بریدههایی از کتاب پرواز بر فراز آشیانهی فاخته
۳٫۹
(۳۵)
«وقتی یه دسته جوجه چشمشون به یه لکهٔ خونی روی یه جوجه بیفته، همهشون شروع میکنن به نوک زدن به اون جوجه تا اینکه تیکهوپارهش کنن و همهجا رو پر کنن از پَر و خون و استخون. اما وسط این ماجرا معمولاً روی چند تا دیگه از جوجهها هم یه لکهٔ خون میافته و حالا نوبت اونا میشه که تیکهوپاره بشن. و این جریان همینطوری ادامه پیدا میکنه. اوه میبینی رفیق، یه جشن نوکزنی میتونه در عرض چند ساعت کل دستهٔ جوجهها رو نابود کنه. خیلی وحشتناکه. تنها راه جوگیری از این فاجعه ـــ برای جوجهها ـــ اینه که براشون چشمبند بذاریم تا دیگه نتونن ببینن.»
کاربر ۸۷۸۱۲۰
وقتی میتوانید تشعشعی را احساس کنید که از هر ماشینی که از کنارتان میگذرد و از هر خانهای که از کنارش میگذرید میآید، دیگر خندیدن برایتان سخت میشود.
NeginJr
اگر بخواهید تغییر را در کسی ببینید، باید مدت زیادی از او دور باشید؛ وقتی کسی را هر روز ببینید، متوجه تغییراتش نمیشوید، چون تغییر تدریجی است.
NeginJr
شاید هنوز نمیتوانست بفهمد که ما چرا نمیتوانیم بخندیم، ولی او میدانست که انسان نمیتواند قوی باشد، مگر اینکه وجه بامزهٔ چیزها را ببیند.
NeginJr
آدم هرچی بیعقلتر باشه، میتونه قدرتمندتر باشه.
NeginJr
«نه دوست من. ما دیوونههای تیمارستان بالای بزرگراه هستیم، مجنونهای جانی، گلدونهای ترکخوردهٔ نوع بشر. میخوای یکی از آزمونهای رورشاخ رو برات رمزگشایی کنم؟ نه؟ عجله داری؟ رفت. بیچاره.»
NeginJr
«نه، فقط مادرم نبود که بابا رو کوچیک کرد. همه روش کار میکردن، چون گنده بود و نمیخواست تسلیم بشه و کاری رو میکرد که دوست داشت. همه روش کار میکردن همونطوری که روی تو کار میکنن.»
NeginJr
«فکر کنم تو درک درستی از جامعه نداری دوست عزیز. توی این کشور وقتی چیزی از روال خارج میشه، سریعترین راه برای حل کردنش، بهترین راهشه.»
NeginJr
بهنظر من هر کسی در کل زندگیش میخواد بقیه رو تیکهپاره کنه.
NeginJr
«گور بابای زندگی. اگه کاری انجام بدی یا انجام ندی در هر دو صورت زندگیت جهنمیه. آدم تو یه حصار جهنمی گیر کرده.»
NeginJr
«یعنی منظورتون اینه که اگه بخوایم با خودمون خلوت کنیم، مریضیم.»
NeginJr
با خودم فکر کردم پاییز نزدیک است؛ انگار این عجیبترین اتفاقی است که تا به حال رخ داده است. پاییز. آن بیرون کمی پیش بهار بود و بعد تابستان و حالا پاییز ـــ چه فکر عجیبی!
NeginJr
پس من واقعاً خودم نبودم. من فقط همانی بودم که به نظر میآمدم، همانی که دیگران میخواستند. به نظرم نمیآید که اصلاً هیچوقت خودم بوده باشم.
NeginJr
او خودش است، همین. شاید همینکه خودش است، او را قویتر میکند.
NeginJr
دیگر سردم نیست. فکر کنم درستش کردم. به جایی رفتم که دست سرما به من نمیرسد. میتوانم تا ابد اینجا بمانم. دیگر نمیترسم. دست آنها به من نمیرسد. فقط دست حرفها به من میرسد و آنها درحال محو شدن هستند.
NeginJr
برای تو هم نمیتوانم کاری بکنم بیلی. خودت میدانی. هیچکدام از ما کاری از دستش بر نمیآید. تو این را فهمیدهای که اگر کسی بخواهد کمک کند، خودش آسیبپذیر میشود. آدم مجبور است زیرک باشد، بیلی، تو هم مثل بقیه این را میدانی. چهکار میتوانستم بکنم؟
NeginJr
او میگوید: «خستهام.»
«میدونم خستهای پیت، ولی کاری از دستم بر نمیاد. میدونی که نمیتونم جلوی خستگیتو بگیرم.»
NeginJr
فکر میکردم گم شدن از هر چیزی بدتر است، حتی از مغازهٔ شوک الکتریکی. حالا، نمیدانم. گم شدن آنقدرها هم بد نیست.
NeginJr
«ولی تلاشمو کردم؛ حالا کاملاً مطمئنم که خیلی سنگینه.»
NeginJr
اولین باری است که چزویک کسی را در کنار خودش میبیند که بهاندازهٔ او نومید است.
NeginJr
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۳۷۲ صفحه
قیمت:
۵۹,۰۰۰
۲۹,۵۰۰۵۰%
تومان