۱. وحی الهی یا حقایقی که از جانب خداوند میآید، مانند الهاماتی که بر قلب پیامبران نازل میشود یا الهامی که خداوند بر قلب مادر حضرت موسی نمود و به ایشان فهماند که موسی را به رود نیل بیاندازد یا الهام خداوند به زنبوران برای ساختن کندو و تولید عسل.
منظور از الهی بودن وحی آنست که این الهامات صادق بوده و انسان را به سوی خداوند و عالم نور حرکت میدهد.
۲. وحی شیطانی یا الهاماتی که از جانب شیاطین بر قلب دوستان و مرتبطان با آنها میشود و ایشان را از نور به سوی ظلمت میکشاند.
همه الهاماتی که به قلب اولیای خدا میشود به معنای عام آن «وحی الهی» نامیده میشود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
و نیز دانستیم که عالم ولایت به همه چیز احاطه دارد و با همه چیز است و همه چیز از آنجا میآید و مخزن و منبع هر علم و قدرت و حیاتی است.
پس میتوانیم بگوییم که امام (ع) به حسب مقام باطن به همه چیز عالم آگاه است و هیچ چیز از او مخفی نیست.
ولی از سویی امام همیشه در آن باطن سیر نمیکند و گاه در عالم ظاهر و ماده و گاهی هم در عوالمی که میان عالم ولایت و این عالم دنیا هست سیر مینماید و به آن باطن توجه ندارند.
با این وجود امام به مجرد اینکه اراده و توجهی بنمایند میتوانند به باطن خود سفر کرده و علم را از آنجا دریافت کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
صاحبان نگرشی افراطی میگفتند که امامان به همه چیز همیشه به تفصیل آگاهند و هرجا که فرمودهاند که ما چیزی را نمیدانیم از ترس مخالفان و عامه مردم بوده و اگر در حادثهای هم به ظاهر چیزی را نمی دانستند نوعی پنهان کاری و تظاهر بوده است.
صاحبان نگرشی تفریطی میگفتند امامان اصلاً از غیب آگاهی ندارند و فقط برخی از مطالب در قالب احادیث از رسول خدا (ص) به ایشان رسیده و گاهی نیز فرشتهای خبری برای ایشان میآورده است.
هر یک از دو گروه به دستهای روایات استدلال کردهاند و دسته دیگر را رها نمودهاند لذا نتوانسته اند منظور حقیقی روایات را دریافت کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
برای آشنایی بیشتر با این مباحث باید به کتابهایی چون رسالة الولایة اثر مرحوم علامه طباطبایی، جلد پنجم امام شناسی اثرمرحوم علامه طهرانی، نهج الولایة اثرعلامه حسن زاده، ادب فنای مقربان اثر آیة الله جوادی آملی، امام و امامت در تکوین و تشریع اثر استاد طاهرزاده و شرح مصباح الهدایة اثر آیة الله یزدان پناه مراجعه نمود.
amohammadi1419