بریدههایی از کتاب دریچهای به عالم پنهان
دستهبندی:
امتیاز:
۴.۵از ۲۲ رأی
۴٫۵
(۲۲)
راه بیرونرفتن از این دنیا و بازگشت به وطن اصلی، چیزی نیست جز دلکندن از زمین و زمینیها بهوسیلهٔ: انفاق، ایثار، گذشت، جود، روزه، صمت و سکوت، سهر و بیداری، عزلت و ترک لهو و لغو و نیز ادای حق همهٔ حقداران و... سپس دلدادن به عالم توحید و نماز و دوام ذکر و یاد و عشق خداوند و توسل و محبت به اولیای او.
محمدرضا میرباقری
اما چرا باید انسان به این عالم بیاید؟ زیرا انسان تا به این عالم قدم ننهد، در تنگنای اینجا قرار نگیرد و در بوتهٔ بلا و امتحان واقع نشود، رشد نمیکند؛ مانند دانهٔ گندمی که اگر بخواهد جوانه بزند و سر به آسمان بکشد ابتدا باید به زیر خاک برود و چند صباحی را در ظلمت و فشار آن خانهٔ تاریک به سر ببرد تا اینکه سر برآورد و دریچهای به دنیای نور بگشاید و دوباره سر از خاک بیرون آورد؛ اما این بار که از خاک بیرون میآید، آن دانهٔ گندم پیشین نیست؛ دانهای است جوانهزده که میتواند دهها برابر صعود کند و خود، منبع و منشأ دهها دانهٔ جدید شود.
محمدرضا میرباقری
هرچه انسان را بهسوی کمال برتر و لذت عالیتر هدایت کند مثبت و هرچه انسان را از این واقعیت دور کند منفی است.
محمدرضا میرباقری
وطن اصلی آدم (ع) و بنیآدم، عالم ملکوت است.
محمدرضا میرباقری
عقل ما حکم میکند امکان ندارد موجودی به هیچچیزی نیازمند نباشد، ولی وجودش محدودیت داشته باشد؛
محمدرضا میرباقری
وقتی آتش محبت شعله میکشد و شدت مییابد، آن را عشق مینامیم.
محمدرضا میرباقری
اگر کسی بفهمد همه، هرچه دارند از خداوند دارند و همه، آینهداران جمال او هستند، درمییابد که در عالم هستی جز او چیزی شایستهٔ محبت و دلدادگی نیست و نباید بهجز او به چیزی دل بست.
محمدرضا میرباقری
فعالیت و کارکردن نفس، محصول کمال نفس است
محمدرضا میرباقری
خلقکردن خداوند همانند دیگر اسما و صفات او، نتیجهٔ کمال ذات اوست؛
محمدرضا میرباقری
رفتار ما محصول افکار و روحیات ماست و افکار ما، اقتضای ذات ماست؛
محمدرضا میرباقری
جان انسان، دریچهٔ عالم ملکوت
محمدرضا میرباقری
هبوط انسان در این عالم بر اساس ارادهٔ خود خداوند و برای رسیدن انسان به تکامل نهایی بود. این هبوط، سیری طبیعی است که بدون پیمودن آن، رسیدن انسان به کمال ممکن نبود. داستان هبوط مخصوص حضرت آدم (ع) نیست و همهٔ انسانها همین مسیر را پیمودهاند؛ یعنی همه، روزی در عالم ملکوت بودند، سپس تمایل به زمین و زمینیها در وجودشان فعال شد و بهدلیل این تمایلها به زمین نزول کردند؛ حال باید همت کنند تا دوباره به عالم بالا برگردند.
shariaty
محبتهای عارضی، محبت حقیقی نیست؛ زیرا ما درحقیقت، محبوب را برای خودش نخواستهایم؛ ما بهدنبال چیز دیگری هستیم که چون همراه محبوب است، محبتمان به محبوب هم کشیده میشود و به همین سبب وقتی آنچیز از محبوب جدا شود، محبت ما نیز از بین میرود. محبتهای شهوانی همه از این نوع است؛ فردی، دیگری را بهعلت شهوت دوست میدارد و تا آن دلیل شهوانی وجود دارد، محبتش هم پابرجاست و اگر آن دلیل شهوانی از بین برود، محبت هم رخت برمیبندد و فقط آثار و پیامدهای بد آن باقی میماند.
shariaty
اگرچه آدم در قبال آنچه بهدنبال آن بود خطا کرد و کاری به ضرر موقت خویش انجام داد و اینگونه از عالم قرب الهی دور شد؛ ولی این کار، گناه شرعی و قانونی نبود؛ زیرا در آن عالم قانون و تکلیفی وجود نداشت.
shariaty
عقل ما میگوید هرچیزی که از جهتی محدود است و تنها در ظرف و محدودهٔ خاصی وجود دارد و در دیگر محدودهها نیست، حتماً به غیر خود، نیاز دارد و اگر نیازمند چیزی غیر از خود نبود، تحقق یافتنش در آن ظرف خاص، بیدلیل میشد و باید همیشه وجود میداشت. بدیهی است که آن علت نیز باید یا نامحدود باشد یا اگر محدود است، درنهایت به موجودی نامحدود تکیه کند که او پشتوانهٔ همهٔ محدودها باشد.
shariaty
حجم
۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
حجم
۹۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۲ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد