مرگ هزینهٔ اندکی است که باید برای زندگی بپردازد.
ژنرالیسم
عکس یک جور ماشین زمان است.
n re
دنیای تو میتواند در یک لحظه تغییر کند.
n re
سعی میکنم چیزهایی رو که نمیتونم داشته باشم، نخوام
n re
هر چیزی خطر داره. هیچ کاری نکردن هم خطر داره. این دیگه به خودت مربوطه که چه تصمیمی میگیری.
n re
نفسی صدادار میکشد. «مامانم میگه عشق آدمها رو دیوونه میکنه.»
«به این حرف اعتقاد داری؟»
«آره. نه. شاید.»
میگویم: «قرار نیست از همهٔ جوابها استفاده کنی.»
توی تاریکی لبخند میزند. «آره، بهش اعتقاد دارم.»
«چرا؟»
«این همه راه تا هاوایی با تو اومدم. برام آسون نیست که اونها رو پیش بابام تنها بذارم.»
احساس گناهم را قبل از اینکه بتواند خودش نشان بدهد، سرکوب میکنم.
میپرسد: «تو بهش اعتقاد داری؟»
«آره. قطعاً.»
«چرا؟»
حرفهای او را تکرار میکنم و میگویم: «این همه راه تا هاوایی با تو اومدم. اگه تو نبودی هیچوقت خونهمون رو ترک نمیکردم.»
میگوید: «که اینطور.»
Naz_stt
قول (qol): اِ. ج. ۱. دروغی که میخواهی به آن ادامه بدهی. [۲۰۱۵، ویتییر]
Naz_stt
همیشه چیزی منجر به چیز دیگری نمیشود.
ژنرالیسم
به این نتیجه میرسم که عشق چیز بسیار وحشتناکی است. دوست داشتن زیاد کسی آنطور که مادرم دوستم دارد، باید مثل این باشد که قلبت بیرون از بدنت باشد، بدون اینکه پوست، استخوان یا هرچیز دیگری از آن محافظت کند.
عشق چیز وحشتناکی است و تازه نبودنش بدتر هم هست.
متینه
«اگه افسوس نخوری، پس زندگی هم نکردی.»
lale shafiee