بریدههایی از کتاب استخوان مردگان را شخم بزن
نویسنده:اولگا توکارچوک
مترجم:هانیه مهرمطلق
ویراستار:علی سلامی
انتشارات:نشر گویا
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۴از ۵۶ رأی
۳٫۴
(۵۶)
این کلبه یکی از سه خانهای بود که در تمام طول سال صاحبخانهٔ ساکن داشتند. فقط من و خلوچل بدون ترس از زمستان در اینجا زندگی میکردیم. بقیه ساکنین، خانههای خود را در ماه اکتبر بسته بودند و مهروموم کرده بودند، آب را از لولهها تخلیه کرده بودند و به شهر باز گشته بودند.
me
«میدونید چیه، بعضیاوقات به نظرم میاد ما داریم در دنیایی زندگی میکنیم که خودمون برای خودمون میسازیمش. ما خودمون تصمیم میگیریم که چی خوبه و چی نیست، این ماییم که نقشهٔ مفاهیم رو برای خودمون ترسیم میکنیم... و بعد کل زندگیمون رو صرف درگیری با چیزی میکنیم که خودمون اون رو به وجود آوردیم. مشکل اینجاست که هر کدوم از ما نسخهٔ خاص خودمون رو از این نقشه داریم، برای همین هم هست که آدمها سخت میتونند همدیگر رو درک کنند.»
narjes.nmD
نمیتوانستم جلوی این فکرم را بگیرم که به نظر من هرکسی که بیشازحد از عبارت «در حقیقت» استفاده میکند، بهطور حتم یک دروغگوست.
narjes.nmD
هر چیزی که باورپذیر باشد، تصویری از حقیقت است
فتاحی
جلوی پنجره میایستادم و نمیتوانستم ازآنچه در مقابل دیدگانم بود چشم بردارم- علفزارهای خرماییرنگ بهصورت موجدار حرکت میکردند و در میان وزش بادی ناپیدا میرقصیدند؛ و سایهروشنهای موجداری در میان کشتزارهای سرسبز ایجاد شده بود. و باد آغازگر تمام این جنبوجوشها بود
elham1395
من برای مدتی با یک نفر که مذهبش پروتستان بود، ارتباط داشتم که کارش طراحی بزرگراه بود. او به من میگفت، کسی که رنج میکشد، پشتِ خداوند را میبیند. البته بهاحتمالزیاد این جمله را از لوتر گرفته بود. نمیدانم منظورش از پشت، قسمت شانهها بود یا کمر و اینکه درکل، پُشتِ این وجودِ ملکوتی چه شکلی به نظر میرسید، زیرا ما که نمیتوانیم تصور کنیم که آن وجود روحانی، چه ظاهری از جلو دارد. شاید منظور از آن جمله این بوده که کسی که رنج میکشد دسترسی ویژهای به خداوند دارد، مثلاً، از یک در فرعی به او میرسد و برای همین، موردعنایت خداوند قرار میگیرد، زیرا در این حالت به درجهای از دریافت حقیقت میرسد که اگر درد و رنج نمیکشید، درک کردن آن برایش دشوار میبود. پس درنتیجه، درواقع آنکسی که سالم و سلامت است، در رنج و عذاب قرار دارد، هرچند ممکن است این گفته عجیب به نظر برسد.
atieh
ناگهان متوجه شدم که مرگ چه چیز خوبی میتواند باشد، چقدر عادلانه و منصفانه است. کاری مرگ مثل کاری است که مایع گندزدایی یا یک جاروبرقی انجام میدهد. اعتراف میکنم که من واقعاً در آن لحظه به چنین موضوع فکر کردم و در حال حاضر هنوز هم همان نظر و عقیده را دارم.
atieh
«میدونید چیه، بعضیاوقات به نظرم میاد ما داریم در دنیایی زندگی میکنیم که خودمون برای خودمون میسازیمش. ما خودمون تصمیم میگیریم که چی خوبه و چی نیست، این ماییم که نقشهٔ مفاهیم رو برای خودمون ترسیم میکنیم... و بعد کل زندگیمون رو صرف درگیری با چیزی میکنیم که خودمون اون رو به وجود آوردیم. مشکل اینجاست که هر کدوم از ما نسخهٔ خاص خودمون رو از این نقشه داریم، برای همین هم هست که آدمها سخت میتونند همدیگر رو درک کنند.»
گفتههایش تا حدی درست بودند.
فریبا
اینکه آدم ازلحاظ جسمی سالم باشد نگرانکننده و بدشگون است. خوب است که آدم در خلوت خودش بیماریهایی داشته باشد، چون حداقل در این حالت میداند که قرار است چگونه بمیرد.
فریبا
بعضی از افراد هستند که فقط یک نگاه به آنها کافیست تا بغض گلوی آدم را بگیرد و چشمها را پر از اشک شوق کند. این افراد باعث میشوند آدم حس کند که انگار خاطرهٔ پررنگی از معصومیتِ پیشین خودِ ما، در وجودِ آنها باقی مانده است؛ انگار آنها جزو معجزات عجیب طبیعت هستند که با وجودِ هبوط انسان، هنوز کاملاً از بین نرفتهاند.
فریبا
کسی که رنج میکشد دسترسی ویژهای به خداوند دارد، مثلاً، از یک در فرعی به او میرسد و برای همین، موردعنایت خداوند قرار میگیرد، زیرا در این حالت به درجهای از دریافت حقیقت میرسد که اگر درد و رنج نمیکشید، درک کردن آن برایش دشوار میبود. پس درنتیجه، درواقع آنکسی که سالم و سلامت است، در رنج و عذاب قرار دارد، هرچند ممکن است این گفته عجیب به نظر برسد. من که فکر میکنم، با بقیه گفتهها هماهنگی داشته باشد.
فریبا
آن چیزی که من بیشتر از همه در مردم بدم میآید همین است- که متلک خنک و بیمزه بزنند. این یک طرز برخورد بسیار بزدلانه، برای مسخره یا تحقیر کردن دیگران است.
فریبا
برخی از رویدادها در سطوح مختلفی رخ میدهند، یا بهعبارتدیگر، خیلی از رویدادها جزئی از جوانب همان یک رویداد هستند. و اینکه این دنیا یک شبکهٔ عظیم و پهناور است، عالمی است که هیچ ذرهای جدا از آن وجود خارجی ندارد؛ هر بخش از این دنیا و هر کوچکترین ذره در آن عضوی جدانشدنی در میان ارتباطات و نظام پیچیدهٔ هستی است. درک این موضوع برای عقل آدمهای عادی دشوار است. ولی سازوکار دنیا اینگونه است، مثل یک ماشین ساخت ژاپن.
فریبا
حجم
۳۲۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۲۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۸۳,۰۰۰
۲۴,۹۰۰۷۰%
تومان