بریدههایی از کتاب رنج مقدس ۱
۴٫۵
(۱۲۷)
دنیا مثل باتلاق میمونه. اگر برای رسیدن به لذتهاش زیاد دستوپا بزنی، خفهات میکنه.
•° زهــــرا °•
- ما آدما گاهی یه جوری میریم و میآییم، یه جوری حرف میزنیم، انگار آینده تو مشتمونه و کاملاً مطمئنیم که فردا زندهایم و همهٔ کارها طبق برنامهای که چیدیم جلو میره، اینا همش بلوفه.
•° زهــــرا °•
مشکل هرکسی بزرگتر از ظرفیت روحیش نیست.
•° زهــــرا °•
ماندهام که در چرخهٔ گردون دنیا که هر چرخشش موج امتحانی را به سمت تو راه میاندازد، این آب حیات چه میکند؟
کامکار
اصلاً اصل لذت همین است. به آنی که شأن تو نیست، دل نبازی؛ هر چند که بهترین جلوه را مقابلت کند. الحق که حضر ت امیر (ع) چه فرموده است: بها و ارزش شما بهشت است، به کمتر از بهشت خودتان را نفروشید.
شهید محمد رضا دهقان
وقتی جوانها را میبینم که غرق میشن، در حالیکه باید غریق نجات باشند، دلم میگیره.
درخت سَرو
من محتاج کسی هستم که مرا بیشتر از خودم بخواهد.
خواسته و نیازش و منافعش در میان نباشد.
محتاج کسی هستم تا مرا در آغوش محبت خودش طوری غرق کند که همهٔ عقدههای وجودم باز شود.
من دستان کسی را طلب میکنم که وقتی دستم را میگیرد،
بدانم که میتوانم با نور وجود او سالهای سال راحت حرکت کنم.
نه به درهای بیفتم نه به کوهی برخورد کنم و نه از مقابل و پشت سرم تصادفی رخ بدهد.
وجودش بر تمام زندگیام سایه بیندازد و مرا همراه خودش تا فرا آبادیها ببرد.
وجودی ماورایی میخواهم.
ArminJP
مزمزه کردن قبل از پرتاب هر حرفی. باید این خصوصیت شگفتیآفرین را همراه با حرف زدن تمرین کنم. هم کنترل کلام دارم و هم کنترل مخاطب.
صالحه
وقتیکه یه مشکل رو دائم ضرب در اتفاقات بعدی کنی؛ انقدر عدد بزرگی میشه که تا بخوای سادهاش کنی وقتت تموم شده.
•° زهــــرا °•
ما آدمها خیلی وقتها، موافقتها، مخالفتها، خواستنها و نخواستنهایمان، بایدها و نبایدهایمان از روی صلاح و مصلحت نیست. پای خودمان وسط است.
•° زهــــرا °•
صبر خوب است اگر بخواهی که اهلش باشی! با خودش تأمل میآورد و آرامش بعدش هم شیرین است، چون تو بیخطا عبور کردهای. کمکت میکند که نخ تسبیح زندگیات را خودت دانهدانه پر کنی و سر آخر گره بزنی. دلم معطل گره آخر بود!
کامکار
من قبول ندارم که همه همونطور بزرگ میشوند که در کودکی بودند. بزرگی هرکس را با بزرگی افکار و ایدههایش میسنجند نه با شیطنتها و صداقتهای بازیهای کودکی اش.
امالبنین
بعدها فهمیدم که یکی از مراحل اساسی و اصلی زندگی ازدواجه. مرحلهای که اگه بهش اهمیت ندی نمیتونی بری بالاتر...
من ینتظر
آن سخنران دههٔ محرم میگفت: آرزوهایتان را بنویسید، بعد اگر عاقلانه فکر کنید میبینید که باید یکییکی خط بزنید. اگر حقیقت بین نباشید و دل ببندید، خیلی زود طعم تلخی را میچشید. آنوقت یکییکی آرزوهایتان به باد میرود آن هم با دست بیرحم دنیا. شما اگر آمادگی نداشته باشید، دلبستگی هم که دارید، رنجی میکشید که پاهایتان را خم میکند. کمرتان را میشکند. آرامبخش لازم میشوید.
دنیا رنجش برای همهٔ انسانهاست. برای خوبان بیشتر. به فکر خودتان باشید تا مدیریت رنج داشته باشید. بروید دنبال یک آرزو که به درد همهٔ مردم عالم بخورد.
اما خدایا ظرفیتسنجی میکنی و رنج میدهی...
گمنام
مردم ژاپن اگه جنسی تولید خودشون نباشه، اینقدر سراغ خارجی اون جنس نمیرن تا تولید کنن.
- مشکلمون همین بیعقلیمونه دیگه...
گمنام
میدونی لیلا جون! درست نیست که محبت طوری شکل بگیره که مثل بازیهای بچهها برد و باخت باشه؛ یعنی اگر باب میل من رفتار کرد پس بردهام، اگر نه باختهام.
گمنام
وقتی خوشیهایت نقص پیدا میکند یا شاید به تهِ تهِ شادی که میرسی تازه میفهمی غمگینی. از اینکه به انتها رسیدهای لذت نمیبری. دلت یک بینهایت میخواهد که تمام کمیها و زیادیها، سختیها و رنجها، راحتیها و خوشیها در کنارش کوچک باشد... میگویم:
- ما باید به خدا برسیم مسعود!
گمنام
برای زندگیاش غلطگیر هم ساخته باشند، جایش روی ورق میماند و توی ذوق میزند
گمنام
رو به حرم مینشینم و به امام میگویم: باور میکنم دست محبت شما همیشه برای گرفتن دستهای دیگران آماده است و آن کسی که دوری میکند و دستش را پشت سر پنهان میکند، خود ما هستیم
•° زهــــرا °•
یوان چاییاش را عقب میزند و انگشتانش را درهم قفل میکند!
- من آرامش تو رو میخوام. اینکه بتونم همهٔ شرایط رو باب میل تو جلو ببرم تا لذت ببری.
توی دلم شک میافتد که یعنی اگر همه چیز باب میل من باشد به آرامش میرسم؟ یعنی سهیل غول چراغ جادوی زندگی من میشود و کافی است آرزو کنم، درخواستم را بگویم و او دست به سینه مقابلم خم شود و برایم فراهم کند؟ مثل بچهٔ لوسی که هر چه میخواهد مییابد و اگر ندادنش قهر میکند و پا به زمین میکوبد.
حتی خدا هم این کار را برایم نمیکند. قبول نمیکند تمام دعاهای من را اجابت کند. گاهی حس میکنم فقط نگاهم میکند. گاهی تنها در آغوش میگیردم. گاهی اشک میدهد تا بریزم و آرام شوم. گاهی گوش میشود تا حرفهایم را بشنود و در تمام این گاهیها، دعاهایم در کاسهٔ دستهایم و بر لبهایم میماند و اجابت نمیشود. بارها شده که ممنونش شدهام که دعایم ماند و جواب مثبت نگرفت. بس که اشتباه بود و خلاف نیاز اصلیام.
یاس
حجم
۲۷۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۷۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۷۹,۲۰۰
۳۹,۶۰۰۵۰%
تومان