بریدههایی از کتاب دراکولا
۳٫۸
(۱۱۷)
کسی که از شب زجر ندیده باشد، نمیداند صبح چقدر ممکن است برای دل و چشمش شیرین و عزیز باشد.
"Shfar"
و تعداد دوستان کمتر از تعداد عشاق است؛ درهرصورت دوستان پاکبازترند.
"Shfar"
مردمی که در زندگی نه ترسی دارند و نه واهمهای چقدر خوشبختاند؛ کسانی که خواب برایشان نعمتی است که شبها میآید و فقط رؤیاهای شیرین به ارمغان میآورد.
شلاله
مرده پنداشتیمش وقتی که خفته بود
و خفته انگاشتیمش وقتی که مرد
merry
به قول آمریکاییها «مو لای درز نقشهاش نمیرفت»
ترنج
«دوست من، به کوههای کارپات خوش آمدید. مشتاقانه چشمانتظارتانم. امشب خوب بخوابید. دلیجان فردا ساعت سه بهسوی بوکوفینا حرکت خواهد کرد؛ جایی در آن برای شما نگه داشتهایم. کالسکهٔ من در گردنهٔ بورگو منتظرتان خواهد بود و شما را نزد من خواهد آورد. امیدوارم سفرتان از لندن سفری خوش بوده باشد و از اقامت در سرزمین دلانگیز من لذت ببرید.
دوست شما،
دراکولا.»
"Shfar"
مرده پنداشتیمش وقتی که خفته بود
و خفته انگاشتیمش وقتی که مرد.
شهرآشوب
این را همیشه به یاد داشته باش که خندهای که در میزند و میگوید: ‘اجازه هست وارد شوم؟’ خندهٔ حقیقی نیست. نه! خندهٔ واقعی پادشاه است و هروقت و هرطور که بخواهد میآید. از کسی اجازه نمیگیرد؛ زمان مناسب را انتخاب نمیکند. میگوید ‘من اینجایم.’
mobiina
«خردمند را کلمهای کافی است.»
☀️J.S.Kinglee🍂
در روشنایی آن، گرگها را دیدم که اطرافمان حلقه زده بودند، با دندانهای سفید و زبانهای سرخ آویزان، با دست و پاهای دراز عضلانی و موهای ژولیده. با وجود سکوت شومی که آنها را در بر گرفته بود، صد بار ترسناکتر از زمانی بودند که زوزه میکشیدند. دستخوش نوعی فلج ناشی از ترس شدم. انسان فقط زمانی به معنی واقعیِ این مناظر دهشتناک پی میبرد که با آنها روبهرو شود.
"Shfar"
ما از شکست تجربه میآموزیم، نه از موفقیت!»
merry
تعداد دوستان کمتر از تعداد عشاق است؛ درهرصورت دوستان پاکبازترند.
بوک تاب
آه، تقصیر علم ماست که میخواهد همهچیز را توضیح بدهد و اگر نتواند چیزی را توضیح بدهد، میگوید وجود ندارد که بخواهیم توضیحش بدهیم.
Ati
اما خدا شاهده، دخترخانم، من هیچ از مردن نمیترسم، حتی ذرهای؛ فقط اگه بشه ترجیح میدم نَمیرم.
Sina Iravanian
کسی که از شب زجر ندیده باشد، نمیداند صبح چقدر ممکن است برای دل و چشمش شیرین و عزیز باشد.
کیان
ناامیدی آرامشهای خودش را دارد.
کیان
قرون گذشته نیروهایی از آنِ خود داشتهاند و دارند که «مدرنیته» بهتنهایی نمیتواند از بین ببردشان.
"Shfar"
دلش آزرده بود و به تمام مردانگیاش -که کم هم نبود- نیاز داشت تا زیر گریه نزند.
شهرآشوب
«الان هیچچیز برایم مهم نیست، مگر حذف این حیوان از روی صفحهٔ آفرینش. حاضرم روحم را برای این کار بفروشم.»
وَن هلسینگ گفت: «آه هیس، هیس، فرزندم! خداوند روح مردم را به این شیوه نمیخرد و شیطان نیز، اگرچه ممکن است خریدار باشد، بر سر عهدش نمیماند، اما خدا بخشاینده و دادگر است
بوک تاب
«خردمند را کلمهای کافی است.»
"Shfar"
حجم
۵۵۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۵۵۱٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
قیمت:
۵۲,۷۹۹
۲۶,۳۹۹۵۰%
تومان