بریدههایی از کتاب ابر تندر
۴٫۸
(۷۹)
قرار بود امروز بمیرند تا بتوانند زنده بمانند،
KAVİON
آنچه بیرون از دنیای کوچک و دربستهشان میگذشت، ناگهان اهمیت خود را از دست داد.
KAVİON
مجوز، جنازهٔ بادکردهٔ آزادی است.
Samadi
ملکهای متکبر، به نام خدای خود مجوز کشتار صادر میکند. فردی خودرأی که مسئولیت ادارهٔ کشور را به عهده دارد به هر نوع نفرتپراکنی مجوز میدهد تا به هدفهای خود دست یابد و حقیقت آزاردهنده اینجاست که مردم هم میپذیرند. جامعه، اینها را میبلعد و فاسد میشود.
Rock.6513
ملکهای متکبر، به نام خدای خود مجوز کشتار صادر میکند. فردی خودرأی که مسئولیت ادارهٔ کشور را به عهده دارد به هر نوع نفرتپراکنی مجوز میدهد تا به هدفهای خود دست یابد و حقیقت آزاردهنده اینجاست که مردم هم میپذیرند. جامعه، اینها را میبلعد و فاسد میشود
Rock.6513
انسانها به چیزی فراتر از فقط درآمد نیاز دارند. آنها نیاز دارند مفید و کارآمد باشند یا دستکم مشغول کاری باشند؛ حتی اگر کاری که انجام میدهند هیچ فایدهای به حال جامعه نداشته باشد.
barbods
اگه قرار باشه با کارهایی که از انجام دادنشون پشیمانیم قضاوت بشیم، هیچ انسانی شایستگی جارو کردن زمین رو هم نخواهد داشت.
yasin.B
اگر زمین بدن من باشد، آنگاه من چیزی جز یک ذرهٔ غبار در گسترهٔ فضا نیستم. در این صورت نمیدانم اگر روزی آگاهیِ من فاصلهٔ میان ستارگان را هم پُر کند، چه خواهد شد.
yasin.B
در میان همهٔ موجودات دارای ادراک، من چه خوشاقبالم که هدف خود را میدانم.
yasin.B
«تقصیر منه! بهخاطر من این کار رو کردن!»
«روئَن، اصلاً خودت میفهمی چی میگی؟ همهچی که بهخاطر تو نیست! هر خرابکاریای که توی داسشهر کرده باشی هم که دلیل نمیشه به خاطرش بیان سراغ خونوادهت. داسها اونجوری نیستن. اونا کینه به دل نمیگیرن. آدمای فرزانهای هستن.»
فایدهٔ بحث کردن چه بود؟ تایگِر هرگز نمیفهمید و شاید هرگز هم نباید میفهمید. او میتوانست هزاران سال به عنوان یک پسر خوشگذران و سرخوش زندگی کند و هرگز هم نداند که داسها چهقدر حقیر، کینهجو و چهقدر انسان بودند.
Alpha
داسهای نظم نوین چنان به سوءاستفاده از قدرت خود میبالیدند و رفتار بد خود را طبیعی جلوه میدادند که گویی کار پسندیدهای است
AliAM
اگر امید تنها چیزی بود که برایشان باقی مانده بود، نمیخواست از او دریغش کند. بگذار تا زمانی که آخرین چشمهٔ امید هم میخشکد، امید داشته باشد.
Anna
«تواناییهای هدررفته، یکی از ناراحتکنندهترین چیزهاست
Anna
رنج ناشی از آگاهی، قابل تحمل نیست.
Anna
مرز میان آزادی و مجوز داشتن، باریک است. اولی واجب است و دومی خطرناک... شاید خطرناکترین چیزی که گونهٔ خالق من تاکنون با آن مواجه شده.
Anna
گزنوکراتس با عصبانیت گلویش را صاف کرد و گفت: «مگه ظاهر نباید در خدمت کارآیی باشه؟»
Nepenthe
«تواناییهای هدررفته، یکی از ناراحتکنندهترین چیزهاست.»
Nepenthe
«ما همین حالا به بدترین جهان ممکن پا گذاشتیم.»
Hajar
همهٔ طوفانها در گذر زمان به نسیمی دلنشین تبدیل میشوند.
HHKHHA
طرف جلوی تالار به راه افتاد تا با داس نهچندان شریف گُدارد روبهرو شود.
پسری که الان هستم!!
حجم
۴۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۲۸ صفحه
حجم
۴۳۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۲۸ صفحه
قیمت:
۱۵۴,۰۰۰
۷۷,۰۰۰۵۰%
تومان