بریدههایی از کتاب سیری در نهج البلاغه
۴٫۳
(۷۳)
اگر علی علیهالسلام نبود شاید برای همیشه معارف عقلی قرآن بدون تفسیر میماند.
کاربر ۲۱۱۵۵۲۴S99VA2THVB16G
سخنش کلیت دارد، محدود به زمان و مکان و افراد معینی نیست؛ مخاطب او «انسان» است و به همین جهت نه مرز میشناسد و نه زمان.
جوان انقلابی
او زمامداری است عادل، عابدی است شبزندهدار، در محراب عبادت گریان و در میدان نبرد خندان است، سربازی است خشن و سرپرستی است مهربان و رقیقالقلب، حکیمی است ژرفاندیش، فرماندهی است لایق. او هم معلم است و هم خطیب و هم قاضی و هم مفتی و هم کشاورز و هم نویسنده. او انسان کامل است و برهمه دنیاهای روحی بشریت محیط است.
جوان انقلابی
اول خود حق را بشناس، آنوقت اهل حق را خواهی شناخت؛ خود باطل را بشناس، آنوقت اهل باطل را خواهی شناخت. آنوقت دیگر اهمیت نمیدهی که چه کسی طرفدار حق است و چه کسی طرفدار باطل، و از خطا بودن آن شخصیتها در شگفت و تردید نخواهی بود.
محمدرضا
عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند
مرد اگر هست بهجز «عالم ربانی» نیست
سپیده دم اندیشه
سخن نماینده روح است؛ سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گویندهاش به آنجا تعلق دارد.
alirezazal
هر چیزی که با وحدت نامبرده شود کم است جز او که با اینکه واحد است به کمی و قلّت موصوف نمیشود.
رضا
در زمین دیگران خانه مکن
کار «خود» کن، کار «بیگانه» مکن
کیست بیگانه؟ «تن» خاکی تو
کز برای اوست غمناکی تو
تا تو تن را چرب و شیرین میدهی
گوهر جان را نیابی فربهی
mojtaba.k
بیگانگی یک عالم سنی با نهجالبلاغه چندان عجیب نیست. عجیب این است که نهجالبلاغه در دیار خودش، درمیان شیعیان علی، در حوزههای علمیه شیعه «غریب» و «تنها» است همچنان که خود علی غریب و تنهاست.
Zeinab
بیگانگی یک عالم سنی با نهجالبلاغه چندان عجیب نیست. عجیب این است که نهجالبلاغه در دیار خودش، درمیان شیعیان علی، در حوزههای علمیه شیعه «غریب» و «تنها» است همچنان که خود علی غریب و تنهاست.
Ftm.shf
علی علیهالسلام مکرر به این مطلب اشاره میکند که دنیا خوب جایی است اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست:
وَ لَنِعْمَ دارُ مَنْ لَمْ یرْضَ بِها دارا.
خوب خانهای است دنیا، اما برای کسی که آن را خانه خود (قرارگاه خود) نداند.
علیرضا گلرنگیان
حقیقت این است که منظور از علاقه به دنیا تمایلات طبیعی و فطری نیست؛ مقصود از علاقه و تعلق، بسته بودن به امور مادی و دنیاوی و در اسارت آنها بودن است که توقف است و رکود است و بازایستادن از حرکت و پرواز است و سکون است و نیستی است. این است که دنیاپرستی نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه میکند،
علیرضا گلرنگیان
سخن نماینده روح است؛ سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گویندهاش به آنجا تعلق دارد.
پروانه
زمامداری است عادل، عابدی است شبزندهدار، در محراب عبادت گریان و در میدان نبرد خندان است، سربازی است خشن و سرپرستی است مهربان و رقیقالقلب، حکیمی است ژرفاندیش، فرماندهی است لایق. او هم معلم است و هم خطیب و هم قاضی و هم مفتی و هم کشاورز و هم نویسنده. او انسان کامل است و برهمه دنیاهای روحی بشریت محیط است.
sadegh2206
روح متلاطمش متلاطمتر میگشت و مانند مرغ محبوسی میخواست قفس تن را بشکند. ناگهان فریاد هولناکی جمع شنوندگان را متوجه خود کرد. فریادکننده کسی جز همام نبود. وقتی که بر بالینش رسیدند قالب تهی کرده و جان به جانآفرین تسلیم کرده بود.
ماریا
سید رضی پس از نقل خطبه معروف «الغراء» میگوید: وقتی که علی علیهالسلام این خطابه را القا کرد بدنها لرزید، اشکها جاری شد، دلها به تپش افتاد!
همام بن شریح از یاران وی است. دلی از عشق خدا سرشار و روحی از آتش معنی شعلهور داشت. با اصرار و ابرام از علی علیهالسلام میخواهد سیمای کاملی از پارسایان ترسیم کند. علی از طرفی نمیخواهد جواب یأس بدهد و از طرفی میترسد همام تاب شنیدن نداشته باشد، لذا با چند جمله مختصر سخن را کوتاه میکند. اما همام راضی نمیشود بلکه آتش شوقش تیزتر میگردد؛ بیشتر اصرار میکند و او را سوگند میدهد. علی شروع به سخن کرد. در حدود ۱۰۵ صفت در این ترسیم گنجانید و هنوز ادامه داشت. اما هرچه سخن علی ادامه مییافت و اوج میگرفت، ضربان قلب همام بیشتر میشد و
ماریا
سخن نماینده روح است؛ سخن هرکس به همان دنیایی تعلق دارد که روح گویندهاش به آنجا تعلق دارد. طبعا سخنی که به چندین دنیا تعلق دارد نشانه روحیهای است که در انحصار یک دنیای بخصوص نیست.
میر مهنا
معمولاً میگویند آنچه از نظر اسلام مذموم و مطرود است علاقه به دنیاست. این سخن، هم درست است و هم نادرست. اگر مقصود از علاقه، صرف ارتباط عاطفی است، نمیتواند سخن درستی باشد؛ چون انسان در نظام کلی خلقت همواره با یک سلسله علایق و عواطف و تمایلات آفریده میشود و این تمایلات جزء سرشت او است، او خودش اینها را کسب نکرده است. و بعلاوه، این علایق زائد و بیجا نیست. همانطوری که در بدن انسان هیچ عضو زائدی وجود ندارد (حتی یک مویینرگ اضافی در کار نیست) هیچ عاطفه و علاقه طبیعی زائدی هم وجود ندارد. تمام تمایلات و عواطف سرشتی بشر متوجه هدفها و غایاتی حکیمانه است.
f_altaha
آن در هنگامی است که شما مست میگردید، اما نه از باده بلکه از نعمت و رفاه.
f_altaha
از نظر نهجالبلاغه تقوا حالتی است که به روح انسان شخصیت و قدرت میدهد و آدمی را مسلط بر خویشتن و مالک «خود» مینماید.
f_altaha
حجم
۲۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
حجم
۲۰۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۷۶
تعداد صفحهها
۳۰۱ صفحه
قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان