بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دیوان شهریار | صفحه ۶۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب دیوان شهریار

بریده‌هایی از کتاب دیوان شهریار

انتشارات:طاقچه
امتیاز:
۴.۶از ۷۷۱ رأی
۴٫۶
(۷۷۱)
مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا ناله هائی است در این کلبه احزان که مپرس
کاربر479065
بر کمال نقص و در نقص کمال خویش بین گر به نقص دیگران دیدی کمال خویشتن
ahmad
سایه دولت همه ارزانی نودولتان من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
ahmad
کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست با دل این قصه نگویم که به دلخواهش نیست کاروان آمد و از یوسف من نیست خبر این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست
حیران
گاه به گاه پرسشی کن که زکات زندگی پرسش حال دوستان گاه به گاه کردنست بوسه تو به کام من کوه نورد تشنه را کوزه آب زندگی توشه راه کردنست خود برسان به شهریار ای که در این محیط غم بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردنست
حیران
چون فرستاده سیمرغ به سهراب دلیر نوشداروست ولی حیف که دیر آمده است
حیران
دیدی که چه غافل گذرد قافله عمر بگذاشت به شب خوابت و بگذشت شبابت آهسته که اشگی به وداعت بفشانیم ای عمر که سیلت ببرد چیست شتابت
حیران
باز کن نغمه جانسوزی از آن ساز امشب تا کنی عقده اشک از دل من باز امشب ساز در دست تو سوز دل من می گوید من هم از دست تو دارم گله چون ساز امشب مرغ دل در قفس سینه من می نالد بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب زیر هر پرده ساز تو هزاران راز است بیم آنست که از پرده فتد راز امشب
حیران
نشود رام سر زلف دل آرامم دل ای دل از کف ندهی دامن آرامیها
حیران
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
آفتاب
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
آفتاب
فلک گو با من این نامردی و نامردمی بس کن که من سلطان عشق و شهریار شعر ایرانم
milad
شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا
milad
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
milad
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلطید خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
milad
به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب جز این قدر که فراموش می کند ما را
Reyhaneh
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
Helia
بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب که علم کند به عالم شهدای کربلا را
Sobhan Naghizadeh
مئی، محببتدن ایچیب لاله بیتیبدیر یاناغیندا او بیر اوغلان کی، پریلر سو ایچه رلر چاناغیندا اینجی قاینار بولاغیندا طبعی بیر سئوگیلی بولبول کی، اوخور گول بوداغیندا ساری سونبول قوجاغیندا سولار افسانه دی سؤیله ر اونون افسونلو باغیندا سحه رین چنلی چاغیندا
هدی✌
به چشمک اینهمه مژگان به هم مزن یارا که این دو فتنه بهم می زنند دنیا را چه شعبده است که در چشمکان آبی تو نهفته اند شب ماهتاب دریا را
armin moezi

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۲۷۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان