بریدههایی از کتاب ایلان ماسک
۴٫۲
(۶۹)
ماسک هیچوقت نمیگوید باید این کار را برای ساعت دو بعدازظهر چهارشنبه آماده کنی، بلکه میپرسد من نیاز دارم که این کار غیرممکن تا چهارشنبه ساعت ۲ بعدازظهر تمام شود. آیا از عهدهٔ انجامش برمیآیی؟ بعد از گفتن بله باید سخت کار کنیم. نه به این دلیل که او از شما خواسته است، بلکه شما برای انجام قول خودتان تلاش میکنید. این تفاوتی است که می توانید احساس کنید.
Amin
با مطالعهٔ زندگینامهٔ افراد موفق درک خواهیم کرد که موفقیت به شانس و اقبال بستگی ندارد و اگر فردی توانسته به موفقیت بزرگی برسد، در این مسیر بارها با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم کرده و تسلیم شرایط نشده است.
Rahmatinejad
چرا باید دربارهٔ مسائلی که اندوهگینم میکند حرف بزنم؟ این کار نفعی برای آینده ندارد.
asal.as
«اینجا شرکتی است که ما در آن به جای حرفزدن، عمل میکنیم.
چوب شور
ماسک سختترین کارش را بعد از حضور در یک دفتر کاریابی بهعهده گرفت. او تحقیق کرده بود که پردرآمدترین شغل کدام است؛ نظافت اتاق بخارشوی الوار کارگاه چوببری با فرچههای مخصوص که ۱۸ دلار در ساعت درآمد داشت. ایلان دربارهٔ آن کار چنین توضیح میدهد: «باید لباس مخصوص کار میپوشیدیم و سینهخیز از تونل باری که فقط اندازهٔ بدن یک انسان جا داشت، رد میشدیم. سپس درحالیکه هنوز اتاق پر از بخار داغ بود باید با بیل شنها، شیرهٔ درخت و سایر آشغالهای باقیمانده را از همان مسیری که وارد شده بودیم، بیرون میآوردیم. راه فراری نبود. فرد دیگری در آنطرف با چرخدستی این خرتوپرتها را بیرون میکشید، اگر بیش از نیمساعت در اتاق میماندیم، از گرما تلف میشدیم.» ۳۰ کارگر با هم شروع بهکار کردند، روز سوم فقط پنج نفر سر کار آمدند و در پایان هفته ماسک و دو نفر دیگر باقیمانده بودند.
kia
ایلان از آن دسته افرادی نبود که بگوید تو را درک میکنم یا متوجه منظورت هستم، زیرا درون او حسی وجود ندارد که به او بگوید ممکن است دیگران متوجه چیزی باشند که من نباشم
Amin
آنچه برای ماسک غیرقابلتحمل بود بهانههای واهی و عدم وجود برنامهٔ مشخص کاری بود. مانند بسیاری از مهندسان شرکت، هولمان نیز بعد از یکی از بازخواستهای ماسک به این موضوع پیبرد. «اولین باری که بازخواست شدم بدترین تجربهام بود. مشکلی پیش آمده بود و ماسک از من پرسید چقدر زمان میبرد تا همهچیز حل شود و من پاسخی نداشتم. ماسک با لحن تندی گفت که تو باید بدونی، این مسئله برای این پروژه خیلی مهمه و همه چیز به این موضوع بستگی داره. چرا برنامهای براش نداری؟ من آماج سوالهای سریع و تندوتیز او بودم. فکر میکردم که مهمترین مسئله اطلاع رسانیِ سریع است اما یاد گرفتم که آنچه مهم است، داشتن اطلاعات کافی راجع به موضوع است.»
Amin
مدیران پیپال که در مهمانی آخر هفته جمع شده بودند تا موفقیت شرکت را جشن بگیرد. کوین هارتس یکی از سرمایهگذاران پیپال میگوید: «همگی دور یک میز در کافهای نشسته و خوشحال بودیم اما ایلان به مطالعهٔ دستورالعمل یک موشک ساخت شوروی سابق مشغول بود. کتابی قدیمی که گویا از ایبی خریداری شده بود. همانطور که ایلان مشغول خواندن کتاب بود از اکتشافات فضایی و تغییر دنیا حرف میزد.»
Amin
دوریس داونز مدیر بخش نوآوری زیپ ۲ میگوید: «یادم میآید در جلسهای برای تصمیمگیری انتخاب محل جدید شرکت و تغییرات فنی حضور یافتیم، یکی از حاضران از غیرممکن بودن تغییرات مدنظر ما صحبت کرد، ایلان به او نگاه کرد و گفت واقعاً برایم مهم نیست شما چه فکر میکنید. سپس از جلسه خارج شد. برای او کلمهٔ نه وجود نداشت و از دیگران نیز انتظار داشت آن را از دایرهٔ واژگان خود حذف کنند.»
Amin
او یک مخترع، تاجر، سلبریتی و یک مهندس صنعت است و توانایی ایجاد ایدههای بزرگ و تبدیل آنها را به محصول دارد. او هزاران نفر را به استخدام خود درآورده تا در کارخانجات آمریکا، فلزات را به چیزهایی تبدیل کنند که زمانی غیرممکن بهنظر میرسید. او در آفریقا بهدنیا آمده اما اکنون بهعنوان یک آمریکاییِ نوآور در صنعت، یک متفکر فراملیتی و شخصی که سیلیکونولی را در یک دورهٔ بلندپروازانه قرار داده شناخته می شود.
Amin
«تا مرگ فاصلهای نداشتم. درسی که گرفتم این بود که سفر، شما را به کشتن میدهد!»
Amin
درسهایی مانند آفریکانس را باید میخواندیم و من واقعا نمیدانستم که به چه دردی میخورد. احمقانه بود. من فقط نمرهٔ قبولی میگرفتم و همین کفایت میکرد. در درسهایی مانند فیزیک و کامپیوتر بالاترین نمرهها برای من بود. من برای گرفتن بالاترین نمرهها باید دلیل کافی میداشتم. ترجیح من به انجام بازیهای کامپیوتری، برنامهنویسی و کتابخواندن بود تا گرفتن بالاترین نمره در درسی که هیچ فایدهای برای من نداشت.
kia
یکبار ایلان به یکی از آنها گفت: «ذهن من مانند ساموراییها است، ترجیح میدهم خودکشی کنم تا شکست بخورم.»
Amin
«ایلان بچهمثبتترین آدمی است که هرکسی میتواند دیده باشد. او هرگز الکل نمینوشید و در مهمانی هم هیچکاری نمیکرد. هیچی! در واقع صفر!» تنها جایی که رسی رفتار ایلان را توأم با هیجان میدید، هنگام بازیهای کامپیوتری بود که میتوانست او را تا چند روز سرحال نگه دارد.
Amir
«اگر دایملر بخواهد تغییر کوچکی در ظاهر سرعتسنج خود بدهد باید با تأمینکنندهٔ آن در سوی دیگر دنیا تماس بگیرید و سپس منتظر تأییدیهها بمانند و اگر بخواهند فونت حرف P روی داشبورد ماشینشان را تغییر دهند یکسال زمان خواهد برد. اما در تسلا کافیست که ایلان تصمیم بگیرد برای عید پاک شکل یک خرگوش روی سرعتسنج ماشینها قرار بگیرد، چندساعت بعد کار تمام شده است!»
چوب شور
ایلان صاحب یک دستگاه کمودور مدل VIC-۲۰ شد. یک کامپیوتر خانگی محبوب در دههٔ ۱۹۸۰ که رکورد فروش کامپیوتر را شکست. بههمراه دستگاه، یک کتابچه نیز وجود داشت که زبان برنامهنویسی بیسیک را آموزش میداد. ایلان میگوید: «شش ماه طول میکشید تا بتوانی تمام مطالب کتاب را یاد بگیری، اما من مثل خورهها به جان کتاب افتادم و سه شبانهروز نخوابیدم تا تمام آن را فراگرفتم. آن کتابچه متقاعدکنندهترین چیزی بود که برای نخوابیدن در زندگی دیده بودم!»
kia
اگر بتوانید به حوزههای مختلفِ دانش دسترسی پیدا کنید و براساس آنها فکر کنید و تصمیم بگیرید، آنگاه رویاهای دیوانهکنندهای را در ذهن خود میپرورانید. اینها مسائل مهمی هستند و اینگونه است که انسان پیشرفت میکند.»
Mriq Sezar
به سمت ساختمان اصلی اسپیساکس به راه افتادیم. در مسیر جملهای گفت که من را به فکر فرو برد: «گمان میکنم تعداد زیادی از افراد باهوش وجود دارند که دنبال مسائل اینترنتی مالی و قوانین آن هستند، بههمین خاطر است که عرصهٔ فناوری خالی شده و نوآوری بهاندازهای که لازم است، وجود ندارد.»
luna11
ما با این نگرش بزرگ شدیم که توانایی انجام هرکاری را داریم. فقط باید تصمیم میگرفتیم و انجام میدادیم.
ساجده حسینی
اگر سرمایهگذاری ماسک، دانش بازاریابی، هوش مهندسی، تدبیر و روحیهٔ مبارزه جوی او نبود، امروز تسلایی وجود نداشت تا دربارهٔ آن صحبت کنیم.
چوب شور
حجم
۱٫۲ مگابایت
حجم
۱٫۲ مگابایت
قیمت:
۴۱,۰۰۰
۲۰,۵۰۰۵۰%
تومان