بریدههایی از کتاب همه چیز، همه چیز
۴٫۲
(۳۲)
خوب بودن یا نبودن، مسئله این است!
ما عاشق کارمان هستیم، عاشق کتاب نوشتن، کتاب خواندن و کتاب منتشر کردن!
دنیای جذاب و متحیرانهای که در آن فرو میرویم و غرق میشویم.
دنیایی که در آن کیف میکنیم و لذت میبریم!
دنیای تجربه کردن تمام چیزهای شگفتانگیز و دور از دسترس...
کمتر محصول مُجازی در دنیا هست که با آن بتوان به این درجه از لذت و خلسه و شور و شوق رسید؛
با کمترین هزینه، بیشترین بازدهی، و البته کمترین خماری!
قابل استفادهٔ مجدد! قابل انتقال به غیر!
Mahdi19aa
گاهی باید کسانی را که بیشتر از هرکس دیگری دوستت دارند، رها کنی.
yasinds
دنیایی که در آن کیف میکنیم و لذت میبریم!
دنیای تجربه کردن تمام چیزهای شگفتانگیز و دور از دسترس...
yasinds
میخواهم به او بگویم تقصیر اوست که من این بیرون هستم. بگویم عشق درهای دنیا را به سمت آدم باز میکند.
قبل از اینکه با او آشنا شوم، خوشحال بودم. اما حالا زندهام، و این دوتا با هم فرق میکنند.
melik
این یک خاطره است، پس نمیشود به جزئیاتش چندان اطمینان کرد.
melik
خواستن، خواستنِ بیشتر میآورد. میل و اشتیاق هیچ نهایتی ندارد.
melik
اشتعال خودبهخود حقیقت دارد. مطمئنم.
melik
دوباره نگاهی به فضانوردم میاندازم. اصلاً به ذهنم نرسید که بخواهد غذاها را بخورد.
melik
و در خیالاتم تصور میکنم کیک بانت چه مزهای دارد.
melik
یکبار جایی خواندم که به طور متوسط هر هفت سال یک بار اکثر سلولهایمان جایگزین میشوند. حتی شگفتانگیزتر اینکه هر دو هفته یک بار لایههای رویی پوستمان عوض میشوند. اگر همهٔ سلولهای بدنمان این کار را میکردند، جاودانه میشدیم. اما بعضی از سلولهایمان، مثل سلولهای مغز، احیا نمیشوند. پیر میشوند و ما را پیر میکنند.
تا دو هفتهٔ دیگر، پوست من دیگر خاطرهٔ دست اُلی روی دستم را به یاد نخواهد داشت، اما مغزم آن را به یاد خواهد سپرد. میتوانیم یا جاودانگی را حفظ کنیم یا خاطرهٔ تماس دستهایمان را. اما هر دو را با هم، نه.
Naz_stt
عشق چیز بسیار وحشتناکی است. دوست داشتن زیاد کسی آنطور که مادرم دوستم دارد، باید مثل این باشد که قلبت بیرون از بدنت باشد، بدون اینکه پوست، استخوان یا هرچیز دیگری از آن محافظت کند.
عشق چیز وحشتناکی است و تازه نبودنش بدتر هم هست.
عشق چیز وحشتناکی است و من میخواهم کاری با آن نداشته باشم.
MH
احساس گناهم، اقیانوسی است که در آن غرق میشوم.
MH
توی راه خانهمان هستم. دیگر تا ابد آنجا اسیر خواهم بود.
زندهام اما دلم نمیخواهد زنده باشم.
MH
«به نظرم بیمعنیه. ما دونهٔ برف نیستیم. ما فقط یه مشت خروجی هستیم برای یه سری ورودی.»
MH
«عجیبه دلتنگ چیزی باشی که هیچوقت نداشتی، یا اصلاً یادت نیاد که یه روزی داشتی.»
MH
خیلی چیزهای دیگه واسه ترسیدن هست. عشق نمیکشدت.»
MH
خواستن، خواستنِ بیشتر میآورد. میل و اشتیاق هیچ نهایتی ندارد.
MH
بعد از گذشت اینهمه سال، این اولین بار است که بیشتر از آنچه دارم، میخواهم.
MH
«اینکه نمیتونی همهچیز رو تجربه کنی، به این معنی نیست که نباید چیزی رو تجربه کنی. در ضمن، عشق نافرجام بخشی از زندگیه.»
MH
«همیشه نمیتونیم چیزی رو که میخوایم به دست بیاریم.»
MH
حجم
۱۰۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۱۰۱۹٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
قیمت:
۱۰۵,۰۰۰
تومان