بریدههایی از کتاب دیوان شهریار
۴٫۶
(۷۶۹)
لنگان به قفای جرس افتاده عشقیم
ای قافله سالار نگاهی به قفاکن
ادریس
آسمان گو ندهد کام چه خواهد بودن
یا حریفی نشود رام چه خواهد بودن
حاصل از کشمکش زندگی ای دل نامی است
گو نماند ز من این نام چه خواهد بودن
ادریس
شهریارا غم آوارگی و دربدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران
ادریس
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
mj
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلطید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
محمدی
نازنینا نیازمند توام
عمر اگر بود می کشم نازت
سوز و سازت به اشک من ماند
که کشد پرده از رخ رازت
گاهی از لطف سرفرازم کن
شکر سرو قد سرافرازت
شهریار این نه شعر حافظ بود
که به سرزد هوای شیرازت
Alireza
ای جگر گوشه کیست دمسازت
با جگر حرف میزند سازت
تارو پودم در اهتزاز آرد
سیم ساز ترانه پردازت
حیف نای فرشتگانم نیست
تا کنم ساز دل هم آوازت
Alireza
محرم دیر ، خانیم زینب عزاسی
بیزی سسلر حسینین کربلاسی
باران
چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»
باران
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
رهگذر
ای مادر فلک که سیه بخت زادیم
بی تار طره های تو مرهم گذار دل
رهگذر
مرغ دل در قفس سینه من می نالد
بلبل ساز ترا دیده هم آواز امشب
باران
سخن با من نمی گوئی الا ای همزبان دل
خدایا با که گویم شکوه بی همزبانی را
Mostafa Nouri
طبیب بی مروت کی به بالین فقیر آید
که کس در بند درمان نیست درد بی دوایان را
min
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را
MhrnA.z
هر ناله که داری بکن ای عاشق شیدا
جائی که کند ناله عاشق اثر اینجاست
Setayesh
گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق
ای نادره گفتار کجا گوشتر از من
min
به هر کس مشکلی بردیم و از کس مشکلی نگشود
کجا بستند یا رب دست آن مشکل گشایان را
نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
به هر فرمان آتش عالمی در خاک و خون غلطید
خدا ویران گذارد کاخ این فرمانروایان را
ا.اسکندرپور
شرمنده جوانی از این زندگانی
هانی
حیدربابا گؤیلر بوْتوْن دوماندی
باران
حجم
۲۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۲۷۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان