بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب متفکران بزرگ | صفحه ۵ | طاقچه
۴٫۱
(۵۹)
نظام سرمایه‌داری همه را مجبور می‌کند که دغدغه‌های اقتصادی را محور زندگی قرار بدهند
Ahmad
هر سلسله مراتبی ناعادلانه است؛ چیزی به نام عدالت اجتماعی وجود ندارد. آن‌هایی که در رأس هستند طبیعتاً همه خوب یا آن‌هایی که در طبقات فرودست‌اند بد نیستند ــ و برعکس.
Ahmad
سرمایه‌گذاری زیادی می‌کنیم، اما این سرمایه‌گذاری آنقدر که انتظارش را داریم پایدار نیست و امکانی برای دسترسی به جامعهٔ بزرگ‌تر برای ما به وجود نمی‌آورد. «خانواده» در معنای سنتی گسترده و پرجمعیت، کاملاً ناپدید شده و به یک زن و شوهر تقلیل پیدا کرده است که قبول می‌کنند در یک خانهٔ مشترک زندگی کنند و برای مدتی از یک یا دو کودک مراقبت کنند. اما قرار نیست در بزرگسالی این کودکان در کنار پدر و مادرشان کار کنند و قرار نیست پدر و مادر راهی به گروه‌های اجتماعی‌شان داشته باشند و اصلاً هم فکر نمی‌کنند که افتخار و آبروی پدر و مادرشان در دستان آن‌ها است. بازندهٔ ماجرا، یعنی همین خانوادهٔ فردی و کم جمعیت، لزوماً چیز بدی هم نیست؛ اما نمی‌تواند از پس این کار بر بیاید که به ما حس همبستگی وسیع‌تری بدهد یا این حس را به ما بدهد که
Kayedani
کتاب حاوی کشف غریب و تراژیکی بود: به مجرد صنعتی شدن جامعه و حاکمیت سرمایه‌داری مصرفی، آمار خودکشی به سرعت بالا می‌رود. در مشاهدات دورکیم مشخص شده بود که آمار خودکشی در بریتانیای آن زمان دو برابر ایتالیا بود. اما در کشور ثروتمندتر و پیشرفته‌تری چون دانمارک، به چهار برابر این رقم افزایش می‌یافت. به‌علاوه خودکشی در قشر تحصیلکرده بیشتر از سایرین، در پروتستان‌ها بیشتر از کاتولیک‌ها و در طبقهٔ متوسط بیشتر از طبقهٔ پایین جامعه بود. دورکیم در مطالعاتش دربارهٔ خودکشی، به بررسی میزان ناخشنودی و ناامیدی در سطح جامعه می‌پرداخت. خودکشی به زعم او، تصویر هولناکی از نوعی پریشانی روانی بود که سرمایه‌داری به وجود آورده بود.
Kayedani
دغدغهٔ ماکیاولی موضوعی بنیادین در سیاست بود: آیا می‌توان همزمان انسان خوب و سیاست مدار خوبی بود؟ او شهامت آن را داشت تا با این امکان تراژیک روبه‌رو شود که با توجه به اوضاع جهان پاسخ منفی است. او نه تنها باور داشت پیشرفت سیاسی به نحو غیراخلاقی راحت‌تر به دست می‌آید، بلکه از ما می‌خواست به امکان تراژیک‌تری فکر کنیم: اینکه انجام درست و خوبِ کاری که رهبری سیاسی باید انجام دهد و انجامِ تکالیفِ واقعیِ رهبریِ سیاسی، با انسان خوب بودن در تعارض است.
Kayedani
افلاطون مدعی بود که زندگی‌های ما اغلب موارد به این دلیل با مشکل مواجه می‌شود که به خود فرصت کافی برای اندیشهٔ دقیق و منطقی دربارهٔ طرح‌هایمان نمی‌دهیم. و در نتیجه به دام ارزش‌ها، مسیرها و روابط غلط می‌افتیم.
esrafil aslani
خانواده‌ها بهترین کاری که در توان آن‌ها است را انجام می‌دهند. و گاهی بخت با کودکان یار است. گاهی والدین آن‌ها متعادل، معلمانی خوب، واقعاً بالغ و دانا هستند. اما در اغلب مواقع والدین سردرگمی‌ها و ناکامی‌هایشان را به کودکان منتقل می‌کنند.
رضا شریفی
اسپینوزا نفهمید ــ مثل بسیاری از فیلسوفان قبل و بعد ــ که آنچه توده را به دین می‌کشاند صرفاً عقل نیست. بلکه از آن مهمتر احساس، باور، ترس و سنت است. مردم به باورهایشان می‌چسبند چون شیفتهٔ مناسک، خوراک‌های جمعی، سنت‌های سالانه، معماری زیبا، موسیقی و زبان پر طمطراقی هستند که در کنیسه و کلیسا با صدای بلند خوانده می‌شود. شاید کتاب اخلاق اسپینوزا حکمتی بسیار بیش از انجیل در بر داشته باشد. اما به دلیل تهی بودن از هر ساختار حمایتی‌ای که در انجیل موجود است، کاری حاشیه‌ای باقی می‌ماند. در گوشه و کناری در دانشگاه‌های غربی مطالعه می‌شود. در حالی که دین سنتی‌ای که او در دهه ۱۶۷۰ آن را از رونق افتاده می‌دید، همچنان رشد می‌کند و برای مردم اقناع کننده است.
Sophie
اسپینوزا نوشت: «هر آنچه هست، در خدا است، و هیچ چیز نمی‌تواند فارغ از خدا وجود داشته باشد یا درک شود».
Sophie
جوامع کوچک، یکپارچه، برابری طلب، مذهبی، سرزنده و مبتنی بر ازدواج بود. بومیان بدون شک در معنای اقتصادی عقب مانده بودند. آن‌ها از میوه‌ها و حیوانات وحشی تغذیه می‌کردند، در چادر زندگی می‌کردند، دارایی‌های اندکی داشتند. هر سال، همان پوست و کفش‌های قبل را می‌پوشیدند. حتی بزرگ قبیله ممکن بود چیزی بیش از یک نیزه و تعدادی گلدان نداشته باشد. اما سطح مشخصی از رضایت در این سادگی وجود داشت.
محمدحسین اسلامی راد
ما مخلوقاتی هستیم که محکومیم فضیلت و عشق را دریابیم، در حالی که هیچ وقت نمی‌توانیم آن‌ها را از گزند خودمان در امان نگه داریم.
کاربر ۶۳۹۹۵۵۳
آن زمان، مثل امروز، مردم فکر و ذکرشان درگیر عشق بود. اما اپیکور می‌دید که سعادت و عشق (چه رسد به ازدواج) تقریباً هرگز همراه نیستند. حسادت، سوء تفاهم و تلخی بسیاری در عشق وجود دارد. سکس پیچیده و به ندرت با عاطفه در پیوند است. اپیکور نتیجه گرفت بهتر است زیاد روی رابطه‌های عاشقانه حساب باز نکنیم. در مقابل، به این نکته اشاره کرد که اغلب دوستی‌ها بسیار ارزشمند هستند: در دوستی مؤدب‌ایم، به دنبال تفاهم‌ایم، تمسخر یا سرزنش نمی‌کنیم و انحصارطلب نیستیم.
احسان رضاپور
اسپینوزا عمیقاً تحت تأثیر فلسفهٔ رواقیون یونان و روم باستان بود. آن‌ها می‌گفتند که حکمت نه اعتراض به وضع موجود، بلکه کوشش مستمر برای فهم جهان و سپس تسلیم مسالمت جویانه به ضرورت است.
mohammad
سنکا پرسید: «چه نیازی است که برای اجزای زندگی اشک بریزیم؟ کل زندگی سزاوار گریستن است.»
znhosein
سارتر عمیقاً گوش به زنگ لحظاتی بود که جهان در آن‌ها خود را غریب‌تر و ناشناخته‌تر از چیزی آشکار می‌کند که معمولاً فکرش را می‌کنیم؛ لحظاتی که منطق روزمره دربارهٔ آن‌ها پاسخگو نیست. لحظاتی که نشان می‌دهد چیزها به غایت ممکن و حتی پوچ و هولناک‌اند. اولین رمان سارتر، تهوع که در ۱۹۳۸ منتشر شد پر از تداعی چنین لحظاتی است. در یک قسمت، قهرمان رمان، روکانتن، نویسندهٔ ۳۰ ساله، در یک شهر ساحلی فرانسوی تخیلی در یک تراموا است. او دستش را روی صندلی می‌گذارد، اما آن را سریع برمی‌دارد. تجربهٔ صندلی به جای اینکه آنقدر ابتدایی و بدیهی باشد که حتی ارزش توجه کردن ندارد، به شدت به نظرش عجیب می‌رسد؛ کلمهٔ «صندلی» از زنجیرهایش رها می‌شود.
esrafil aslani
آنچه کمک می‌کند خودمان را از «آن‌ها ــ خود» بیرون بکشیم، تمرکز شدید بر مرگِ قریب الوقوع خودمان است. ما فقط زمانی از زندگی کردن برای دیگران دست می‌کشیم که می‌فهمیم دیگران نمی‌توانند از نیستی نجاتمان دهند؛ آن موقع است که از نگرانی دربارهٔ اینکه دیگران چه فکر می‌کنند دست بر می‌داریم و از اختصاص دادن بخش عمدهٔ زندگی و انرژی‌مان برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران دست می‌کشیم؛ دیگرانی که اساساً برای ما اهمیتی قائل نیستند. «اضطرابِ» «نیستی» هرچند آزاردهنده است اما می‌تواند نجاتمان دهد: آمادگی به سوی مرگ Sein-Zum-Tode راهی به سوی زندگی است.
shahram naseri
نیچه رنج را فی نفسه تحسین نمی‌کرد. اما این حقیقت ناخوشایند اما حیاتی را دریافته بود که رشد کردن و به دست آوردن قطعا ابعاد رنج آوری دارد: «اگر لذت و رنج آنقدر به هم پیوسته باشند که وقتی کسی یکی را می‌خواهد باید همان مقدار از دیگری را متحمل شود چه… شما در زندگی یک انتخاب دارید: یا رنج کم، بی رنجی… یا رنج زیاد به عنوان بهای شادی‌ها و لذایذ بسیار…» تفکر نیچه معنای رنج را بازسازی کرد. اگر چیزها را سخت می‌دانیم، ضرورتاً نشانهٔ شکست نیست. شاید این سختی نشانه‌ای از اصالت و طاقت فرسایی وظایفی باشد که بر دوش گرفته‌ایم.
shahram naseri
«تمایلی ندارم به مغزم برای هر چیزی فشار بیاورم، حتی حاضر نیستم این کار را برای دانش انجام دهم، هر قدر هم این دانش ارزشمند باشد. چیزی که در کتاب‌ها به دنبال آن هستم این است که به خود لذتی توأم با فراغتی آبرومندانه بدهم… اگر موقع خواندن به بخش‌های سختی برخورد کنم، هیچ وقت ناخنم را نمی‌جوم: اگر یکی دو تا شدند رهایشان می‌کنم…. اگر کتابی خسته‌ام کند، کتاب دیگری دست می‌گیرم».
shahram naseri
شمار زیادی از تبلیغات بر همان سه چیزی متمرکز است که اپیکور به عنوان تله‌های کاذب سعادت شناسایی کرده بود: عشق رمانتیک، موقعیت حرفه‌ای و تجمل. تبلیغات آنقدرها جواب نمی‌داد اگر حاکی از چیزهایی نبود که در حقیقت نیازهای واقعی ما هستند. با وجود این، در حالی که تبلیغات ما را با این نیازها تحریک می‌کند، آن‌ها را واقعا ارضا نمی‌کند. تبلیغاتِ پر زرق و برقِ تلویزیونی مدیران ارشدی را به تصویر می‌کشد که مصمم به سمت دفتر کارشان می‌روند، اما این تبلیغات نمی‌داند چطور به نیاز ما برای شغلی واقعاً رضایت بخش پاسخ دهد. شاید آرامشِ تبلیغاتِ سواحلِ گرمسیری تحریکمان کند، اما نمی‌تواندــ به تنهایی ــ آرامش حقیقی‌ای را به ما بدهد که به دنبالش هستیم. اپیکور ما را دعوت می‌کند که فهم‌مان را از خود و بر این اساس از جامعه تغییر دهیم. ما نباید خودمان و زمین را فرسوده کنیم. آن هم برای چیزهایی که حتی اگر آن‌ها را به دست آوریم هم احتمالاً رضایت ما را جلب نمی‌کنند. ما نیازمند بازگشتی به فلسفه و جدیت بسیار بیشتر دربارهٔ سعادتمندی هستیم.
lordartan
با این تحلیل از سعادت، اپیکور دست به سه ابتکار مهم زد: •      نخست تصمیم گرفت با دوستانش زندگی کند. آن‌ها را زیاد ببیند. او یک طرح نسبتاً پر هزینه برای زمینی بیرون از آتن و ساختن جایی داشت که او و دوستانش بتوانند آنجا همیشه کنار هم زندگی کنند. هر کسی اتاق شخصی داشته باشد و مکان‌های مشترکی در طبقه پایین و محوطه وجود داشته باشد. به این ترتیب، ساکنان همیشه در احاطهٔ کسانی‌اند که دیدگاه‌های مشترکی با آن‌ها دارند؛ دیدگاه‌هایی که جذاب و دوست داشتنی‌اند. بچه‌ها در فهرستی لیست و از آن‌ها نگهداری می‌شود. همه با هم غذا می‌خورند. افراد اجازه دارند حتی نیمه شب در راهروها صحبت کنند. این اولین اجتماع راستین بود.
lordartan

حجم

۱۵٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

حجم

۱۵٫۷ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۶۴ صفحه

قیمت:
۱۶۹,۰۰۰
۸۴,۵۰۰
۵۰%
تومان