بریدههایی از کتاب نیمدانگ پیونگیانگ
۴٫۲
(۹۶۷)
حزب، اقتداری مهیب دارد. در حضور هر مقام بالاتر، مقام پایینتر کمرنگ نمیشود، بیرنگ میشود... ساکت میشود... حذف میشود...
parisa_msi
او گفتم که تفاوتها امروز در جاده و اتومبیل و ساختمان نیست. اینها دیگر در همهجای دنیا دارند شبیه به هم میشوند. امروز تفاوتها برمیگردد به نحوهٔ زندهگیِ آدمها، شادیشان، رضایتشان از زندهگی و... خانم یون در خودش فرو رفته است
alvi
تحریم باید انسانِ مقاوم بسازد نه انسانِ دروغگو اما میدانم که حرفم به شدت آرمانی است...
محمد
که حالا میفهمم تحریم و دیکتاتوری دو روی یک سکهاند. کشور تحریمشده ناچار به دامچالهٔ تکصدایی میافتد و تکصدایی شروعیست برای دیکتاتوری.
عدم مراوده در سطح حاکمیت، امکان مقایسه را از بین میبرد. مقایسه نشدن، تقدس میآورد برای چیزی که مقدس نیست... تقدیس، جناب رفیق میسازد، جناب ژنرال میسازد و...
alvi
آزادی با احساس آزادی متفاوت است؛ همانگونه که استبداد با احساسِ استبداد. در بسیاری از کشورهای استبدادزده مردم در درازمدت احساس نیاز به آزادی را از دست میدهند و به فضای موجود عادت میکنند.
kambiz ashkan
تحریم و دیکتاتوری دو روی یک سکهاند. کشور تحریمشده ناچار به دامچالهٔ تکصدایی میافتد و تکصدایی شروعیست برای دیکتاتوری.
عدم مراوده در سطح حاکمیت، امکان مقایسه را از بین میبرد. مقایسه نشدن، تقدس میآورد برای چیزی که مقدس نیست... تقدیس، جناب رفیق میسازد، جناب ژنرال میسازد و...
در ایران منتقد برخی نهادها هستیم که از وظایف حاکمیتی خود خارج شدهاند و مثلاً وارد فرهنگ و اقتصاد شدهاند. با دیدن وضعیت کرهٔ شمالی میتوان فهمید که اتفاقاً این تحریم ایالات متحدهٔ امریکا است که این نهادها را مجبور میکند به ورود به فضاهای غیرتخصصی. اگر تحریم نبود احتمالاً آنها دلایلی برای ورود به اقتصاد نداشتند.
mamadism
نیروی کار صادراتیِ کرهٔ شمالی تفاوتی با باقی کشورها دارد و آن نیز در پرداخت حقوق است. حقوق کارگر صادراتی مستقیم به حزب داده میشود و کارگر همچنان همان مقرری حزب را ـ احتمالاً بیشتر از کارگر داخلی ـ دریافت میکند. این تفاوت میکند با مالیات بر حقوق. درآمد این صادرات نیروی کار اجباری با بررسیهای نه چندان دقیق باید بیش از یک میلیارد دلار باشد. عمدهٔ این کارگران نیز به روسیه و چین میروند.
maziar
میگویم تحریم باید انسانِ مقاوم بسازد نه انسانِ دروغگو اما میدانم که حرفم به شدت آرمانی است...
Zahra_HA
تلفن هوشمند یا حتا تلفن با صفحهٔ لمسی خیلی کم میبینم. کارت ویزیتهای مدیران، معمولاً یا ایمیل ندارند و یا ایمیلی دارند از سایتهای غیرمشهور چینی. جیمیل اصلاً ندیدم و یاهو را فقط یکبار. از آنسو هیچ شرکتی سایت ندارد.
Mohammad Ali Zareian
مسؤول میزِ بهداشت و درمان حزب جلو میآید و آرام مرا کنار میکشد. به من میگوید:
ــ درست بنویس... حتماً درست بنویس... این مظلومیت مردم و ظلم جامعهٔ جهانی را درست بنویس...
این هم نوعی از نگاه است که در خود حقایقی مستتر دارد. تحریم، ظالمانهترین جنگ امروزین است...
سیدموسوی هم با سر حرفهای دوست کرهایاش را تأیید میکند.
ظهر برمیگردیم هتل یانگاکدو برای ناهار. حالمان خوش نیست. وضعیت نه چندان مرتب تجهیزاتِ بیمارستان که اثر مستقیم تحریم است، کموزن بودن کودکان و ضعف مادران، حالمان را خراب کرده است.
aMiN-1988
این افتخار به سنگِ یشم یعنی هنوز در ساخت و ساز ماندهاند؛ دورهٔ ماقبل صنعتی. بعدتر تازه نوبت این میشود که به دستگاهها و صنعت افتخار کنند. مثل ما که در دورهٔ صنعتی فروماندهایم. و روزی خواهد رسید که همه بفهمیم فقط باید راجع به روابط انسانها صحبت کنیم... این یعنی ورود به دورهٔ جدید...
aMiN-1988
نیم ساعتی طول میکشد تا بچهٔ خیابان ظفر حالیمان میکند که نباید در کنار رهبران کبیر بنشینیم. تصحیح میکنم.
ــ در کنار مجسمهٔ رهبران کبیر...
ــ در کنار خود رهبران کبیر.
ــ آنها که اینجا نیستند؟! مجسمهشان اینجاست.
ــ نه! هستند!!
صالحه
همین که قبول دارند رهبرانشان ابتدا بچه بودهاند و بعد مثل باقی قد کشیدهاند و بزرگ شدهاند به نظرم یک دستآورد انسانی باشد.
صالحه
ــ تو کجایی هستی؟! باید مال خاورمیانه باشی.
کمی من من میکند. بعد گرم میگوید:
ــ بد آوردم!! باید ایرانی باشی!
میخندم و میگویم:
ــ تو هم لهجهات امریکاییست اما باید اروپایی باشی...
خیلی گرم میزند پشت کمر من و میگوید:
ــ باختی! من اسراییلیم!
ــ نباختم! اروپایی هستی دیگر...
میخندد و میگوید:
ــ واردیها!
صالحه
جمهوری اسلامیِ ایران اگر قدرتی نظامی داشته باشد به همپیمانانِ مردمیش برمیگردد که به شکلی هویتی خارج از مرزها از منافع او دفاع میکنند و در این موضوع جمهوری دموکراتیک خلق کره هیچ شباهتی به ما ندارد. هیچ متحد واقعیِ مردمی (و حتا دولتی) خارج از مرزهای کرهٔ شمالی وجود ندارد...
Hich
در کشورِ خود ما هم البته عابران پیاده ارج و قربِ عابران در دیگر کشورها را ندارند. این ارج برمیگردد به زورآزمایی اتومبیل و انسان... روشن است که در کرهٔ شمالی، مالکیت و حضور در اتومبیل وجههٔ بالاتری میآفریند تا پیاده راه رفتن مثل باقیِ مردم. پس حق و قانون میرود به صورت نانوشته میرود به سمتِ اتومبیل. اگر اتومبیل تبدیل شد به کالایی مصرفی و در مناسبات اجتماعی، انسان بالادست قرار گرفت، آنوقت طبیعی میشود که پشت خطِ عابرِ پیاده اتومبیل بایستد تا انسان رد شود...
ziba
باز باید به این نکته اشاره کرد که در پیشبرد صنعت هستهای و مذاکرات آن، آنها جلوتر از ما هستند. عِدلِ بدعهدی امریکا در توافق برجام را (که مسألهٔ امروزِ ماست) آنها در زمان بوش و خروج امریکا از مذاکرات ان.پی.تی تجربه کرده بودند در دههٔ نود و در همان دوران به این نتیجه رسیده بودند که باید آزمایشهای هستهای را ادامه دهند. البته آزمایشهای مخرب هستهای را...
کاربر ۱۳۲۱۷۱۹
البته این افتخار به سنگِ یشم یعنی هنوز در ساخت و ساز ماندهاند؛ دورهٔ ماقبل صنعتی. بعدتر تازه نوبت این میشود که به دستگاهها و صنعت افتخار کنند. مثل ما که در دورهٔ صنعتی فروماندهایم. و روزی خواهد رسید که همه بفهمیم فقط باید راجع به روابط انسانها صحبت کنیم... این یعنی ورود به دورهٔ جدید...
ف مجتهدی
عکس جناب کیم جونگ اون را به من نشان میدهد و خیلی عصبانی حالیم میکند که نباید چیزی روی عکس بگذارم.
maziar
تا پیش از آمدن تصور من این بود که دستآوردهای پیونگیانگ در انرژی هستهای به جایی رسیده باشد که انرژی برق حاصل از نیروگاه هستهای یکی از اقلام عمدهٔ صادراتیشان باشد. حالا با شگفتی تمام میبینم که حتا از تأمین برق داخلی هم برنمیآیند و نیروگاه زغالسنگی دارند.
از آنسو بازدید امروز از موزهٔ نظامی، به من اطمینان میدهد که در تجهیزات نظامی دست بالا دارند. گذشته از آن، همین مذاکرهٔ دیروز دلیل محکمتری است بر قدرت نظامی. اگر قدرت نظامی نبود، چه چیزی ترامپ را به پای میز مذاکره مینشاند. نه مراودهای هست، نه نفوذی و نه بازاری... هیچ چیزی به جز مسألهٔ قدرت نظامی نمیتواند مذاکره را معنادار کند.
سرآهنگ | SarAhang (Twitter)
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۱۲,۵۰۰
۳۳,۷۵۰۷۰%
تومان