بریدههایی از کتاب راهنماشناسی
۴٫۹
(۱۷)
کاری از نفس امام جاری میشود برای ما
عین حق و خیر خواهد بود و پیروی از آن ما را به نفس طاهر امام که منبع نور و طهارت است نزدیک کرده و بدین وسیله به خداوند نزدیک مینماید. امام خودش معیار حق است، و لازم نیست ما دستور و فعل او را چون منطبق با حق است بپذیریم.
مؤمن، جوینده و طالب خود امام است و امام را برای خود امام میخواهد نه به این جهت که او حقیقتی را ورای خود نشان بدهد. امام است که معیار حق است و ارزش همه کارهای حق و نیکو نیز به این است که انسان را به امام نزدیک نماید.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حق محتاج به امام است نه امام محتاج به حق
ملاک در حق بودن یک کار آنست که موجب سعادت و رشد انسان شود و سعادت و رشد چیزی نیست جز نزدیک شدن به خداوند متعال.
در مباحث آینده خواهیم خواند که مهمترین وسیله برای حرکت به سوی خداوند و دلکندن از غیر او، دل دادن به اولیاء الهی است. محبّت امام اساسیترین رکن حرکت به سوی خداست.
از سویی اطاعت همواره موجب دلدادگی و ارادت است، اطاعت محبّت آفرین است و محبّت اولیاء خدا مَرکب نزدیک شدن به خداوند است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
به همین جهت برای اصلاح خود باید هم علمآموزی کنیم و هم تمایلات درونی مان را اصلاح نماییم.
امام (ع) خوب و بد همه چیز را میدانند و با هر عملی مواجه میشوند نور و تاریکی آن را حس میکنند و بر عواقب دنیوی و اخروی آن کاملاً آگاهند، پس در ناحیه علم هیچ نقصی در کار امام نیست.
ایشان همچنین تمایلی هم به غیر از خداوند ندارند و در اراده و قلبشان جز توجه به خدا و محبت او چیزی نیست؛ چون پیش از این دانستیم که رسیدن به مقام ولایت جز با عبودیت و بریدن از غیر خدا ممکن نیست.
روی همین جهت امکان ندارد که امام (ع) معصیت خدا را به جا بیاورد یا کاری کند که موجب دوری خودش یا کسی از بندگان از خداوند باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و مردی یهودی نزد امیر المؤمنین علی بن أبی طالب (ع) آمد، و گفت: عددی را برای من نام ببر که نصف و ثلث و ربع و خمس و سدس و سُبع و ثُمن و تسع و عُشر صحیح داشته باشد، و در آن کسر نباشد. حضرت گفتند: اگر برای تو نام ببرم، مسلمان میشوی؟!
گفت: آری! حضرت گفتند: اضْرِب أیَّامَ اسْبُوعِک فِی أیَّامِ سَنَتِک! «عدد روزهای هفته ات را در عددِ روزهای سالت ضرب کن (۷*۳۶۰)!» چون یهودی ضرب کرد، و دید مسئله درست است، و در آن کسر نیست، ایمان آورد.
(امامشناسی، ج ۱۱، ص ۳۰۳ و ۳۰۴ و ۳۰۶
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
یکی از وظایف اصلی پیامبران و امامان دریافت دین و تبلیغ آن به انسانهاست و ایشان همانطور که خودشان هم فرمودهاند مسلّماً در بیان دین خدا و آنچه به هدایت مردم مربوط است همیشه از علوم باطنی خود استفاده میکنند. به همین جهت است که خطا در این محدوده بر اولیای خدا محال است.
به بیان دیگر وقتی وحیی بر پیامبر خدا نازل میشود یا الهامی بر قلب امام میآید چون امام با وجود خود در تمام مراحل این وحی از خداوند تا عالم پایین همراه است در هیچ مرحلهای از آن امکان ندارد خطایی راه یابد و امام از آن غافل باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
مکاشفات و الهامات باطل یا محصول کدورت و آلودگی نفس است یا نتیجه دخالت شیاطین و موجودات پلید و رسول و امام چون از مخلَصین و پاکان است، نه کدورت نفس دارد و نه شیاطین به او دسترسی دارند. وجود رسول و امام را ملائکه الهی از هر سو دربرگرفتهاند و اجازه نمیدهد بیگانه در الهامات او تصرف نماید. خداوند در قرآن کریم درباره حفظ وحی میفرماید:
«عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُک مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیهِمْ وَ أَحْصی کلَّ شَیءٍ عَدَدا» (سوره الجن: ۷۲- آیه ۲۶- ۲۸)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
«قسم به خدا شأن و امر خدا و شأن اولیای خدا را با او نشناختند. رسیدن به مراتب بلند ممکن نیست مگر با تسلیم در برابر خداوند جلّ ثناؤه و نظر ندادن در برابر او و رضایت به آنچه خداوند بدان بندگانش را تدبیر می نماید. اولیای خدا بر سختی ها و شداید صبر کردند و کسی در این صبر با ایشان مساوی نشد و خداوند در جزاء این امر همه حاجات ایشان را مقضی و روا قرار داد و هرچه بخواهند محقق میشود ولی اولیا با این وجود باز هم از خداوند طلب نمیکنند و نمیخواهند مگر آنچه را که او برایشان بخواهد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در راه با ماهیفروشی مواجه شد که یک ماهی داشت و ماهی اش را کسی نمیخرید. یک نان را با ماهی مبادله کرد. سپس به نمک فروشی رسید که مقداری نمک روی دستش مانده بود و نان دیگر را با نمک معاوضه نمود.
وقتی شکم ماهی را پاره کرد تا با نمک غذایی طبخ کند در شکم آن دو لؤلؤ گرانقیمت یافت و شکر خدا نمود. در همین زمان صاحبان ماهی و نمک آمدند و گفتند این نان قابل خوردن نیست و ما آن را به تو برمیگردانیم و نمک و ماهی خود را هم نمیخواهیم؛ چون معلوم است که تو شخص بسیار فقیری هستی!
پس از مدتی فرستاده حضرت امام سجاد (ع) آمد و گفت حضرت فرمودند: خداوند گشایش تو را رساند و آن نان را کسی غیر از من نمیخورد، آن نان را به ما برگردان.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
آن شخص بدهکار دوباره خدمت امام آمد و از این طعنه و بدگویی مخالفان شکایت کرد و عرض کرد مصیبت این بدگویی از شما از سختی بدهکاری برای من بیشتر است.
حضرت فرمودند: قَدْ أَذِنَ اللَّهُ فِی فَرَجِک «الان خداوند اجازه داد تا برای تو گشایشی حاصل شده و حاجتت قضا شود.»
به خادمه خود فرمودند سحری و افطاری من را بیاور. سحری و افطاری دو گرده نان بود، آن را به فقیر دادند و فرمودند خداوند با این دو گرده نان حاجت تو را بر آورده مینماید.
آن شخص در راه در قلبش با شک و وسوسه مواجه شد و با خود میگفت چطور حضرت فرمودند با این دو گرده نان قرض سنگین من ادا میشود؟
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و به همین جهت خیلی از سختی ها و مشکلات در زندگی برای ایشان اتفاق میافتد که اگر میخواستند میتوانستند آن را دفع نمایند ولی به جهت تسلیم بودن در برابر خداوند و تحصیل رضای او اصلاً نظر نمیکنند که آیا مصیبتی در راه است یا نه و اگر بفهمند کاری برای دفع آن انجام نمیدهند.
یکی از تفاوتهای اولیای کامل الهی با مؤمنین غیرکامل مقام رضا و تسلیم و اراده نکردن هیچ چیزی جدا از اراده خداوند است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی خدا در همه کارهایش همواره تابع ارادهای است که از عالم بالا در قلبش نزول میکند و به تبع آن رفتار می کند. مثال ولی خدا در این مسأله مانند شخصی است که در اطاقی نشسته و محبوبش در نزد اوست. او در این حال به هرجای اطاق که بخواهد میتواند التفات کند و تا التفات کند از آن مطّلع گردد ولی به مقتضای ادب تمام توجّهش به محبوبش است و اصلاً به اطراف نظر نمیکند، مگر آنکه وی به نظر کردن به اطراف امر بنماید و تا امر او نباشد نظر نمیکند و به حوادث اطاق عالم نمیشود.
روی همین جهت ائمه (ع) به بسیاری از چیزهایی که میتوانند با توجه و التفات عالم شوند نظر نمیکنند و درعالم ظاهر از آن بیخبر میمانند؛ چون اراده خداوند را بر اراده خود مقدم مینمایند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حالات نبی گرامی اسلام (ص) در وحی متفاوت بود:
گاهی حضرت در مقام قرب و لقاء الله بدون واسطه با خداوند مرتبط بودند؛ در این حال بود که وحی بر بدن حضرت سنگینی میکرد و از هوش میرفتند و بدنشان سنگین میشد.
و گاهی حضرت فرشته وحی را در مکاشفه میدیدند یا صدایش را می شنیدند و او برای حضرت حقایقی را بیان مینمود و گاهی هم فرشته وحی در همین عالم ظاهر به شکل مردی زیبارو متمثل میشد به طوری که دیگران هم آن را مشاهده کرده و میدیدند که مشغول گفتگو با پیامبر خداست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی در اصطلاح رایج میان مسلمانان از باب احترام «وحی» فقط به الهاماتی گفته میشود که بر قلب انبیای الهی نازل میشود و الهاماتی را که بر قلب اوصیا و دیگر اولیا یا بر قلب مؤمنین عادی چون مادر حضرت موسی نازل میشود فقط «الهام» مینامند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۱. وحی الهی یا حقایقی که از جانب خداوند میآید، مانند الهاماتی که بر قلب پیامبران نازل میشود یا الهامی که خداوند بر قلب مادر حضرت موسی نمود و به ایشان فهماند که موسی را به رود نیل بیاندازد یا الهام خداوند به زنبوران برای ساختن کندو و تولید عسل.
منظور از الهی بودن وحی آنست که این الهامات صادق بوده و انسان را به سوی خداوند و عالم نور حرکت میدهد.
۲. وحی شیطانی یا الهاماتی که از جانب شیاطین بر قلب دوستان و مرتبطان با آنها میشود و ایشان را از نور به سوی ظلمت میکشاند.
همه الهاماتی که به قلب اولیای خدا میشود به معنای عام آن «وحی الهی» نامیده میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و نیز دانستیم که عالم ولایت به همه چیز احاطه دارد و با همه چیز است و همه چیز از آنجا میآید و مخزن و منبع هر علم و قدرت و حیاتی است.
پس میتوانیم بگوییم که امام (ع) به حسب مقام باطن به همه چیز عالم آگاه است و هیچ چیز از او مخفی نیست.
ولی از سویی امام همیشه در آن باطن سیر نمیکند و گاه در عالم ظاهر و ماده و گاهی هم در عوالمی که میان عالم ولایت و این عالم دنیا هست سیر مینماید و به آن باطن توجه ندارند.
با این وجود امام به مجرد اینکه اراده و توجهی بنمایند میتوانند به باطن خود سفر کرده و علم را از آنجا دریافت کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
صاحبان نگرشی افراطی میگفتند که امامان به همه چیز همیشه به تفصیل آگاهند و هرجا که فرمودهاند که ما چیزی را نمیدانیم از ترس مخالفان و عامه مردم بوده و اگر در حادثهای هم به ظاهر چیزی را نمی دانستند نوعی پنهان کاری و تظاهر بوده است.
صاحبان نگرشی تفریطی میگفتند امامان اصلاً از غیب آگاهی ندارند و فقط برخی از مطالب در قالب احادیث از رسول خدا (ص) به ایشان رسیده و گاهی نیز فرشتهای خبری برای ایشان میآورده است.
هر یک از دو گروه به دستهای روایات استدلال کردهاند و دسته دیگر را رها نمودهاند لذا نتوانسته اند منظور حقیقی روایات را دریافت کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هر قدر بلاء و آزمایش، بزرگتر باشد پاداش و ثواب الهی فراوانتر و افزونتر خواهد بود».
البته هنگامی که مردمی با میل و رغبت و با گزینش آزاد، به دین حق گرویدند و جامعهای الهی و خداپسند تشکیل دادند استفاده از انواع قدرتها در راه پیشبرد اهداف الهی بویژه برای سرکوبی تجاوزگران و دفاع از حقوق مؤمنان، مطلوب خواهد بود چنانکه نمونه آن در حکومت حضرت سلیمان (ع) ملاحظه میشود.
(اصول عقاید، آیة الله مصباح یزدی، ص ۱۸۵ تا
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
امیرمؤمنان (ع) در این باره میفرماید: «اگر خدای متعال میخواست هنگامی که پیامبران را برمی انگیخت گنجینه های زر و سیم و معادن گوهرهای ناب و باغ و بستانهای پرمیوه را در اختیار ایشان قرار میداد و پرندگان هوا و چرندگان زمین را به خدمت ایشان میگماشت و اگر چنین میکرد زمینه آزمایش و پاداش از بین میرفت.
... و اگر میخواست به پیامبران، قدرتی دست نیافتنی و عزتی شکست ناپذیر و ملک و سلطنتی عطا میکرد که دیگران از روی ترس یا طمع، تسلیم ایشان شوند و دست از گردنکشی و بزرگی فروشی بردارند و در آن صورت، انگیزه ها و ارزشها همسان میشد ولی خدای متعال چنین خواسته است که پیروی از پیامبران و تصدیق کتابهای او و کرنش و فروتنی و تسلیم مردم، تنها با انگیزه الهی و بدون شائبه باشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و اما درباره اینکه چرا انبیای الهی برای پیشبرد مقاصدشان از قدرت صنعتی و اقتصادی و نظامی، استفاده نکردند باید گفت: هدف انبیا (ع) همانگونه که بارها گفته شد فراهم کردن زمینه برای انتخاب آگاهانه و آزادانه بوده است و اگر میخواستند با توسّل به قدرتهای غیرعادی، قیام کنند رشد معنوی و تکامل آزادانه برای انسانها حاصل نمیشد بلکه مردم تحت فشار قدرت ایشان تن به پیروی ایشان میدادند نه با انگیزه الهی و براساس انتخاب آزاد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
البته انبیای الهی غیر از انجام وظیفه اصلی یعنی هدایت بشر بسوی کمال و سعادت حقیقی و ابدی کمکهای فراوانی به بهتر زیستن مردم در همین زندگی دنیا کردهاند و هر جا حکمت الهی، اقتضا داشته تا حدودی پرده از حقایق ناشناخته و اسرار طبیعت برداشتهاند و به پیشرفت تمدن بشر کمک کردهاند چنانکه نمونه های این گونه کمکها را در زندگی حضرات داود و سلیمان و ذوالقرنین (ع) میتوان یافت و یا در اداره جامعه و حُسن تدبیر امور، تلاشهایی انجام دادهاند چنانکه حضرت یوسف (ع) در سرزمین مصر، انجام داد ولی همه اینها خدماتی زائد بر وظیفه اصلی ایشان بوده است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۳۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۳۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان