بریدههایی از کتاب استخوان مردگان را شخم بزن
نویسنده:اولگا توکارچوک
مترجم:هانیه مهرمطلق
ویراستار:علی سلامی
انتشارات:نشر گویا
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۴از ۵۶ رأی
۳٫۴
(۵۶)
«موجود مفید یا غیرمفید که توی طبیعت نداریم. این فقط یه وجه تمایز مسخرهست که آدمها در نظر میگیرند.»
motahhare bagheri
خداوند چطور میتواند به تمام دعاها در سراسر دنیا گوش دهد؟ اگر دعاها باهم متناقض باشند چه میشود؟
مانی
شاید هدف از دعا کردن فقط همین باشد که آدم با آرامش با خودش تفکر کند، چیزی را طلب نکند، خواستار چیزی نشود، بلکه فقط سروسامانی به افکار موجود در ذهنش دهد. همینقدرش هم کافی خواهد بود.
مانی
آن روز عصر من به مأمور شهربانی اینطور پاسخ دادم: «اینطور نیست. من دلم برای هردوی اونها میسوزه. ولی کسی آدمهای بیدفاع رو با تیر نمیزنه» و اضافه کردم: «حداقل، نه تو این دوره و زمونه.»
motahhare bagheri
زندگی مانند یک بوتهٔ آزمایش بسیار سختگیر و طاقتفرسا است. ازاینپس هر کاری که انسان انجام دهد، حساب خواهد شد، هر فکری به ذهن خود راه دهد و یا هر عملی که مرتکب شود، حساب خواهد شد، اما نه برای اینکه زمانی به خاطر آنها مجازات شود یا پاداشی بگیرد، بلکه به این دلیل که این مجموعهٔ کارهای اوست که دنیایش را میسازد. سازوکار ماشین این دنیا اینچنین است.
مانی
این واژه در یونانی به معنای «افتادن گلبرگها» است. دنیا دیگر گلبرگهایش را انداخته است.
motahhare bagheri
اینجا سرزمین آدمهای عصبی و ازخود راضیای است که هرکدامشان بهمحض اینکه در میان مردم قرار بگیرند، شروع میکنند به درس دادن به دیگران و انتقاد کردن و رنجاندن آنها و به رخ کشیدن برتریِ بیچونوچرا خودشان.
مانی
به نظر من هرکسی که بیشازحد از عبارت «در حقیقت» استفاده میکند، بهطور حتم یک دروغگوست.
مانی
هیچ قانون و مقرراتی نمیتواند از یک انسان، انسان دیگری بسازد، حتی نمیتواند در کوچکترین ذرهٔ وجودی یک فرد تغییری ایجاد کند.
مانی
داستانهای زندگی افراد موضوعی نیست که بشود دربارهاش بحث کرد. آدم باید آنها بشنود و در مقابل از داستان زندگی خودش برای آنها بگوید.
مانی
اگر کسی نگاه دقیقی به گذرِ هرلحظه بیندازد، ممکن است از ترس نفسش بند بیاید. فروپاشی درونی بدن ما به طرز توقفناپذیری رو به پیشروی است؛ همهٔ ما خیلی زود دچار بیماری میشویم و میمیریم. عزیزانمان، ما را ترک خواهند کرد و یاد و خاطره آنها در میان هیاهوی زندگی محو خواهد شد؛ هیچچیز باقی نخواهد ماند. فقط چند دست لباس در داخل کمد باقی میماند و یک نفر داخل یک عکس که دیگر او را نخواهیم شناخت. باارزشترین خاطرات از هم فرومی پاشد. همهچیز به تاریکی فرو خواهد رفت و ناپدید خواهد شد.
مانی
«حیوانات هر کشوری، حقایق موجود در اون کشور رو نشان میدهند. منظورم رفتاریست که در اون کشور با حیوانات میشه. اگه مردم رفتار وحشیانهای با حیوانات داشته باشند، هیچ شکلی از دموکراسی نمی تونه به اون ها کمک کنه، درواقع هیچی نمیتونه به دادِشون برسه.»
مانی
«خداوند انسان را خوشبخت و ثروتمند ساخت، اما حیلهگری باعث بدبختیِ بیگناهان شد»
مانی
قدرت به طرز کثیفی باد به کله آدم میندازه
مانی
اندوه کلمهٔ پراهمیتی برای معنی کردنِ این دنیا است.
مانی
وقتی ساکنان تابستانی چراغقوه یا قیچی باغبانی را در حیاط جا میگذاشتند، پاگُنده فوراً سرکی میکشید و از فرصت استفاده میکرد تا این وسایل را بلند کند. بعداً میتوانست آنها را در شهر بفروشد. به نظر من، او تا حالا باید چندین بار مجازات یا زندانی میشد. نمیدانم چطور از همهٔ آنها قسر درمیرفت. شاید فرشتههایی از او مراقبت میکردند؛ البته فرشتهها گاهی اوقات برعکس هم عمل میکنند.
مانی
حیوانات هر کشوری، حقایق موجود در اون کشور رو نشان میدهند. منظورم رفتاریست که در اون کشور با حیوانات میشه. اگه مردم رفتار وحشیانهای با حیوانات داشته باشند، هیچ شکلی از دموکراسی نمیتونه به اونها کمک کنه، درواقع هیچی نمیتونه به دادِشون برسه.
مانی
مردم در آنجا شتابزده نیستند و مدام باهم رقابت ندارند. آنها به دنبال خیالپردازی و امیدهای واهی نیستند و ازآنچه هستند و چیزی که دارند، راضی و خشنود هستند.
رها
هیچ آهنگ دیگری نمیتوانست از این بهتر با حال و هوای آن لحظه هماهنگ باشد- آن موسیقی را درست مخصوص همان شب ساخت بودند.
طنین کلمات «سوارانی در طوفان» یکدفعه به گوش رسید:
ما سوارانی در طوفان
در این منزلگاه متولد گشتیم
به این جهان پرتاب شدیم
مانند سگی بدون استخوان
مانند بازیگری قراردادی
ما سوارانی در طوفان...
me
تقریباً میتوانستم افکارش را بخوانم- حتماً ازنظر او من «پیرزنی حقیر» بودم و بهمحض اینکه نطق کیفرخواست من شدت میگرفت، تبدیل میشدم به یک «پیرزنِ گه و خِرِفت»، «عجوزه پیرِ ابله» یا «زنیکه دیوانه». وقتی حرکات من را زیر نظر داشت و با نگاهش در مورد سلیقهٔ من قضاوت (منفی) میکرد، میتوانستم حس انزجارش را درک کنم. او مدل موهایم، یا لباسهایم، یا چاپلوسی نکردن من را دوست نداشت.
me
حجم
۳۲۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۲۴٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
قیمت:
۸۳,۰۰۰
۲۴,۹۰۰۷۰%
تومان