بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همه‌ چیز، همه ‌چیز | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب همه‌ چیز، همه ‌چیز

بریده‌هایی از کتاب همه‌ چیز، همه ‌چیز

نویسنده:نیکولا یون
انتشارات:انتشارات خوب
امتیاز:
۴.۲از ۳۲ رأی
۴٫۲
(۳۲)
نظریهٔ آشوب می‌گوید حتی تغییری کوچک در شرایط ابتدایی می‌تواند منجر به نتایج غیرقابل‌پیش‌بینی وسیعی شود. پروانه‌ای در این زمان بال می‌زند و در آینده طوفانی به پا خواهد شد
yasinds
دیدن کل جهان در یک آن، آرامش‌بخش است. دیدن تکه‌تکه‌ها و دانستن این‌که چطور همه به هم متصل می‌شوند
yasinds
اکسیژن اتاق با چیز دیگری تعویض می‌شود. چیزی رقیق و غیرقابل تنفس. زمان کند شده است و چشمم سیاهی می‌رود. دیوارها خیلی نزدیک شده‌اند و کارلا از من دور و دورتر می‌شود تا به نقطه‌ای تیره در انتهای راهروی طولانی تبدیل می‌شود. سیاهی چشم به سرگیجه تبدیل می‌شود. نمی‌توانم روی پایم بایستم و بعد حالت تهوع به من دست می‌دهد.
yasinds
دکترها هرگز نباید روی خانوادهٔ خود کار کنند.
yasinds
ریاضیات اُلی می‌گوید که آینده را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. این‌طور که معلوم است گذشته هم قابل پیش‌بینی نیست. زمان در هر دو جهت در حرکت است ـ جلو و عقب‌ـ و آن‌چه این‌جا و اکنون اتفاق می‌افتد، هر دوی آن‌ها را تغییر می‌دهد.
yasinds
قلبم به هیچ وجه به مغزم توجهی ندارد. آن لحظه‌ای که سنگینی نگاهم را حس می‌کند، می‌بینم. از کارش دست می‌کشد و برمی‌گردد. نگاهمان به هم گره می‌خورد. با دفعهٔ اول فرق دارد. اولین بار همه‌اش احتمال بود. هرچند حتی آن زمان هم بخشی از وجودم می‌دانست که عاشقش خواهم شد.
yasinds
قلبم خیلی کبود است و می‌خواهم این درد را مثل یک یادگاری نگه دارم. نمی‌خواهم به کسی نشانش دهم. نمی‌خواهم التیام پیدا کند. چون اگر این درد تسکین پیدا کند، ممکن است دوباره وسوسه شوم و قلبم را به کار بگیرم.
yasinds
عشق می‌تواند تو را بکشد و من ترجیح می‌دهم زنده باشم تا این‌که آن بیرون زندگی کنم.
yasinds
از وقتی اُلی وارد زندگی‌ام شده، دوتا مدی وجود دارد: یک مدی که به‌واسطهٔ کتاب‌ها زندگی می‌کند و نمی‌خواهد بمیرد، و یکی که زندگی می‌کند و به نظرش مرگ هزینهٔ اندکی است که باید برای زندگی بپردازد.
yasinds
یک‌بار جایی خواندم که به طور متوسط هر هفت سال یک بار اکثر سلول‌هایمان جایگزین می‌شوند. حتی شگفت‌انگیزتر این‌که هر دو هفته یک بار لایه‌های رویی پوستمان عوض می‌شوند. اگر همهٔ سلول‌های بدنمان این کار را می‌کردند، جاودانه می‌شدیم. اما بعضی از سلول‌هایمان، مثل سلول‌های مغز، احیا نمی‌شوند. پیر می‌شوند و ما را پیر می‌کنند.
yasinds
«عجیبه دلتنگ چیزی باشی که هیچ‌وقت نداشتی، یا اصلاً یادت نیاد که یه روزی داشتی.»
samarium
دلم می‌خواهد حرفی بزنم، نه چیزی مثل بقیهٔ حرف‌ها، یک چیز درست و حسابی که آرامش کند، که باعث شود برای چند دقیقه هم شده خانواده‌اش را فراموش کند،‌ اما چیزی به ذهنم نمی‌رسد؛ و به همین دلیل است که آدم‌ها همدیگر را لمس می‌کنند. گاهی کلمات کافی نیستند.
yasinds
یک‌جورهایی متقاعد شده‌ام که زمان، به معنای واقعی کلمه، و نه فقط در معنای استعاری، کند شده است، اما این از آن حرف‌های قلنبه‌سلمبه‌ای است که به درد تیتر روزنامه‌ها می‌خورد.
yasinds
مراقب ملکهٔ قلب‌ها باشید. سرتان را به باد خواهد داد.
yasinds
خواستن، خواستنِ بیشتر می‌آورد. میل و اشتیاق هیچ نهایتی ندارد.
yasinds
عشق چیز وحشتناکی است و تازه نبودنش بدتر هم هست.
boshra
یک بار به اُلی گفتم قلبم را بهتر از هر چیز دیگری می‌شناسم، و این موضوع هنوز حقیقت دارد. نقطه‌نقطهٔ قلبم را می‌شناسم، اما تمام نام‌ها عوض شده‌اند.
boshra
عشق می‌تواند تو را بکشد و من ترجیح می‌دهم زنده باشم تا این‌که آن بیرون زندگی کنم.
boshra

حجم

۱۰۱۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۱۰۱۹٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۷
۸
صفحه بعد