بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب انسان در جست و جوی معنا | صفحه ۲۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب انسان در جست و جوی معنا

بریده‌هایی از کتاب انسان در جست و جوی معنا

۴٫۰
(۲۲۱)
ارزش انسان ریشه در فایده داشتنش در حال حاضر دارد، به عقیدهٔ من، نه تنها تفکرش شباهت زیادی به برنامه‌های هیتلر دارد، بلکه با کشتن افرادی که به دلیل پیری، بیماری‌های درمان‌ناپذیر، مشکلات ذهنی یا هر معلولیتی که رنج‌شان می‌دهد، کارایی اجتماعی‌شان را از دست داده‌اند، موافق است.
نفیسه
جنبهٔ سوم سه‌گانهٔ غم‌انگیز، مرگ است. اما این امر به زندگی نیز مربوط می‌شود، زیرا هر لحظه از زندگی متشکل از آن است و آن لحظه هرگز تکرار نخواهد شد. و اما آیا این گذرا بودن، ما را به چالش نمی‌کشد تا از هر لحظه از زندگی خود به بهترین شکل استفاده کنیم؟
نفیسه
توضیح جرم یک فرد برابر است با توضیح گناه او، طوری که انگار او ماشینی است برای تعمیر، نه یک انسان آزاد مسئولیت‌پذیر. حتی خود مجرمان این روش را قبول ندارند و دوست دارند مسئول رفتارشان باشند.
نفیسه
سندروم اختلال گروهی نسل جوان را درنظر بگیرید. مدارک تجربی کافی وجود دارد که نشان دهد سه وجه این سندروم، یعنی افسردگی، پرخاشگری و اعتیاد به خاطر چیزی است که در معنادرمانی به آن خلأ وجودی می‌گوییم و همان احساس پوچی و بی‌معنا بودن است. نمی‌شود گفت تمام موارد افسردگی به دلیل بی‌معنا بودن است. اما خودکشی‌های ناشی از افسردگی همیشه به دلیل خلأ وجودی است. حتی اگر همهٔ موارد خودکشی به دلیل احساس بی‌معنا بودن نباشد، وقتی انسان بداند زندگی‌اش معنا و هدفی ارزشمند دارد، می‌تواند بر مشکلاتش غلبه کند.
نفیسه
در وین، ۲۹ درصد مردم گله‌مندند که معنای زندگی‌شان را از دست داده‌اند. مثل احساس بی‌معنا بودن، می‌توان گفت مردم همه چیز برای زندگی دارند و هیچ چیز ندارند. معنا دارند و ندارند. قطعا برخی همین معنا را هم ندارند. این حس را دربارهٔ بیش‌تر بیکاران امروزی دارم. پنجاه سال پیش یکی از تحقیقاتم را دربارهٔ افسردگی منتشر کردم که در بیماران جوانی تشخیص داده بودم که از مشکلی رنج می‌بردند که من اسمش را «اختلال عصبی بیکاری» نامیدم. می‌توانستم نشان دهم منشأ این اختلال از دو اشتباه هویتی است. احساس بی‌فایده بودن به خاطر نداشتن کار و بی‌معنا بودن زندگی‌شان به خاطر بی‌فایده بودن‌شان
نفیسه
در واقع مواد مخدر یکی از جنبه‌های پدیدهٔ عمومی‌تر و وسیع‌تری به نام احساس بی‌معنا بودن و در نتیجه، ناامیدی است.
نفیسه
ظرفیت انسان برای تبدیل خلاقانهٔ جنبه‌های منفی به جنبه‌های مثبت و سازنده بالاست. به عبارت دیگر، نکتهٔ مهم، ایجاد بهترین شرایط از یک شرایط معین است. و این «بهترین» همان چیزی است که در زبان لاتین به آن «بهینه» می‌گویند ـ به همین دلیل من از یک خوش‌بینی غم‌انگیز صحبت می‌کنم. یعنی خوش‌بینی در شرایط فاجعه‌بار، با توجه به توانایی‌های انسان که همیشه در بهترین حالت اجازه می‌دهد، یک: رنج بردن به یک موفقیت و دستاورد انسانی تبدیل شود. دو: از گناه پرهیز کند و این تهدید را به فرصتی برای بهتر شدن تبدیل کند و سه: به این نتیجه برسد که زندگی زودگذر است و این انگیزه‌ای شود برای رفتار مسئولانه.
نفیسه
نسل ما واقع‌بین است، زیرا ما انسان را همان طور که واقعاً هست شناختیم. انسان همان موجودی است که اتاق‌های گاز آشویتس را اختراع کرده است؛ در عین حال او همان موجودی نیز هست که در حال راز و نیاز و زمزمهٔ دعای شماع ییسرائیل، پا به اتاق‌های گاز می‌گذارد.
نفیسه
در اردوگاه کار اجباری، در این آزمایشگاه زندگی و این میدان آزمایش، ما شاهد رفتار برخی از دوستان‌مان بودیم که مثل درنده‌خوها و برخی دیگر مثل فرشتگان رفتار می‌کردند. انسان هر دو را بالقوه در خود دارد و بسته به تصمیماتش، و نه شرایطش، یکی از آن‌ها را به تحقق می‌رساند.
نفیسه
آزادی تنها جنبهٔ منفی پدیده‌ای است که جنبهٔ مثبت آن مسئولیت‌پذیری است. در حقیقت، آزادی در معرض خطر انحطاط به سوی هرج‌ومرج محض است، مگر این‌که با مسئولیت‌پذیری زنده شود. به همین دلیل است که توصیه می‌کنم مجسمهٔ آزادی در ساحل شرقی، با یک مجسمهٔ مسئولیت در ساحل غربی تکمیل شود.
نفیسه
خلأ وجودی را که در حال حاضر اختلال روانی غالب است، می‌توان شکل خصوصی و شخصی پوچ‌گرایی تعریف کرد. زیرا پوچ‌گرایی را می‌توان گفتمان بی‌معنایی وجود دانست. با این وصف اگر روان‌درمانی نتواند خودش را از تأثیر و نفوذ این گرایش معاصر به فلسفهٔ پوچ‌گرایی دور نگه دارد، هرگز نخواهد توانست با این وضعیت در این مقیاس بزرگ کنار بیاید.
نفیسه
در مورد یک علامت معین که ناشی از فوبیاست، فوبیا موجب بروز آن علامت می‌شود و آن علامت هم فوبیا را تقویت می‌کند. همین وضعیت را در وسواس فکری هم می‌توان مشاهده کرد؛ بیمار با افکاری که او را آزار می‌دهند مبارزه می‌کند و به این صورت، قدرت آن‌ها را افزایش می‌دهد، زیرا فشار باعث فشار متقابل می‌شود. و باز هم نشانه‌ها تقویت می‌شوند! از سوی دیگر، به محض این‌که بیمار مبارزه با وسواسش را متوقف می‌کند و درعوض سعی می‌کند با تمسخر ـ و با استفاده از قصد متناقض ـ با افکار مزاحمش مواجه شود، این دور باطل قطع می‌شود، علائم کاهش می‌یابند و در نهایت از بین می‌روند.
نفیسه
معنادرمانی تکنیک خود به نام «قصد متناقض» را بر این واقعیت دووجهی بنا می‌کند که ترس چیزی را که فرد از آن می‌ترسد به همراه می‌آورد، و قصد مفرط آن‌چه را که فرد می‌خواهد، غیرممکن می‌سازد.
نفیسه
لذت باید محصول فرعی یا اثر جانبی باشد، اگر به عنوان هدف در نظر گرفته شود، این اتفاق نخواهد افتاد.
نفیسه
از قضا همان طور که ترس باعث می‌شود چیزی که فرد از آن می‌ترسد رخ دهد، تمایل بیش از اندازه هم آن‌چه را که فرد به‌زور می‌خواهد انجام شود، غیرممکن می‌کند. این قصد و تمایل بیش از حد که من آن را «قصد مفرط» می‌گویم،
نفیسه
در بیمارانی با اختلال عصبی دیده می‌شود و به آن اضطراب پیش‌بینی می‌گویند. این ترس دقیقاً چیزی را تولید می‌کند که بیمار نگرانش است. برای مثال کسی که از قرمز شدن صورتش نگران است، با ورود به اتاقی بزرگ و مواجه شدن با جمعیت زیاد سرخ می‌شود. در این زمینه می‌توان «خواستن پدر تفکر است» را به صورت «ترس مادر واقعه است» تغییر داد.
نفیسه
بدبین کسی است که با ترس و اندوه به تقویم دیواری‌اش نگاه می‌کند که هر روز یک ورق از آن کنده می‌شود و مدام لاغرتر می‌شود. اما کسی که به شکلی فاعلانه به سمت مشکلات زندگی هجوم می‌برد، مثل کسی است که هر برگ از تقویش را با دقت روی برگه‌های قبل می‌گذارد و آن‌ها را مرتب و دسته‌بندی می‌کند و تقویمش را به دفتر خاطراتی تبدیل می‌کند که روی هر صفحه‌اش یادداشت مهمی نوشته است. او می‌تواند با غرور و شادی، در مورد تمام ثروتی که در این یادداشت‌هاست، در مورد همهٔ زندگی‌ای که پشت سر گذاشته است، تأمل کند.
نفیسه
معنای برتر این معنای غایی ضرورتاً فراتر از ظرفیت هوش بشری است و از آن پیشی می‌گیرد. ما در معنادرمانی، در این زمینه از معنای برتر حرف می‌زنیم. آن‌چه از انسان خواسته شده، بر اساس تعالیم برخی از فلاسفهٔ اگزیستانسیالیست، تحمل بی‌معنا بودن زندگی نیست، بلکه درک ناتوانی‌اش در قبال پرمعنا بودن بی‌قید و شرط زندگی از راه منطق است، زیرا معنا عمیق‌تر از منطق است.
نفیسه
گاهی شرایط باعث می‌شود انسان فرصت انجام کاری یا لذت بردن از چیزی را از دست می‌دهد، اما آن‌چه که غیرقابل انکار است، اجتناب‌ناپذیری رنج است. با پذیرش این چالش و شجاعانه رنج بردن، زندگی تا آخرین لحظات معنا دارد و این معنا را واقعاً تا آخر حفظ می‌کند. به عبارت دیگر، معنای زندگی، معنای بی‌قید و شرط است، زیرا حتی معنای بالقوهٔ رنج اجتناب‌ناپذیر را نیز شامل می‌شود.
نفیسه
این یکی از اساسی‌ترین اصول معنادرمانی است که دغدغهٔ اصلی انسان در لذت بردن یا پرهیز از درد نیست، بلکه دیدن معنای زندگی است. بنابراین وقتی انسان مطمئن باشد رنج بردنش معنایی دارد، همیشه برای رنج آماده است.
نفیسه

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۴۱٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان