جان انسان، دریچهٔ عالم ملکوت
محمدرضا میرباقری
هبوط انسان در این عالم بر اساس ارادهٔ خود خداوند و برای رسیدن انسان به تکامل نهایی بود. این هبوط، سیری طبیعی است که بدون پیمودن آن، رسیدن انسان به کمال ممکن نبود. داستان هبوط مخصوص حضرت آدم (ع) نیست و همهٔ انسانها همین مسیر را پیمودهاند؛ یعنی همه، روزی در عالم ملکوت بودند، سپس تمایل به زمین و زمینیها در وجودشان فعال شد و بهدلیل این تمایلها به زمین نزول کردند؛ حال باید همت کنند تا دوباره به عالم بالا برگردند.
shariaty
محبتهای عارضی، محبت حقیقی نیست؛ زیرا ما درحقیقت، محبوب را برای خودش نخواستهایم؛ ما بهدنبال چیز دیگری هستیم که چون همراه محبوب است، محبتمان به محبوب هم کشیده میشود و به همین سبب وقتی آنچیز از محبوب جدا شود، محبت ما نیز از بین میرود. محبتهای شهوانی همه از این نوع است؛ فردی، دیگری را بهعلت شهوت دوست میدارد و تا آن دلیل شهوانی وجود دارد، محبتش هم پابرجاست و اگر آن دلیل شهوانی از بین برود، محبت هم رخت برمیبندد و فقط آثار و پیامدهای بد آن باقی میماند.
shariaty
اگرچه آدم در قبال آنچه بهدنبال آن بود خطا کرد و کاری به ضرر موقت خویش انجام داد و اینگونه از عالم قرب الهی دور شد؛ ولی این کار، گناه شرعی و قانونی نبود؛ زیرا در آن عالم قانون و تکلیفی وجود نداشت.
shariaty
عقل ما میگوید هرچیزی که از جهتی محدود است و تنها در ظرف و محدودهٔ خاصی وجود دارد و در دیگر محدودهها نیست، حتماً به غیر خود، نیاز دارد و اگر نیازمند چیزی غیر از خود نبود، تحقق یافتنش در آن ظرف خاص، بیدلیل میشد و باید همیشه وجود میداشت. بدیهی است که آن علت نیز باید یا نامحدود باشد یا اگر محدود است، درنهایت به موجودی نامحدود تکیه کند که او پشتوانهٔ همهٔ محدودها باشد.
shariaty