بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب معادشناسی | صفحه ۶ | طاقچه
۴٫۴
(۱۶)
خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ (العنکبوت ۲۹: ۵۷) (هر انسانی مرگ را می‌چشد و سپس به سوی ما باز می‌گردید). نکته زیبائی که در این آیه وجود دارد این است که مرگ از نگاه قرآن واقعه‌ای است که نفس آن را می‌چشد؛ یعنی نفس حتی در حال مرگ زنده است و مرگ را تجربه می‌نماید و او را چون خوردنی یا نوشیدنی در کام خود فرو برده و از آن عبور می‌کند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسان به وسیله ریاضت‌هائی در زمان بیداری نیز می‌تواند این روح را از بدن خارج کند؛ این کار را در اصطلاح برون‌فکنی می‌گویند. در این حالت بدن مانند حالت خواب در کناری می‌افتد و انسان با روح به هرجا در عالم ماده که بخواهد سفر می کند. این روح چون لطیف است به راحتی جابجا می‌شود و در یک لحظه از شرق به غرب می‌رود و انسان با آن می‌تواند در اطاقهای در بسته هم وارد شود (یا به تعبیر دقیق‌تر با ورود روح در اطاق در بسته نفس می‌تواند از طریق آن به اطاق توجه نموده و درون آن راببیند). نظیر این حادثه برای کسانی که مرده و زنده شده‌اند هم بارها رخ داده‌است. برون‌فکنی روح گرچه کاری ممکن است ولی آفاتی معنوی برای انسان می‌تواند داشته باشد و کمال و رشدی هم برای نفس مجرد به ارمغان نمی‌آورد
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
رباتی را فرض کنید که در درون آن دستگاهی گیرنده گذاشته اند و از راه دور با فرستادن امواجی آن را کنترل می‌کنند و دستگاه گیرنده از طریق سیم یا بلوتوث پیام را به ربات منتقل کرده و آن را به حرکت درمی‌آورد. مَثَل بدن انسان مَثَل آن ربات است و مثَل این روح مثل آن دستگاه گیرنده پیام می‌باشد که رابط میان مرکز پیام با ربات است و آن مرکز پیام بسان نفس مجرد است که بیرون از این محدوده بوده و ارتباط جسمانی با ربات برقرار نمی‌کند و فقط از دور با جهت دادن امواج به سوی ربات به آن توجه کرده و در آن اثر می‌گذارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تاثیرگذاری نفس مجرد در بدن جسمانی و ارتباط میان این دو مستقیم نیست؛ بلکه چیزی دیگر در این میان واسطه است، چیزی که نه به لطافت نفس است تا مجرد محض و بدون مقدار باشد و نه به سنگینی و غلظت بدن تا با چشم عادی قابل رؤیت باشد. انسانهای عادی بدون این واسطه نمی‌توانند در بدن خود تصرف نمایند. این واسطه را هم گاهی روح و گاه قالب مثالی یا بدن مثالی می‌نامند، این روح حالتی شبه جسمانی دارد و در عالم اجسام تردد می‌نماید و بالا و پائین و راست و چپ می‌رود و در حدود و مرزهای عالم ماده وجود دارد گرچه بعد از مرگ و انتقال انسان به عالم برزخ به شکل بدن مثالی درآمده و به برزخ منتقل می گردد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
تا زمانی که نفس به بدن متصل است بدن فعالیت می کند و هر چقدر که اتصال نفس به بدن کم شود فعالیت بدن کم می‌شود. در هنگام خواب ارتباط نفس و بدن ضعیف می‌گردد و لذا از فعالیتهای بدن و کارهای دستگاه‌های مختلف کاسته می‌گردد و بدن کمی سرد می‌شود و وقتی دوباره نفس به بدن باز می‌گردد فعالیتهای بدن چون گذشته ادامه می‌یابد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
نفس که از اندازه و مقدار مبرا بود، بیننده و شنونده حقیقی بود و در خواب هم که چشمها بسته بود او می‌دید و می‌شنید و پس از مرگ هم می‌توانست ببیند و بشنود و بدن بسان مرکبی برای نفس بود که رابطه‌ای متقابل با نفس داشت و او در بدن و بدن در او اثر می‌گذاشت. تا زمانی که نفس به بدن متصل است بدن فعالیت می کند و هر چقدر که اتصال نفس به بدن کم شود فعالیت بدن کم می‌شود. در هنگام خواب ارتباط نفس و بدن ضعیف می‌گردد و لذا از فعالیتهای بدن و کارهای دستگاه‌های مختلف کاسته می‌گردد و بدن کمی سرد می‌شود و وقتی دوباره نفس به بدن باز می‌گردد فعالیتهای بدن چون گذشته ادامه می‌یابد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْیاهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما یَحْکُمُونَ * وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزی کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ (الجاثیه ۴۵: ۲۱ ۲۲) آیا کسانی‌که به جرم و جنایت‌ها پرداخته‌اند، گمان می‌برند که ما آنان را مانند کسانی که ایمان آورده و کارهای نیک انجام داده‌اند، قرار خواهیم داد، به‌طوری‌که زندگی و مرگشان برابر باشد. بدحکمی است که می‌کنند. خداوند آفرید آسمان‌ها و زمین را به حق (نه بیهوده) و برای این‌که هر نفس به آنچه با عمل خود کسب کرده جزا داده شود و به ایشان هرگز ستم نمی‌شود.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
خداوند بر زبان انبیاء الهی انسانها را وعده داده است که جزاء اعمال خود را خواهند دید و عدل او اقتضاء دارد که عهدی را که بر گردن خود نهاده وفا نماید و اگر عالم آخرت نبود عدل الهی در این عرصه به ظهور نمی‌رسید و خلف وعده اتفاق می‌افتاد با اینکه خداوند از ظلم و خلف وعده مبراست. این استدلال را گاه در اصطلاح برهان عدالت می‌نامند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسانهای گنهکار که عمری را در مسیر مبارزه با حق و وجدان خود گذرانده‌اند شکل و حالتی می‌گیرند و انسانهای نیکوکار نیز در این مسیر خَلق و خُلق خاص خود را خواهند یافت. آیا ممکن است وقتی که انسانها از این دنیا می‌روند و بنا است هر کدام در عوالم بعدی سیر خاص خود را ادامه دهند همه آنها از یک عاقبت و نتیجه بهره‌مند شوند؟ مسلماً‌چنین چیزی ممکن نیست و باید زندگانی اخروی هر یک از این دو متناسب با حقیقت نفس و جان او باشد؛ حقیقتی که با اعمالش در دنیا برای خود ساخته است.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اعتقاد به آخرت و حرکت و تلاش برای سیر در عوالم ملکوتی است که به زندگی معنا می‌بخشد و آن را لذت بخش می‌نماید. این استدلالِ بر وجود معاد را گاه «برهان فطرت» می‌نامند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
اگر واقعاً عوالم دیگری نباشد که این قوا و تمایلات برای حرکت دادن انسان به سوی آن عوالم در او به ودیعت نهاده شده باشد، وجود آنها لغو و بیهوده گردیده و این مسأله نه با حکمت خداوند و نه با ناموس کلی نظام عالم (با صرف نظر از اینکه خالق آن حکیم است) سازگار نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
انسان وقتی در کیفیت تغییر و تبدلّات موجودات فکر می‌کند، حکمت الهی را در آن مشاهده می‌کند و می‌بیند که هر چیز در جای خود در مسیر رسیدن به هدفی قرار داده شده و غرضی از آن در خلقت عالم وجود داشته است. اینجاست که فکر انسان خردمند مشغول شده و می‌اندیشد که نهایت سیر همه این عالم کجاست و آیا این حرکت و جوش و خروش عمومی بی‌هدف است یا اینکه همه این حرکتها به سوی هدف و غایتی در تکاپو است؟ گوئی ناموس عالم طبیعت اقتضاء دارد که عالمی در وراء این عالم باشد که این حرکتها موجودات را بدان سو رهنمون شده و در آنجا همه چیز به نهایت و غایت خود رسیده و آرام بگیرد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۲. مردگان زنده شده علاوه بر اولیاء الهی افراد بی‌شماری در گوشه کنار عالم خاکی زنده شدن پس از مرگ را تجربه نموده‌اند و امروزه گزارشهای فراوانی از ایشان وجود دارد و مراکزی علمی برای کار بر روی این حجم انبوه از گزارش تشکیل شده است. این گزارش‌ها اصل حیات اخروی و زندگی پس از مرگ را اثبات می نماید و نشان می‌دهد که انسان پس از کوچ کردن از این دنیا سفری پر فراز و نشیب را در پیش دارد ولی معمولاً فقط گامهای اول این سفر را نشان می‌دهد چون مسافران مزبور بیش از چند قدمی درعالم آخرت گام برنداشته‌اند و به حسب حکمتهائی که بوده دوباره به همین حیات دنیا بازگشته‌اند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
کامل‌ترین گزارشها از عوالم آخرت در دین مقدس اسلام بیان شده و حجم آن نسبت به دیگر ادیان الهی چند ده برابر است، و سرّ این مسأله نیز عظمت نفس پیامبر اکرم و اوصیاء گرامی ایشان صلوات الله علیهم می‌باشد که در تمام زوایای عوالم ملکوتی سیر نموده و بخشی از مشاهدات خود را در قالب معارف و مواعظ برای امت خویش بیان فرموده‌اند.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۱. اخبار انبیاء و اولیاء الهی اولین دلیل بر وجود عالم آخرت گزارش‌هائی است که پیامبران و اولیای الهی از عالم آخرت بیان نموده اند. وقتی با ادله عقلی صدق گفتار پیامبران و اولیا معلوم می‌شود عقل حکم می‌کند که گزارش‌های ایشان را از عالم آخرت هم بپذیریم.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
۱. حرکت از خداوند به این دنیا و از این دنیا به نزد خداوند کاملاً معنادار است و این حرکت نیازی به مکان داشتن خداوند ندارد. ۲. عوالم بسیار زیادی میان خداوند و این عالم دنیا وجود دارد که انسان در سیر نزولی و صعودی باید آن راطی نماید. ۳. عوالمی که در سیر صعودی در پیش داریم هم‌اکنون موجودند و از نظر عظمت و وسعت بارها از این عالم دنیا برترند؛ پس می‌شود که هم الآن موجود باشند و هم وسعتی بیش از همه آسمانها و زمین داشته باشند. ۴. آن عوالم با این عالم داد و ستد دارند و اعمال انسانها پیشاپیش به آن عوالم رفته و منتظر حضور انسان می‌شود؛ پس آیات قرآن که سخن از عینیت ثواب و عقاب با اعمال انسان دارد حق است و نیازی به تأویل و توجیه ایات نیست.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
توفّی به معنای گرفتن کامل یک چیز است و از اینکه در این آیه فرموده که ملک الموت شما را به طور کامل می‌گیرد با اینکه می دانیم بدن انسان در هنگام مرگ بر روی زمین باقی می‌ماندمی‌فهمیم که تمام حقیقت انسان همان روح است که ملک الموت آن را می‌گیرد و بدن در کنار روح اهمیتی در وجود انسان ندارد. بنابراین معاد بازگشت به سوی خداوند است نه بازگشت به سوی دنیا؛ این حقیقت کلیدی است برای فهم دهها آیه و روایتی که در باب معاد آمده و اگر انسان معاد را بازگشت دوباره به دنیا بپندارد در فهم همه آنها به مشکل برمی‌خورد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
قرآن کریم در یک جمله در پاسخ این سخنان می‌فرماید که شما بنا نیست دوباره به این عالم دنیا برگردید و بدنهایتان در این دنیا زنده شود، مسافر سفر آخرت روح و حقیقت شماست که آن را ملک الموت به طور کامل می‌گیرد و می‌ّ‌برد و شما به سوی پروردگارتان حرکت کرده و باز می‌گردید: قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ (السجده ۳۲: ۱۱) (در پاسخشان بگو فرشته مرگی که موکل بر شماست حقیقت شما را به طور کامل می‌گیرد و سپس شما به سوی خداوند باز می‌گردید.)
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ولی در قرآن کریم اثری از چنین تصوری وجود ندارد. قرآن همه جا صحبت از رجوع و بازگشت به خداوند دارد و می‌گوید انسان از نزد خداوند آمده و به او باز می‌گردد و حتی یک بار سخن از بازگشت دوباره انسان به دنیا ندارد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸
ه) در برخی از آیات، اشاره می فرماید که آخرت باطن همین دنیا است؛ چنانکه می‌فرماید: یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ (الروم ۳۰: ۷) ایشان ظاهری از زندگانی دنیا را می دانند و از آخرت غافلند. اگر آخرت همان باطن دنیا نبود، نباید می فرمود: ایشان ظاهری از زندگانی دنیا را می دانند و آوردن قید ظاهر بی فائده می‌گشت. از این دست تعابیر معلوم می‌شود که آخرت از منظر قرآن عالمی موجود است و چنین نیست که بعد از این خلق گردد.
کاربر ۲۸۶۷۰۹۸

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

حجم

۱٫۰ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۷۲ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰
۵۰%
تومان