بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پادشاهان پیاده | صفحه ۸ | طاقچه
تصویر جلد کتاب پادشاهان پیاده

بریده‌هایی از کتاب پادشاهان پیاده

انتشارات:عهد مانا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۴۶ رأی
۴٫۷
(۴۶)
هنوز توی دلمان داریم به ده تا چیز دیگر فکر می‌کنیم و روی همه‌شان حساب می‌کنیم که یکی‌اش امام حسین است؛ در حالی‌که همه‌چیزمان فقط و فقط از اوست و لاغیر...
•متکلم وحده•
امام حسین دستمزدم را نقد حساب کرده بود.
•متکلم وحده•
گفتم یا امام حسین من را بخر برای خودت. بگیر من را. تربیتم کن تا برایت قدم بردارم.
•متکلم وحده•
با خودم گفتم یک سال چقدر زیاد است که آدم منتظر بشود یک‌بار دیگر اتفاقی مثل اربعین تکرار بشود.
•متکلم وحده•
پس اتفاقاتی که می‌گفته‌ایم تحقق پیدا می‌کند. شاید دَه‌سال دیگر یا بیست‌سال دیگر، ولی الآن حسین‌حسین گفتن شهدای ما رسیده به بیست‌میلیون نفر پیاده‌روی تا کربلا.
•متکلم وحده•
کسی که اربعین می‌آید محال ممکن است سال بعد بگوید نمی‌روم. امکان ندارد این حرف را بزند. کسی پایش برسد به اربعین امام حسین و این پیاده‌روی را برود سال بعد دمدم‌های اربعین که می‌رسد قلبش به تپش می‌افتد. همه‌اش هول‌وولاست که امسال من می‌روم؟ نمی‌روم؟
•متکلم وحده•
هرچی خدا و امام زمان بخواهند، همان می‌شود.
•متکلم وحده•
بعضی‌ها اصلاً نمی‌دانند تایلند شیعه هم دارد. خیلی سؤال می‌کنند از ما دربارهٔ چیزی که شما هم خودتان می‌دانید که خیلی از ایرانی‌ها به‌خاطرش می‌روند تایلند. بعضی‌هایشان وقتی می‌روند تایلند، میروند سمت جاهایی که خیلی خوب نیست و خوشنام نیست. یک نفر آمد اینجا از ما سؤال می‌کرد از پاتایا. ما هم گفتیم: بابا اینجا موکب پاتایا نیست. فکر نکنید تایلند فقط چیزهای بد دارد. چیزهای خوب هم دارد. بروید منطقهٔ مسلمان ما. شیعه هم هست آنجا. مسجد و حسینیه مال شیعه هم وجود دارد.
•متکلم وحده•
مثلاً جوانان را جمع کردیم، گروهی درست کردیم که روزهای عاشورا و اربعین توی خیابان می‌ایستند و آب پخش می‌کنند بین مردم. بعد روی آب می‌نویسند:?who is Hussein
•متکلم وحده•
لطفی که کرده‌ای تو به من، مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حسین.
•متکلم وحده•
می‌گویم: «مامان جان، بارانا جانم، هیچ‌وقت دل امام حسین و بچه‌هاش رو نرنجون. هیچ‌وقت کاری نکن امام حسین و امام زمان از ما ناامید بشن. ما شیعه‌ایم روی ما یه حساب دیگه باز می‌کنن. از هیچ‌کس اندازهٔ ما توقع ندارن.»
•متکلم وحده•
ما توی عراق یه مثل داریم این را مادربزرگ‌های‌مان می‌گفتند که وقتی دیوارهای نجف تا کربلا به هم وصل می‌شود و خروس دیواربه‌دیوار از نجف می‌رسد به کربلا، آن‌موقع ظهور حضرت صاحب الزمان می‌شود. الآن دیگر ما دیواربه‌دیوار شدیم. دیگر زمین خالی نداریم؛ یعنی از نجف تا کربلا هشتادکیلومتر دیگر زمین خالی نیست، تمام موکب شده‌اند.
Husain Gh
پارسال با یک آقایی توی موکب صحبت می‌کردیم. گفت: من خیلی دلخورم از خودم. خیلی مردم عراق را آزار دادم. گفتم: چرا؟ گفت: من بچهٔ مشهدم. عراقی‌ها که می‌آمدند از من آدرس می‌گرفتند، آدرس درست‌وحسابی به‌شان نمی‌دادم. خوشم نمی‌آمد باهاشان صحبت کنم. ولی توی این زیارت اربعین که آمدم عذاب وجدان گرفتم. می‌گویم خدایا من را ببخش، من اشتباه کردم. این‌همه این مردم را آزار دادم، اما الآن می‌بینم چه پذیرایی دارند از ما می‌کنند.
یا حسین(ع)
می‌گویند از طریق امام حسین علیه‌السلام حضرت مهدی علیه‌السلام شناخته می‌شود. من به شوهرم گفتم من نه مبلّغ دینم، نه کاری برای دین کردم، ولی حداقل می‌توانم این بیست‌میلیون نفر را بکنم بیست‌میلیون‌ویک نفر. همکارم می‌گفت تو چرا داری پیاده می‌روی؟ خب ماشین که هست چه لزومی دارد پیاده بروی؟... گفتم به‌خاطر همین چرایی که تو داری می‌گویی. به‌خاطر اینکه این چرا را توی ذهن‌ها بیندازم.
یا حسین(ع)
بگذارید این را با یکی از رسوم و آیین‌های اروپایی‌ها مقایسه کنم. در ایبریای اسپانیا مراسمی هست که به آن مسیر سانتیاگو دِ کامپُستِلّا، یا راه سَنْت جِیْمز می‌گویند. مسیحیان با پای پیاده و از راه‌های مختلف به‌سوی مزار پسر یکی از حواریون مسیح که زیارت‌گاه است می‌آیند. فرقی نمی‌کند که خودشان اهل چه کشوری باشند؛ آیین‌شان این است که پیاده از خانه‌های‌شان راه بیفتند و به آنجا بیایند. گاهی وقت‌ها چندهزار کیلومتر راه می‌آیند و ممکن است چند ماه این سفر زیارتی‌شان طول بکشد. البته با اینکه اغلب اوقات، این راه‌پیمایی را مسیحیان کاتولیک انجام می‌دهند ولی این مراسم در میان مردم اروپا حتی آن‌هایی که بی‌دین هم هستند، خیلی طرفدار و خواهان دارد.
کاربر ۳۲۷۳۳۸۶
مادرم خیلی محجبه و خوب بود؛ ولی من خیلی راحت بودم. بعضی از محجبه‌ها یا بعضی از آقایانی را می‌دیدم که فقط از لحاظ ظاهری مؤمن هستند. هر کس می‌دیدشان می‌گفت این مؤمن است. ولی چشمش دنبال این‌وآن بود. مؤمن بود، غیبت می‌کرد. مؤمن بود، دل می‌شکست. چادری بود، حرف می‌برد این‌طرف و آن‌طرف، سخن‌چینی می‌کرد. البته این اخلاق بین آدم‌های بدحجاب هم بود، ولی انگار برای چادری‌ها خیلی بیشتر به چشم می‌آید. این‌طوری شد که من حس بدی به ظاهر مذهبی پیدا کردم.
ريحانه
در حوزهٔ تخصصی من، رشته‌ای هست به نام اگزوتیزیسم برای مطالعهٔ آداب و رسوم عجیب و غریب که شاخه‌ای از اورینتالیسم و شرق‌شناسی است. آن‌ها نگاهشان به دنیای مسلمانان، به‌عنوان دنیایی عجیب و غریب است که عمدتاً هم دربارهٔ درد، مسائل جنسی، زجرکشیدن، خشونت و آزار و این‌جور چیزهاست ... فکر می‌کنند از قرن هفدهم میلادی تابه‌حال در دنیای مسلمانان تنها همین خبرها هست! به‌نظرم این نگاه خیلی سطحی و ظاهربینانه است.
اشک انار

حجم

۲۲۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۲۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۶۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۷
۸
صفحه بعد