shmah
خیلی عجیب است، ضربهای که جای آن باقی نمیمانَد، گاهی میتواند در شرایط خاصی آسیب زنندهتر از ضربهای باشد که جایش باقی مانده است.
داروگ
حالا اگر از ما بپرسند اینکه داستایوفسکی گفته «انسان موجودی است که با هر شرایطی خودش را وفق میدهد» درست است یا نه، میگوییم: «بله. انسان با هر شرایطی تطبیق پیدا میکند. اما از چگونگیاش نپرسید.»
mina
فکر میکنم این گفتهٔ لسینگ است: «چیزهایی وجود دارند که قدرت استدلالتان را میگیرند، وگرنه دلیلی ندارد که شما منطق خود را از دست بدهید.» یک واکنش غیرعادی به شرایط غیرعادی، واکنشی عادی محسوب میشود.
ghaedi
درمانگران باید کارآموزان را در برابر پوچگرایی ایمنسازی کنند، نه اینکه آنها را به بدبینی ترغیب کنند که در مقابل پوچگرایی خود مکانیسمی دفاعی داشته باشند.
نفیسه
اشتباه گرفتن شکوه انسانی با کاراییاش، از نوعی سردرگمی مفهومی برخاسته که میتواند ناشی از پوچگرایی معاصر باشد که توسط بسیاری از مربیان تحلیلگر و دانشگاهی تغییر شکل داده است. حتی در برخی تحلیلهای آموزشی مثل تلقین، چنین اتفاقی رخ میدهد. پوچگرایی معتقد نیست چیزی وجود ندارد، بلکه بر این نظر است که همه چیز بیمعناست.
نفیسه
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۴۱٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان