بریدههایی از کتاب راهنماشناسی
۴٫۹
(۱۷)
صلوات دعایی است که اگر با حضور قلب گفته شود در همان حین گفتن دعا مستجاب میشود و هیچ وقت رد نمیشود
Jaber_313
مرحوم آقای شیخ رجبعلی خیاط از مؤمنین راه رفتهای بودند که چشم دلشان هم باز بود ولی به مقام ولایت نرسیده بودند. یکی از شاگردان ایشان می گویند:
بعد از فوت مرحوم شیخ، ایشان را در خواب دیدم، از او سوال کردم در چه حالی؟
گفت: فلانی من ضرر کردم! با تعجب گفتم: تو ضرر کردی! چرا؟
فرمود: زیرا که خیلی از بلاها که بر من نازل میشد با توسل آنها را دفع می کردم, ای کاش حرفی نمی زدم چون الان می بینم برای آنهایی که در دنیا بلاها را تحمل می کنند در اینجا چه پاداشی می دهند!
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حضرت امام هادی (ع)
إِنَّ اللَّهَ جَعَلَ قُلُوبَ الْأَئِمَّةِ مَوْرِداً لِإِرَادَتِهِ فَإِذَا شَاءَ اللَّهُ شَیئاً شَاءُوهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ یشاءَ اللَّهُ؛ خداوند قلب امامان را محل ورود اراده و خواست خود قرار داده؛ پس اگر خداوند چیزی را بخواهد ایشان هم آن را می خواهند و این معنای کلام خدا در قرآن است که: «نمیخواهید مگر آنکه خداوند بخواهد»
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اینکه تنوع مطلوب است به این علت است که هیچ مطلوبی قدرت ندارد مطلوبیت خودش را برای همیشه حفظ کند و جهتش این است که آن مطلوبْ مطلوب مجازی بشر است و مطلوب واقعی و حقیقی نیست.
amohammadi1419
مقام ولایت بالاترین درجه و مرتبه عالم هستی است و در اصطلاح آن را عالم اسما و صفات کلیه الهیه و گاهی «اول ما خلق الله» و «لوح محفوظ» و «ام الکتاب» مینامند و گاه در زبان روایات «روح القدس» نیز نامیده میشود.
بنده خدا
عصمت در عمل به این معناست که امام در رفتارهای فردی خود و در مدیریت و هدایت جامعه، همواره به سوی خداوند در حرکت بوده و در این مسیر هیچ لغزش و کجروی ندارد.
امام هرچه میکند گامی در راستای حرکت او یا مردم به سوی خداوند است. مسیر امام به سوی خداوند «صراط مستقیم» است، راهی که کوتاهترین راه میباشد و در آن انحراف و کجی و توقف نیست.
۳. سرّ عصمت امام در عمل
هر کاری که ما می کنیم برخاسته از دو مرحله است:
الف) آگاهی و شناخت ما نسبت به عمل و عواقب آن.
ب) تمایلات و کششهای درونی ما.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
(خداوند عالم به تمام غیب است و بر غیب خود هیچکس را آگاه نمیگرداند مگر آن رسولی را که بپسندد و انتخاب نماید، که در این صورت در پیش رو و در پشت سر آن رسول (از فرشتگان خود) محافظ و پاسدار میگمارد. تا بداند که آن رسولان، پیغامها و مأموریتهای پروردگار خود را به طور تحقیق و کامل ابلاغ کردهاند، و خداوند به آنچه در نزد رسولان است إحاطه و هیمنه دارد و تعداد و شمارش هر چیز را میداند).
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
کسی خدمت حضرت امام سجاد (ع) آمد و گفت من فقیر و بدهکار هستم و عیالی دارم که هزینه آنها بسیار است. حضرت گریه شدیدی کردند. پرسیدند چرا گریه میکنید؟
فرمودند: گریه برای مصیبت های بزرگ است و چه مصیبتی بزرگتر از اینکه مومن آزادهای برادر مؤمنش را در مصیبت ببیند و نتواند او را یاری کند.
خبر در مدینه پخش شد و برخی از مخالفین طعنه زدند که تعجب است که این خاندان گاهی ادعا میکنند که آسمان و زمین فرمانبردار ایشان است و گاهی اعتراف میکنند که حاجت نزدیکانشان را هم نمیتوانند ادا کنند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ما انسانهای عادی به طور طبیعی اراده و تصمیممان از راه تفکر و سنجش نفع و ضرر پدیدهها به وجود میآید. ولی اولیاء خدا چنین نیستند، اراده و قلب آنها در دست خداوند است و از عالم بالا تدبیر میشود و هرگاه خداوند اراده بفرماید آنها اراده میفرمایند و هرگاه اراده نکند ایشان هم اراده نمیکنند.
به همین جهت تصمیم گیری ایشان چندان قابل پیشبینی نیست. مثلاً یک فقیر به محضر امام (ع) میرسد و امام به او کمک میکنند و فقیر دیگری با ظاهری کاملاً مشابه میآید ولی دل امام راه نمیدهد که به او کمک نمایند و حاجت او را نمیدهند:
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خواب برادر مرگ است و تفکر در خواب را راهنمای خود قرار ده تا به وسیله آن مرگی را که راهی برای فهمیدن آن نمییابی بشناسی. (مصباح الشریعة، ص ۴۴)
به تعبیری حقیقت سفر عبارت است از «بستن پنجرهای به روی برخی از حقایق عالم و باز کردن پنجرهای جدید به روی حقایقی جدید».
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
وقتی به زیارت مشرف میشوید دقت کنید که فقط به زیارت ظاهر و بدن امام (ع) نیامدهاید، بلکه در کنار بدن امام (ع) حاضر شدهاید تا با ملکوت و باطن امام که همه جا را پر نموده و با همه چیز همراه است مرتبط شوید و از آن مدد بگیرید. اگر امام را با دیده ملکوتی بشناسیم و معرفت به مقام ولایت حضرتش بیابیم، با تمام وجود حضور امام را در همه زندگی خود احساس میکنیم و از اتصال قلبی با امام بهرههای معنوی فراوانی میگیریم.
بنده خدا
د- تهدید و تطمیع
شیوه دیگری که در قرآن کریم از بسیاری از امتها نقل شده این است که پیامبران خدا و پیروانشان را تهدید به انواع شکنجه و اخراج از شهر و وطن و سنگسار کردن و کشتن میکردند. و از سوی دیگر ابزار تطمیع را بکار میگرفتند و مخصوصاً با صرف اموال هنگفتی مردم را از پیروی انبیاء باز میداشتند.
هـ - خشونت و قتل و سرانجام با دیدن صبر و استقامت و صلابت و متانت انبیا (ع) و جدّیت و پایمردی پیروان راستینشان، و با نومیدی از تأثیر تبلیغات سوء و حربه هایی که بکار میگرفتند اقدام به عملی کردن تهدیداتشان میکردند و دست به اعمال خشونت آمیز میزدند چنانکه بسیاری از پیامبران خدا را به قتل رساندند
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
دیگری تعصبات و پایبندی به سنتهای پیشینیان و نیاکان و ارزشهای غلطی بود که در میان جوامع مختلف، رواج داشت.
همچنین حفظ منابع اقتصادی و موقعیتهای اجتماعی، انگیزه نیرومندی برای ثروتمندان و حکمرانان و دانشمندان بود
و از سوی دیگر، جهل و ناآگاهی توده های مردم، عامل بزرگی برای فریب خوردن از سردمداران کفر، و پیروی از بزرگان و اکثریت جامعه بود و موجب این میشد که به اوهام و پندارهای خودشان دل، خوش کنند و از ایمان به آیینی که جز افراد معدودی آنرا نپذیرفته بودند سرباز زنند، آن هم افرادی که غالباً از موقعیت اجتماعی چشمگیری بهرهمند نبودند و از طرف بزرگان قوم و اکثریت جامعه، طرد میشدند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
هر چند بخش هایی از تعالیم انبیا تدریجاً در فرهنگ جوامع، نفوذ میکرد و از جامعهای به جامعه دیگر، انتقال مییافت و مورد اقتباس، قرار میگرفت و احیاناً بعنوان ابتکارات سردمداران کفر، ارائه میشد چنانکه بسیاری از نظامهای حقوقی جهان را از شرایع آسمانی اقتباس کردهاند و بدون ذکر منبع و مآخذ، و بنام افکار و آرای خودشان عرضه داشته و میدارند.
علل و انگیزه های مخالفت با انبیا
مخالفت با انبیا (ع) علاوه بر انگیزه کلی «میل به بی بند و باری و پیروی از هواهای نفسانی» علل و انگیزه های دیگری نیز داشته است.
از جمله خودخواهی و غرور و خود برتربینی (استکبار) بود که بیشتر در میان اشراف و نخبگان و ثروتمندان، بروز میکرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
عالی ترین معارف از عوالم غیب در کلام پیامبر خاتم (ص) آمده است که نمونه آن نه در کلمات فیلسوفان پیشین دیده میشود و نه در کلام انبیاء گذشته و جالبتر آنکه پس از اسلام نیز تا هزار سال فیلسوفان و متفکران اسلامی نتوانستند به شکل دقیق آن را بفهمند و تقریباً اولین کسی که توفیق فهم این مطالب را یافت حکیم بزرگ شیعه ملاصدرای شیرازی بود که با بحثهای عمیق عقلی توانست تا حدودی گره از مطالب عمیق قرآن باز نموده و پرده را از رخسار آن بازگیرد.
واکنش مردم در برابر پیامبران و علل مخالفت با آنها
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی بهترین سؤالی که میتواند نشانه صدق وی باشد، توضیح وضعیت خود قله است. اگر وی بتواند قله را درست توصیف کند معلوم میشود واقعاًبدانجا راه یافته است.
گاهی ممکن است که کسی خودش به قله نرفته باشد و فقط چند کلمهای از آن شنیده باشد و با تعریف نمودن آن ادعای دروغ کند. در اینجاست که باید از وی سؤالاتی پیچیدهتر و دقیقتر پرسید و بر اساس آنچه کسانی که واقعاً رفتهاند تعریف میکنند یا آنچه دوربینهای ماهوارهای از قله فیلمبرداری نموده جواب های او را محک زد تا معلوم شود آیا راست میگوید یا نه؟
راه خدا نیز رفتن بر فراز قله توحید و مقام لقا خداوند است
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
معارف توحیدی، بزرگترین معجزه انبیای الهی
بزرگترین معجزه انبیای الهی معارف عالی توحیدی و خبرهایی است که ایشان از بلندای عالم ملکوت بیان می کنند.
فرض کنید کسی ادعا دارد که بر بالای کوهی رفته و بر قله دست یافته است. میخواهیم بدانیم ادعای وی راست است یا نه؟
حتماً کسی که بر بالای کوه دست یافته، توانایی بالا رفتن از یک تپه را باید داشته باشد؛ پس میتوان از او تقاضا کرد که اگر راست میگویی از این تپه نیز بالا برو. و اگر نتواند معلوم میشود ادعای او دروغ بوده است.
و حتماً باید این شخص از وضعیت میانه کوه و راهِ رفتن به تپه آگاه شده باشد؛ اگر دیدیم از مسیر رفتن به سوی قله بیخبر است میفهمیم که او راستگو نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ابن سکیت میگوید خدمت حضرت امام هادی (ع) عرض کردم: چرا خدا حضرت موسی را با عصا و ید بیضا و ابزار ابطال جادو فرستاد و حضرت عیسی را با طبابت و حضرت محمد را- که بر او و خاندانش و پیمبران درود باد- به وسیله کلام و سخنان بلیغ مبعوث کرد؟
حضرت فرمود: وقتی که خدا موسی (ع) را مبعوث کرد جادوگری بر مردم آن زمان غلبه داشت و او از طرف خدا چیزی آورد که از توانائی آن مردم خارج بود و بوسیله آن جادوی آنها را باطل ساخت و حجت را بر ایشان تمام کرد.
و عیسی (ع) را در زمانی فرستاد که فلج و زمینگیری زیاد شده بود و مردم نیاز به طب داشتند، پس او از جانب خدا چیزی آورد که مانندش را نداشتند و به اذن خدا مردگان را زنده کرد و کور مادرزاد و پیسی را درمان نمود و حجت را بر ایشان تمام کرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
در عصر حضرت موسی (ع) ساحران بسیار فعال بودند و روی همین جهت معجزه مهم آن حضرت تبدیل عصا به اژدها بود و با این معجزه همه سحره را شکست دادند و معجزه حضرت از سحر همه ساحران قویتر بود و اثبات کرد که از جنسی برتر از سحرهای ظاهری است و در عصر حضرت عیسی (ع) پزشکی به مرتبهای عالی رسیده بود و پزشکان بیماریهای سخت را مداوا می نمودند و حضرت عیسی با شفادادن بیماریهای لاعلاج قدرت خود را آشکار کردند و در عصر حضرت رسول اکرم (ص) فن ادبیات و فصاحت و بلاغت در عرب رونق فراوانی داشت و قرآن با بلاغت عجیب خود همه آنها را مبهوت کرده و عظمت خود را نشان داد. البته معجزات حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیهم در این حد خلاصه نمیشو
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
معجزات انبیاء دو شاخصه مهم دارد:
۱. همواره همراه با نور و طهارت و تقوا و عبودیت و بندگی و خاکساری در برابر خداوند است و ارتباط با ایشان انسان را روزبه روز در برابر خداوند متعال ذلیلتر و بندهتر نموده و او را به مقام قرب نزدیکتر مینماید.
سحر ساحران و جادوگران چون همراه با کارهای بد و باطل و ظلم در حق دیگران است، نه خودشان را به رستگاری و نور می رساند و نه پیروان و دوستداران ایشان را نجات میبخشد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
حجم
۳۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۳۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان