بریدههایی از کتاب همه دروغ میگویند
۳٫۲
(۱۲)
جیمز هیوود نیز کارآفرینی است که رویکرد متفاوتی به مسئلهٔ ربطدادن اطلاعات پزشکی به یکدیگر دارد. او وبسایتی به نام PatientsLikeMe.com را به وجود آورده که افراد در آن اطلاعات خود شامل وضعیت سلامت، درمان و اثرات جانبی را وارد میکنند. او موفق شده مسیرهایی گوناگونی را که بیماریها طی میکنند ردگیری کرد و آن را با درک عمومی ما از بیماریها تطبیق دهد. هدف او جلب کاربران بیشتر است تا شرایط بیشتری ثبت شود و افراد بتوانند نسخههای بدل خود را در زمینهٔ سلامت و درمان بیابند. هیوود امید دارد کار به جایی برسد که بتوانیم افرادی با سن و جنسیت خودمان، با تاریخچهٔ مشابه و علائم مشابه را کشف کنیم و ببینیم چه روشی دربارهٔ آنها نتیجهبخش بوده است. این نوع درمان بهراستی متفاوت خواهد بود.
Mina
ظاهراً شانس شما برای موفقشدن وابستگی زیادی به محل تولدتان دارد.
Mina
«زندگی انسان تنها یک بار اتفاق میافتد و دلیل اینکه نمیدانیم کدام تصمیمات ما خوب و کدام بدند این است که در هر نوبت فقط میتوانیم یک تصمیم بگیریم؛ زندگی دوم، سوم یا چهارمی در کار نیست تا بتوانیم تصمیمات گوناگون را با هم مقایسه کنیم.»
Mohammad
یکی دیگر از نکات مهم که پس از تمرکز بر دادهها ممکن میشود، این است که میفهمیم دنیا چقدر پیچیده است. اقدامات امروز ما میتوانند تأثیرات بلندمدت و در بیشتر موارد، ناخواستهای داشته باشند. ایدهها گسترش مییابند؛ گاهی بهکندی و گاهی مانند یک ویروس که بهسرعت همهگیر میشود ـ و مردم به محرکهای گوناگون به روشهای متفاوتی واکنش نشان میدهند.
این روابط و ارتباطات، این افتوخیزها، فقط با نظرسنجیهای کوچک و روشهای تحلیل سنتی مشخص نمیشوند. جهان آنقدر پیچیده و آنقدر غنی است که با دادههای کوچک نمیتوان آن را تحلیل کرد.
f.r
این پژوهش نشان میدهد که وقتی میخواهیم بفهمیم چه کسی تقلب مالیاتی میکند، مهم نیست که چه کسی راستگو و چه کسی دروغگو است، بلکه مسئله این است که چه کسی راه تقلب را بلد است و چه کسی بلد نیست.
f.r
اطلاعاتْ انگیزهٔ اصلی برای تقلب مالیاتی به این شکل است.
بیشتر افراد خوداشتغال و تکفرزند نمیدانند که عدد جادویی برای پولگرفتن از دولت ۹ هزار دلار است؛ اما زندگی در کنار افرادی که این موضوع را میدانند، مثلاً همسایگان یا مشاوران مالیاتی، احتمال فهمیدن این موضوع را بیشتر میکند.
درواقع، چتی و گروه او شواهد بیشتری پیدا کردند که نشان میداد این تقلب کاملاً از آگاهی و جستوجو نشئت میگیرد. وقتی آمریکاییها از جایی که این نوع تقلب در آن کم است به جای دیگری نقلمکان میکنند که این تقلب در آن زیاد است، آنها هم این روش را آموخته، از آن بهره میبرند. با گذشت زمان، تقلب منطقه به منطقه گسترش مییابد و مانند یک ویروس، همهگیر میشود.
f.r
تعداد بیشتر ثروتمندان به معنای طول عمر بیشتر فقراست؛ برای مثال فقرای نیویورک بسیار بیشتر از فقرای دیترویت عمر میکنند.
چرا وجود ثروتمندان میتواند شاخص پیشبینی خوبی برای طول عمر فقرا باشد؟ یک فرضیه که اثبات هم نشده از سوی دیوید کاتلر ارائه شد که یکی از اعضای این گروه پژوهشی و استاد راهنمای من بود: به نظر او سرایت رفتار میتواند دلیل این مسئله باشد.
پژوهشهای بسیاری صورت گرفتهاند که نشان میدهند رفتارها مسریاند؛ بنابراین فقرایی که نزدیک ثروتمندان زندگی میکنند، بسیاری از عادتهای آنها را فرامیگیرند. برخی از این عادتها، مثلاً مدل حرفزدن، تأثیر چندانی بر سلامت فرد ندارد، اما برخی دیگر، مثل ورزش، تأثیر مثبتی خواهد داشت. در واقع، فقرایی که نزدیک ثروتمندان زندگی میکنند بیشتر ورزش میکنند، کمتر سیگار میکشند و با احتمال کمتری به اضافهوزن دچارند.
f.r
پژوهشگران اجتماعی به کار خود «مشاهده» میگویند؛ مشاهده یعنی چه مقدار داده را ثبت کردهاند. اگر یک پژوهشگر با دادههای مربوط به ۸۰۰ نفر کار کند، میگوید: «ما ۸۰۰ مشاهده داشتیم.» اگر یک آزمایش را روی ۷۰ نفر انجام داده باشد، میگوید: «ما ۷۰ مشاهده داشتیم.»
f.r
دادههای بزرگ به ما اجازه میدهند بهگونهای معنادار روی بخش کوچکی از دادهها تمرکز کرده، دیدگاههای تازهای دربارهٔ هویت خود به دست آوریم. ما میتوانیم جز سن، روی دیگر ابعاد هم تمرکز کنیم. اگر دادههای کافی در اختیار داشته باشیم میتوانیم بررسی کنیم و ببینیم مردم شهرهای مختلف چطور رفتار میکنند. سپس میتوانیم ببینیم مردم هر ساعت یا هر دقیقه چطور رفتار میکنند.
f.r
دادهها نشان داده است که هنگام سخنگفتن برای مردم عصبانی، عصبانیت آنها گاهی بیشتر میشود، اما اگر با هوشمندی کنجکاوی آنها را تحریک کنیم، به آنها اطلاعات جدید بدهیم و تصویر تازهای از چیزی بسازیم که آنها را عصبانی کرده است، شاید نظرشان تغییر کند و به جهت مثبت متمایل شود.
f.r
درواقع، من فکر میکنم دادههای بزرگ میتوانند توصیهٔ معروف «باطن زندگی خود را با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید» را به صورت قرن بیستویکمی آن ارتقا دهند. نسخهٔ دادههای بزرگ از این قرار است: «هیچگاه جستوجوهای گوگل خود را با پستهای دیگران در رسانههای اجتماعی مقایسه نکنید.»
f.r
وقتی کوچکتریم شاید معلم به ما بگوید اگر سؤال داریم باید دستمان را بالا ببریم و سؤال کنیم؛ چون اگر شما چیزی را نفهمیده باشید احتمال دارد بسیاری دیگر نیز متوجه آن نشده باشند. اگر شما هم مانند من باشید، احتمالاً این نصیحت معلم را پشت گوش انداخته، در سکوت و ترسان از اینکه دهان خود را باز کنید، سر جایتان میماندید. احتمالاً با خودتان فکر میکردید پرسشهایتان احمقانه است یا اینکه دیگران بهتر از شما میفهمند. دادههای انبوه و ناشناس گوگل میتوانند یک بار برای همیشه به ما ثابت کنند که حق با معلمان است. بسیاری از پرسشهای ساده و اساسی در ذهن دیگران نیز بیپاسخ ماندهاند.
f.r
در رسانههای اجتماعی یا نظرسنجیها ما انگیزهٔ کافی داریم برای اینکه حقیقت را نگوییم. در رسانههای اجتماعی بیشتر از نظرسنجیها انگیزه داریم که سعی کنیم خودمان را خوب جلوه دهیم؛ زیرا هویت اینترنتی ما ناشناس نیست. شما پیش چشم مخاطب قرار دارید و خود را به دوستان، اعضای خانواده، همکاران، آشنایان و غریبهها معرفی میکنید.
f.r
این روزها هر بار احساس میکنم افراد به مشکلاتی دچارند که از چشم کتابها دور مانده است، سراغ دادههای گوگل میروم. یکی از مزایای احتمالی این دادههای جدید و دانستن روش تفسیر آنها این است که به افراد دردمندی که از چشم مقامات دور میمانند، کمک میکنیم.
f.r
من دریافتم که برخی کودکان در گوگل جستوجوهای دردآور و حتی تراژیکی میکنند؛ جستوجوهایی مانند «مادرم من را کتک میزند» یا «پدرم من را کتک میزند.» این جستوجوها تصویری متفاوت و دردناک را از اتفاقات آن زمان نشان میدهد. در زمان رکود بزرگ این جستوجوها افزایش یافتند و شانهبهشانهٔ نرخ بیکاری بالا رفتند.
به نظر من، ماجرا از این قرار بود: در واقع، گزارش موارد کودکآزاری کاهش یافت، نه خود کودکآزاری.
f.r
بهطور خلاصه، اینترنت میتواند افرادی با دیدگاههای سیاسی مختلف را به یکدیگر نزدیک کند. شاید یک لیبرال متوسط هر روز صبح در کنار همسر و فرزندان لیبرال خود باشد، عصرها در کنار همکاران لیبرال خود باشد و در مسیر خانه برچسبهای لیبرالیسم ببیند و با دوستان لیبرال خود به کلاس یوگا برود، اما وقتی به خانه میآید و نوشتههای محافظهکارانه را در cnn.com میخواند یا لینک یکی از دوستان جمهوریخواهش در فیسبوک را دنبال میکند، این نزدیکترین تماس او با محافظهکاران در کل روز خواهد بود.
f.r
گروهی از پژوهشگران دادهای به نامهای ایتان باکشی، سولومون مسینگ و لادا آدامیک متوجه شدهاند که بخش چشمگیری از اطلاعاتی را که افراد از فیسبوک میگیرند، افرادی منتقل میکنند که دیدگاه متضادی با آنها دارند.
چطور چنین چیزی ممکن است؟ مگر دوستان ما جهتگیری سیاسی مشابهی ندارند؟ چرا، دارند؛ اما فعالیت در فیسبوک به یک دلیل عمده بیشتر از حالت واقعی به تنوع در بحثهای سیاسی منجر میشود. بهطور متوسط تعداد دوستان افراد در فیسبوک بیشتر از دنیای واقعی است. این روابطِ تضعیفشده که به لطف فیسبوک ممکن شدهاند، با احتمال بیشتری افرادی با دیدگاههای سیاسی متفاوت را در بر میگیرد.
به عبارت دیگر، فیسبوک ما را در معرض روابط اجتماعی تضعیفشده قرار میدهد؛ آشنایان دبیرستانی، نوهعمو یا دوستِ دوستی که خود او را خیلی خوب نمیشناسید. اینها افرادیاند که با آنها بولینگ بازی نمیکنید یا به پیکنیک نمیروید. شاید آنها را به مهمانی شام خود دعوت نکنید، اما در فیسبوک با آنها دوست میشوید. بهاینترتیب، لینکهای پستشدهٔ آنها مربوط به دیدگاههای متفاوت را میبینید.
f.r
معیار دوم که توضیح میدهد چرا اینترنت دچار دستهبندی نیست، این است که بسیاری از افراد با دیدگاههای سیاسی افراطی سراغ سایت مخالف میروند تا عصبانی شوند و بحث راه بیندازند. معتادان سیاست خود را به سایتهای موافق محدود نمیکنند. کسی که از دو سایت thinkprogress.org و moveon.org، دو سایت بهشدت لیبرال، بازدید میکند، بیشتر از یک کاربر معمولی احتمال دارد سراغ foxnews.com هم برود که سایتی بهشدت راستگراست. کسی که از rushlimbaugh.com و glennbeck.com، دو سایت بهشدت محافظهکار، دیدن میکند، بیشتر از یک کاربر معمولی سراغ nytimes.com میرود که لیبرالترین سایت دنیاست.
f.r
چیزهایی که به نظر ما مؤثرند میتوانند نتایجی کاملاً متفاوت با انتظار ما داشته باشند. گاهی ما به دادههای اینترنت نیاز داریم تا غریزهٔ خودموفقپنداریمان را اصلاح کنیم.
f.r
هر قدر شرایط غیرفردیتر باشد افراد نیز صداقت بیشتری نشان میدهند. برای دستیابی به پاسخهای صادقانه، نظرسنجیهای اینترنتی بسیار بهتر از نظرسنجیهای تلفنیاند و نظرسنجیهای تلفنی نیز از نظرسنجیهای فردی بهترند. اگر افراد تنها باشند و کسی کنارشان نباشد، با احتمال بیشتری حقیقت را میگویند.
اما دربارهٔ موضوعات خاص، هر روش نظرسنجی را که به کار گیریم باز هم با حجمی از گزارش اشتباه روبهرو خواهیم بود. در اینجا تورانگیو کلمهای را به کار میبرد که اقتصاددانان هم به آن علاقه دارند: «انگیزه.» مردم انگیزهای ندارند که به نظرسنجیها راست بگویند.
f.r
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان