اگر کسی نتواند تو را ببیند، پس وجود نداری.
ژنرالیسم
«شاید بزرگ شدن یعنی ناامید کردن کسایی که دوست داریم.
ژنرالیسم
قبل از اینکه با او آشنا شوم، خوشحال بودم. اما حالا زندهام، و این دوتا با هم فرق میکنند.
ژنرالیسم
تصویر اُلی که از درد دولا شده بود. جز صدایش که به من میگفت برگردم.
ژنرالیسم
و اینک راز من که بسیار ساده است:
بدان که جز با چشم دل نمیتوان خوب دید.
آنچه اصل است از دیده پنهان است.
ژنرالیسم
به همین دلیل است که آدمها همدیگر را لمس میکنند. گاهی کلمات کافی نیستند.
Lavin D
«عجیبه دلتنگ چیزی باشی که هیچوقت نداشتی، یا اصلاً یادت نیاد که یه روزی داشتی.»
Lavin D
بعضیوقتها به دلایل درست کارهایی میکنید و گاهیاوقات هم به دلایل غلط. بعضیوقتها نمیشود فرق آنها را تشخیص داد.
maryan
عشق ارزش همهچیز را دارد. همهچیز.
n re
برمیگردم به قبلها و قبلها و قبلها و همیشه به یک جا میرسم.
عشق.
عشق آدمها را دیوانه میکند.
کمبود عشق آدمها را دیوانه میکند.
n re
زندگی بسیار بیشتر از زنده بودن است.
n re
نظریهٔ آشوب میگوید حتی تغییری کوچک در شرایط ابتدایی میتواند منجر به نتایج غیرقابلپیشبینی وسیعی شود. پروانهای در این زمان بال میزند و در آینده طوفانی به پا خواهد شد.
n re
جهانی که در یک چشمبههمزدن به وجود بیاید، در یک چشمبههمزدن از بین میرود.
n re
حقیقتی که باورش نداری، نمیتوانی باور کنی، باور
نخواهی کرد
n re
این دنیا عجب بیرحم است.
n re
گاهی باید کسانی را که بیشتر از هرکس دیگری دوستت دارند، رها کنی.
n re
اینقدر چیزها برای دیدن هست که آدم نمیداند به چه چیزی توجه کند. دنیا خیلی بزرگ است و من آنقدرها فرصت ندارم که ببینمش.
n re
«تو به دنیا میآی. وارد این آشفتهبازاری میشی که اسمش زندگیه و همینطور ادامه پیدا میکنه.»
n re
س: ممکن است به دردسری بربخورم؟
ج: بله. در زندگی همهٔ آدمها دردسر پیش میآید.
n re
من گفتم زندگی خودمه، و به خودم بستگی داره که تصمیم بگیرم چی ارزش داره و چی نداره. گفتم که میرم، یا میمیرم یا زندگی بهتری نصیبم میشه
n re