![کتاب سیری در نهج البلاغه اثر مرتضی مطهری کتاب سیری در نهج البلاغه اثر مرتضی مطهری](https://img.taaghche.com/frontCover/83.jpg?w=200)
بریدههایی از کتاب سیری در نهج البلاغه
۴٫۳
(۷۴)
زمامداری است عادل، عابدی است شبزندهدار، در محراب عبادت گریان و در میدان نبرد خندان است، سربازی است خشن و سرپرستی است مهربان و رقیقالقلب، حکیمی است ژرفاندیش، فرماندهی است لایق. او هم معلم است و هم خطیب و هم قاضی و هم مفتی و هم کشاورز و هم نویسنده. او انسان کامل است و برهمه دنیاهای روحی بشریت محیط است.
sadegh2206
روح متلاطمش متلاطمتر میگشت و مانند مرغ محبوسی میخواست قفس تن را بشکند. ناگهان فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد. فریادکننده کسی جز همام نبود. وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جانآفرین تسلیم کرده بود.
ماریا
سید رضی پس از نقل خطبه معروف «الغراء» میگوید: وقتی که علی علیهالسلام این خطابه را القا کرد بدنها لرزید، اشکها جاری شد، دلها به تپش افتاد!
همام بن شریح از یاران وی است. دلی از عشق خدا سرشار و روحی از آتش معنی شعلهور داشت. با اصرار و ابرام از علی علیهالسلام میخواهد سیمای کاملی از پارسایان ترسیم کند. علی از طرفی نمیخواهد جواب یأس بدهد و از طرفی میترسد همام تاب شنیدن نداشته باشد، لذا با چند جمله مختصر سخن را کوتاه میکند. اما همام راضی نمیشود بلکه آتش شوقش تیزتر میگردد؛ بیشتر اصرار میکند و او را سوگند میدهد. علی شروع به سخن کرد. در حدود ۱۰۵ صفت در این ترسیم گنجانید و هنوز ادامه داشت. اما هرچه سخن علی ادامه مییافت و اوج میگرفت، ضربان قلب همام بیشتر میشد و
ماریا
سخن نماینده روح است؛ سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گویندهاش به آنجا تعلق دارد. طبعا سخنی که به چندین دنیا تعلق دارد نشانه روحیهای است که در انحصار یک دنیای بخصوص نیست.
میر مهنا
معمولاً میگویند آنچه از نظر اسلام مذموم و مطرود است علاقه به دنیاست. این سخن، هم درست است و هم نادرست. اگر مقصود از علاقه، صرف ارتباط عاطفی است، نمیتواند سخن درستی باشد؛ چون انسان در نظام کلی خلقت همواره با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده میشود و این تمایلات جزء سرشت او است، او خودش اینها را کسب نکرده است. و بعلاوه، این علایق زائد و بیجا نیست. همانطوری که در بدن انسان هیچ عضو زائدی وجود ندارد (حتی یک مویینرگ اضافی در کار نیست) هیچ عاطفه و علاقه طبیعی زائدی هم وجود ندارد. تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدفها و غایاتی حکیمانه است.
f_altaha
آن در هنگامی است که شما مست میگردید، اما نه از باده بلکه از نعمت و رفاه.
f_altaha
از نظر نهجالبلاغه تقوا حالتی است که به روح انسان شخصیت و قدرت میدهد و آدمی را مسلط بر خویشتن و مالک «خود» مینماید.
f_altaha
واژه «رعیت» علیرغم مفهوم منفوری که تدریجا در زبان فارسی به خود گرفته است، مفهومی زیبا و انسانی داشته است. استعمال کلمه «راعی» را در مورد «حکمران» و کلمه «رعیت» را در مورد «توده محکوم» اولین مرتبه در کلمات رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و سپس به وفور در کلمات علی علیهالسلام میبینیم.
این لغت از ماده «رعی» است که به معنی حفظ و نگهبانی است. به مردم از آن جهت کلمه «رعیت» اطلاق شده است که حکمران عهدهدار حفظ و نگهبانی جان و مال و حقوق و آزادیهای آنهاست.
f_altaha
اِنَّ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ لایعْرَفانِ بِاَقْدارَ الرِّجالِ، اِعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اَهْلَهُ، وَ اعْرِفِ الْباطِلَ تَعْرِفْ اَهْلَهُ.
f_altaha
اساسا در مورد مسائل فکری تعبد معنی ندارد. این که انسان طبق دستور و به اصطلاح «فرمایشی» بخواهد فکر و قضاوت کند و نتیجه بگیرد، مثل این است که در یک امر دیدنی بخواهد فرمایشی ببیند؛ از طرف بپرسد این شئ را چگونه ببینیم؟ بزرگ یا کوچک؟ سفید یا سیاه یا آبی؟ زیبا یا زشت؟ تعبدی فکر کردن جز فکر نکردن و بدون فکر پذیرفتن معنی دیگر ندارد.
محمدرضا میرباقری
حجم
۲۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۲۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان