بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ | صفحه ۳۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

بریده‌هایی از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۲از ۹۶۷ رأی
۴٫۲
(۹۶۷)
مردم می‌پرسند اگر موشک نقطه‌زن داریم و اگر واقعاً نفربر زرهی کارآ می‌سازیم، چرا نمی‌توانیم خودرو پراید را به‌سازی کنیم و با همهٔ صنعت بزرگ قطعه‌سازی‌مان، اتومبیل جدید و به‌روز طراحی کنیم؟!
𝓐𝓵𝓲 𝓜𝓸𝓱𝓼𝓮𝓷𝓲
ام‌روز در دنیایی هستیم که تحریمِ عمیق، تحریم فرهنگی است و تحریم فرهنگی یعنی تحریم رسانه‌ای... این سطحِ تحریم قطعاً از تحریم‌های دیگر خطیرتر خواهد بود.
𝓐𝓵𝓲 𝓜𝓸𝓱𝓼𝓮𝓷𝓲
جرأت ندارم به‌ش بگویم که حالا می‌فهمم تحریم و دیکتاتوری دو روی یک سکه‌اند. کشور تحریم‌شده ناچار به دام‌چالهٔ تک‌صدایی می‌افتد و تک‌صدایی شروعی‌ست برای دیکتاتوری. عدم مراوده در سطح حاکمیت، امکان مقایسه را از بین می‌برد. مقایسه نشدن، تقدس می‌آورد برای چیزی که مقدس نیست... تقدیس، جناب رفیق می‌سازد، جناب ژنرال می‌سازد و...
𝓐𝓵𝓲 𝓜𝓸𝓱𝓼𝓮𝓷𝓲
نکتهٔ جالب این بود که تراز تجاری سعودی و کرهٔ شمالی بالاتر از مبادلات ایران و کرهٔ شمالی بود. دلیل آن نیز صادرات نیروی کار اجباری کرهٔ شمالی بود. کرهٔ شمالی کارگران را به جایی می‌فرستد که آزادی‌های محدود داشته باشند و با مردم کشور مقصد مراوده نداشته باشند، گروه‌های واقعی حقوق بشریِ مردمی در آن فعال نباشند، و کجا به‌تر از کمپ‌های نفتی در صحاری سعودی!
fateme.gha.l.r.y
دقیق می‌شوم در چهرهٔ پیرزن و باقی مسافرانِ متروی پیونگ‌یانگ. تقریباً هیچ‌کدام به ما نگاه نمی‌کنند. برای فرار از نگاه ما مستقیم به روبه‌رو خیره می‌شوند. هیچ‌کدام لب‌خند نمی‌زنند. این مهم‌ترین چیزی است که ام‌روز می‌فهمم...
zara
هر مراوده و رابطه‌ای ـ کمک می‌کند به شکاندن تک‌صدایی. هر رابطه‌ای پادزهری است برای تحریم. حالا با دیدن کرهٔ شمالی می‌فهمم که از هر فرصتی برای ارتباط عمیق بین‌المللی باید استفاده کرد. ارتباط عمیق الزاماً اقتصادی نیست و مهم‌تر این‌که هم‌واره در رابطهٔ شمال و جنوب شکل نمی‌گیرد.
zahra
پشت یکی از سه پیش‌خوان صف می‌کشیم. هیچ نیازی به تابلو اعلان پرواز نیست. یک شماره و یک پرواز و یک ساعت و یک مقصد! ام‌روز فقط همین یک پرواز از پیونگ‌یانگ خارج خواهد شد.
مرتضی ش.
وضعِ دیکتاتوری فردی؟ آن‌چه دیدیم قطعاً با دیکتاتوری‌های صدام و قذافی متفاوت بود. حتا با نیم‌چه دیکتاتوری‌هایی آسیای میانه، تفاوت اساسی داشت. این‌جا آن‌چه می‌بینیم بیش‌تر دیکتاتوریِ حزبی است تا خودکامه‌گیِ فردی. بنابراین یحتمل با تغییرِ کیم جونگ اون هم ساختار حزب تفاوت چندانی نخواهد کرد.
مرتضی ش.
بنا ندارم شبیه یک گردش‌گر، شرح مستوفا بدهم از بازدیدها. تکرارِ آن‌چه در شبکهٔ جهانی در دست‌رس است، کار من نیست. با یک جست‌وجو می‌شود به‌ش رسید. از آن‌سو شاید در ابتدای سفر با پوششِ مستندساز ویزا گرفته باشم، اما بازگوییِ همه‌گانیِ دیدارهای رسمی حزب که قسمت اصلیِ این سفر است، وظیفهٔ من نیست و به نظرم خلاف اخلاق هم باشد. (مگر این‌که نکته‌ای خلاف منافعِ ملی باشد.) من چیزی را می‌نویسم که اولاً مربوط به نگاه خودم باشد و در ثانی به کار مخاطب بیاید. باقی نه در وظیفهٔ من است و در حوصلهٔ مخاطب.
فاوا...
در شرقِ آسیا رخت‌کنِ تعویضِ مایو مرسوم نیست. بنابراین مجبوریم به شیوهٔ قدیمیِ خودمان حوله‌ها را لنگی بپیچیم دور خودمان و لباس عوض کنیم...
مرتضی ش.
تحریم باعثِ این نمایش می‌شود... آن‌ها می‌خواهند بگویند ما چیزی کم نداریم...
مرتضی ش.
این همان کاری است که در هشتاد و هشت باید می‌کردیم... امثال شما همان وسط ایستاده بودید و فقط بالا و پایین می‌پریدید.
مرتضی ش.
تقریباً هیچ‌کدام از شهروندان کرهٔ شمالی به چشمِ آدم نگاه نمی‌کنند، حتا وقتی که به‌شان زل می‌زنی!
مرتضی ش.
گرفتاری جای دیگری است... من حتا فریفتهٔ لنز آخرین مدل کانن که تصویر دانش‌آموز اروپایی و امریکایی را ضبط می‌کند نخواهم شد. کفش‌های نوع به نوع بچه‌ها و لباس‌های رنگارنگ‌شان مرا گول نمی‌زند... اتومبیل‌های متالیک دورِ زمین شرفی به دوچرخه‌های پیونگ‌یانگ ندارد. اما تفاوتی در کار است. تفاوت کجاست؟! تفاوت در چهرهٔ بچه‌هاست... تفاوت در شادی است... شادی، آزادی است... هنوز نمی‌توانم موضوع و محمول قیاس را مثل هوشنگ ابتهاج باز کنم که: عشق شادی است... عشق آزادی است...
حسین احمدی
مسعود اقبالی، مدرس رسمیِ کنفدراسیون فوت‌بال آسیا حالا روبه‌روی من است. وسط پیونگ‌یانگ... در یک روزِ خوب... دو نفری می‌نشینیم و ننشسته شروع می‌کنیم به صحبت. آقای اقبالی می‌گوید که دی‌شب ما را دیده است سرِ شام که رفته‌ایم تو اتاقِ اختصاصی، اما فرصتی برای حال و احوال پیش نیامده است. سفر را و کارم را توضیح می‌دهم. مسعود اقبالی هم نتیجه را از زیرنویسِ شبکهٔ آرتی متوجه شده است. اما هیچ خبری از بازی ندارد و صحنهٔ گل را هم ندیده است. از فوت‌بال صحبت می‌کنیم و توانایی‌های مربیِ مهم و رسانه‌ایِ ایران، کارلوس کی‌روش. او را بسیار فهیم و منصف می‌یابم.
حسین احمدی
در بسیاری از کشورهای استبدادزده مردم در درازمدت احساس نیاز به آزادی را از دست می‌دهند و به فضای موجود عادت می‌کنند. (یادم می‌آید که در میدانی در پیونگ‌یانگ کلی دانش‌آموز جمع شده بودند و سرودی می‌خواندند که معناش می‌شد ما شادترین مردم جهان‌یم. و به نظرم به این باور داشتند، چون امکان مقایسه نداشتند.)
مرتضی ش.
یادم می‌آید که عصر جمعه است... دل‌تنگی عصر جمعه، با تعطیلی یک‌شنبه‌ها هم درست نمی‌شود در کشور خارجی...
مرتضی ش.
بازوی اجرایی تحریم، فقط یک کالای نقدشوندهٔ سریع در اختیار ایران قرار می‌دهد و آن هم اتومبیل پورشه است... یعنی تنها راه تبدیل ارز به کالا خود کمکی بی‌ملاحظه می‌شود به نمایش رسانه‌ای تحریم در چشم افکارِ عمومی... سرگاهِ تحریم ایدهٔ پورشه را می‌ریزد و دست‌گاه تحریم، به جای طلا و نیاز اولیه مثل دارو و برخی غلات و برخی تجهیزات های‌تک و فوق‌پیش‌رفته، فقط پورشه را برای واردات مجاز می‌شمرد و پای‌گاه تحریم می‌شود خیابان‌های تهران...
sajjad mousavi mehr
بعدتر البته دیداری هم داریم از تنها کلیسای کرهٔ شمالی. این تنها کلیسا را نیز سفارت روسیه ساخته است بعد از مسجد ایرانی‌ها.
مرتضی ش.
در کرهٔ شمالی البته قانون منع فعالیت مذهبی نداریم، چرا که کار از ریشه حل شده است و اصلاً مذهبی به جز ایدهٔ جوچه در آن به رسمیت شناخته نمی‌شود!
مرتضی ش.

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۱۱۲,۵۰۰
۳۳,۷۵۰
۷۰%
تومان