بریدههایی از کتاب نیمدانگ پیونگیانگ
۴٫۲
(۹۶۷)
در سفارت ایران، تنها مسجد پیونگیانگ و بل تنها مسجد کرهٔ شمالی قرار دارد؛ مسجد الرحمن.
مرتضی ش.
به من اگر بود فتوا میدادم که هر ایرانی موظف است با سه نفر خارج از قوم و قبیله و زبان و مذهب، با سه نفر غیرایرانی رفاقت کند، ارتباط فرهنگی بگیرد، مراوده داشته باشد، آنها را به خانهٔ خود دعوت کند... و این ظرف پنج سال برای هشتاد میلیون ایرانی، یعنی رابطه با دویست و چهل میلیون غیرایرانی. یعنی هر نویسنده، سه ناشر و نویسنده میشناخت در جهان که در تحریمیترین شرایط پولش را در پاکت برایش میفرستاد و هر چوپان با سه چوبدار آنطرف مرز رفاقت میکرد و واکسن دامی را با علوفه طاق میزد و هر دانشجو با سه استاد و دانشجو و این یعنی... و این یعنی بیاثر کردن هر تحریمی... این فرهنگ میخواست و امنیتی باهوش میخواست و دولت غیرتمامیتخواه میخواست و مهمتر از همه اعتماد به مردم میخواست...
علی عزیزی
وارد سالنی میشویم و چند دختر جوان کرهای با لباس سنتی به استقبالمان میآیند. برایمان توضیح میدهند که ما وارد دانشگاه کیم ایل سونگ شدهایم. این دانشگاه را چه کسی ساخته است؟ جناب کیم ایل سونگ! قبول... اولین رشتهٔ تحصیلی چیست؟ مدیریت کشور و جنگ با تدریس جناب کیم ایل سونگ برای تربیت مدیران آینده. (چیزی شبیه به دانشگاه امام صادق خودمان مثلاً!)
به صورت خلاصه دانشگاه کیم ایل سونگ توسط کیم ایل سونگ در سال چندین و چندِ کیم ایل سونگ تأسیس شد و کیم ایل سونگ اولین درس کیم ایل سونگ شدن را در آنجا ارائه کرد! (در تاریخ رسمی سال تولد کیم ایل سونگ مبدأ است نه میلاد مسیح.)
sajjad mousavi mehr
کرهٔ شمالی کارگران را به جایی میفرستد که آزادیهای محدود داشته باشند و با مردم کشور مقصد مراوده نداشته باشند، گروههای واقعی حقوق بشریِ مردمی در آن فعال نباشند، و کجا بهتر از کمپهای نفتی در صحاری سعودی!
مرتضی ش.
پارسیان هند را در بمبیی چنان جابهجا میکنند که در دستگاه مودی و اخلافش هضم شوند و حتا زبان فارسی را از دست بدهند تا بفهمیم که این طایفهٔ زرتشتیِ موّال چهجور میتوانند از ایران فاصله بگیرند تا باز بفهمیم که موضوع حذفِ روابط فرهنگی و مذهبی، حذف روابط اقتصادی میآفریند که عکس نقیضش یعنی همان که در بحث تمدنی فرهنگ عمیقتر میشود از اقتصاد...
هر جادهای که از ایران میگذرد چه ابریشم باشد که چین در بازسازی آن الگوی تمدنی دارد و چه جادهٔ آبی ادویه که در آبِ سرزمینی ماست و هیچکس متکفل آن نیست، سلاحی است روبهروی تحریم.
و دقت کنیم اینها ـ به خلافِ افقِ ذهنیِ سیاسیون و اقتصادیون ـ روشی برای دور زدن تحریم نیستند؛ معنای وجودشان، خودْ حذف تحریم است...
sajjad mousavi mehr
سیاستمدارِ ترازِ جهانی این موضوع را به خوبی درک میکند و همین را باید فهم کرد که آنچه در دروازهٔ اروپا و استانبول میبینیم سر ماری است که دمش در میان اویغورهای چین میخزد، بالاسرِ گربهٔ ما... مدارس زبان ترکی در باکو و مرو و مزارشریف و آستانه امروز دانشآموز میگیرند. مسجدِ دوشنبهٔ فارسی هم میان نفوذ ایران و سعودی، همین مار را به دلایلِ انعطافِ مذهبی انتخاب میکند... و برای اینکه بهتر درک کنیم باید گفت که عمدهٔ این مدارس در طرح توسعهٔ فرهنگی و مذهبی فتحالله گولن شکل گرفتهاند و منسوبند به او. بزرگترین پاکسازی داخلی ترکیه بعد از کودتا شکل میگیرد و هیچ طرفدار گولن از تیغ اردوغان سر به سلامت به در نمیبرد، اما در این مدارس حتا یک معلم علاقهمند به گولن جابهجا نمیشود... موضوع فرهنگ در بحث تمدنی عمیقتر است از سیاست...
sajjad mousavi mehr
این طرف از اروند تا آمودریا و گنگ حوزهٔ زبان فارسی است. هر ارتباطی در این حوزه میتواند عمقی مؤثر برای شکست تحریم داشته باشد. یعنی اسبِ شطرنجِ فارسی میتواند بین ایران و افغانستان و تاجیکستان بتازد. از آنسو کافیست کمی در این شطرنج ماهرانهتر مهره بچینیم تا فرزین از مرز شبهقاره نیز بگذرد و تا غرب چین را نیز زیر نگین خود در آورد. این موضوع باز معطوف به قدرت نیست.
حوزهٔ نوروز را اگر جدی بگیریم، پلنگی است که پا در یکسومِ بلوچِ عمان دارد و دم در شبهقاره دارد و ستون فقراتش حوزهٔ قبچاق و قفقاز است و سر در بوسنی اروپا دارد... حوزهٔ نوروز، بخشی از هند و پاکستان و افغانستان تا تاجیکستان و قزاقستان و ترکمنستان و قرقیزستان و آذربایجان و ارمنستان و ترکیه تا یک سوم بلوچ عمانی را به راحتی در برمیگیرد... و خود بسی مهیبتر است از اتحادیهای که به برگزیت بند باشد. این ارتباط فرهنگی میتواند هر تحریمی را خفه کند...
به من اگر باشد، دراویش بوسنی و صوفیان کشمیر بسیار مهمترند از بازیهای معاصر... یا دقیقتر اینکه هر اتفاق معاصری ریشه در همین سابقهٔ تاریخی ـ فرهنگی دارد.
sajjad mousavi mehr
حالا سؤال جدیتر اینجاست که چرا پیشرفت نظامی، آن هم در صنایع نظامی لبهٔ حملهای مثل سلاح هستهای، نتوانسته است باعث پیشرفت غیرنظامی شود.
همان سؤالی که مشابهش را در ایران داریم و کسی به آن پاسخ نمیگوید. مردم میپرسند اگر موشک نقطهزن داریم و اگر واقعاً نفربر زرهی کارآ میسازیم، چرا نمیتوانیم خودرو پراید را بهسازی کنیم و با همهٔ صنعت بزرگ قطعهسازیمان، اتومبیل جدید و بهروز طراحی کنیم؟!
مرتضی ش.
تا پیش از آمدن تصور من این بود که دستآوردهای پیونگیانگ در انرژی هستهای به جایی رسیده باشد که انرژی برق حاصل از نیروگاه هستهای یکی از اقلام عمدهٔ صادراتیشان باشد. حالا با شگفتی تمام میبینم که حتا از تأمین برق داخلی هم برنمیآیند و نیروگاه زغالسنگی دارند.
مرتضی ش.
باز باید به این نکته اشاره کرد که در پیشبرد صنعت هستهای و مذاکرات آن، آنها جلوتر از ما هستند. عِدلِ بدعهدی امریکا در توافق برجام را (که مسألهٔ امروزِ ماست) آنها در زمان بوش و خروج امریکا از مذاکرات ان.پی.تی تجربه کرده بودند در دههٔ نود و در همان دوران به این نتیجه رسیده بودند که باید آزمایشهای هستهای را ادامه دهند. البته آزمایشهای مخرب هستهای را...
مرتضی ش.
آنچه از این بازدید و نوع توضیحات راهنمایان میفهمم این است که قطعاً کرهٔ شمالی پشتش به سلاح هستهای گرم است و این موضوع را مردمش افتخارآمیز میدانند.
مرتضی ش.
همین که قبول دارند رهبرانشان ابتدا بچه بودهاند و بعد مثل باقی قد کشیدهاند و بزرگ شدهاند به نظرم یک دستآورد انسانی باشد.
مرتضی ش.
کلی تصویر هست از بازدیدهای مختلف جناب کیم ایل سونگ. بیشتر دقت میکنم. تقریباً در یک بازهٔ ده ساله همیشه کنارش ژنرالی ایستاده است. ژنرال پیر میشود اما انصافاً کیم ایل سونگ همانجور جوان میماند!
مرتضی ش.
سالها پیش در یکی از کشورهای تازهاستقلالیافته سفر بودیم که رایزن محترم با خوشحالی آمد و گفت که برای بعدازظهر وقتِ ملاقاتی گرفتهام از معاون وزارت فرهنگ! خیال میکرد الان از ذوق میپریم هوا! همهٔ رفقای نویسندهٔ همراه همدیگر را نگاه کردیم و سر تکان دادیم که یعنی: «که چه بشود حالا؟!» بهش گفتم در خود ایران هم چندان کاری با معاون وزارت نداریم احتمالاً چه رسد به اینجا... رایزنِ بینوا با ناراحتی گفت:
ــ این بالاترین ردهٔ ملاقاتی که میتوانستیم برای شما بگیریم... شما با چه کسی دوست داشتید ملاقات کنید؟
از تهِ دل جواب دادم:
ــ بسیار مایل بودم با یک اسبِ مسابقات کورس ملاقات کنم... حتماً مفیدتر خواهد بود برای ما...
جالب است که همهٔ رفقای نویسنده هم با ذوق تأیید کردند. رایزن هم رفت و ما را برد به یک اصطبل که در آن یک اسب ترکمنِ یک میلیون دلاری کورس نگهداری میشد...
هنوز هیجان دیدار با آن اسب را که زندهترین و آزادترین موجود در آن کشور بود، در خاطرم هست...
farshad
با سرمهماندار صحبت میکنم که ما همهگی گیاهخواریم، اما غذای دریایی هم میخوریم. این راحتترین روش خوردن غذای حلال است در پروازهای ناآشنا.
haji
میدانم کرهٔ شمالی با رژیم اشغالگر قدس رابطهٔ سیاسی دارد و حتا شنیدهام که صورت خریدهای سوریه را زمانی در اختیار رژیم تلآویو میگذاشته است و دوسره پول درمیآورده است!
مرتضی ش.
تحریمها سه سطح دارند. از سیاسی شروع میشوند و به اقتصادی میرسند. در دههٔ گذشته فاصلهٔ تحریم سیاسی تا اقتصادی بسیار کم شده است. پس از آن سطح مجادله و منازعه به موضوع نظامی میرسد... حالا چه قدرتنمایی در قالب مانور باشد چه حملههای محدود...
مرتضی ش.
عمدهٔ مذاهب اهل سنت صید دریایی را حلال میدانند به اشارهٔ آیهٔ ۹۶ سورهٔ مائده که احل لکم صید البحر، اما ما فلسدارها را فقط حلال میدانیم و این یعنی حذف کلی غذای دریایی. از آنسو به خلاف یهودیان میگو را حلال میدانیم. میگوی بدون فلس را حلال کردهایم که احتمالاً حلیتش به کیتین سختپوستان برنمیگردد چرا که از آنسو لابستر و شاهمیگو را نمیتوانیم بخوریم! قصه پیچیده است!
مرتضی ش.
به من اگر بود فتوا میدادم که هر ایرانی موظف است با سه نفر خارج از قوم و قبیله و زبان و مذهب، با سه نفر غیرایرانی رفاقت کند، ارتباط فرهنگی بگیرد، مراوده داشته باشد، آنها را به خانهٔ خود دعوت کند... و این ظرف پنج سال برای هشتاد میلیون ایرانی، یعنی رابطه با دویست و چهل میلیون غیرایرانی. یعنی هر نویسنده، سه ناشر و نویسنده میشناخت در جهان که در تحریمیترین شرایط پولش را در پاکت برایش میفرستاد و هر چوپان با سه چوبدار آنطرف مرز رفاقت میکرد و واکسن دامی را با علوفه طاق میزد و هر دانشجو با سه استاد و دانشجو و این یعنی... و این یعنی بیاثر کردن هر تحریمی... این فرهنگ میخواست و امنیتی باهوش میخواست و دولت غیرتمامیتخواه میخواست و مهمتر از همه اعتماد به مردم میخواست...
مرتضی ش.
موضوع فرهنگ در بحث تمدنی عمیقتر است از سیاست...
مرتضی ش.
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۱۲,۵۰۰
۳۳,۷۵۰۷۰%
تومان