بریدههایی از کتاب نیمدانگ پیونگیانگ
۴٫۲
(۹۶۷)
امروز در دنیایی هستیم که تحریمِ عمیق، تحریم فرهنگی است و تحریم فرهنگی یعنی تحریم رسانهای... این سطحِ تحریم قطعاً از تحریمهای دیگر خطیرتر خواهد بود.
sajjad hz
موضوع فرهنگ در بحث تمدنی عمیقتر است از سیاست...
sajjad hz
عدم مراوده در سطح حاکمیت، امکان مقایسه را از بین میبرد. مقایسه نشدن، تقدس میآورد برای چیزی که مقدس نیست... تقدیس، جناب رفیق میسازد، جناب ژنرال میسازد و...
kherad
ــ مصر بسیار آزادتر است از سعودی، اما مردمش رشیدترند و آزادیِ بیشتری میخواهند...
آزادی با احساس آزادی متفاوت است؛ همانگونه که استبداد با احساسِ استبداد. در بسیاری از کشورهای استبدادزده مردم در درازمدت احساس نیاز به آزادی را از دست میدهند و به فضای موجود عادت میکنند. (یادم میآید که در میدانی در پیونگیانگ کلی دانشآموز جمع شده بودند و سرودی میخواندند که معناش میشد ما شادترین مردم جهانیم. و به نظرم به این باور داشتند، چون امکان مقایسه نداشتند.)
این اتفاق در ایران رنگی دیگر دارد. در منطقه، ایران در بسیاری موارد مشکلش احساس عدم آزادی است و در بزرگنماییِ این احساس، قطعاً تکصدایی رسانهای بیشترین تاثیر را دارد. احساس عدم آزادی، پیشران توسعهٔ سیاسی است. فقدان این احساس، هر نوع توسعهٔ سیاسی را از بین خواهد برد.
حالا آیا تحریمِ طولانی، این احساس عدمِ آزادی را قویتر خواهد کرد؟ یا برعکس، مثل نمونهٔ کرهٔ شمالی ضعیفتر؟!
حسین احمدی
ما ده دقیقهای با خبرنگار اسراییلی گپ میزنیم. از وضعیت یهودیان ایرانی برایش میگویم. مقبرهٔ استر و مردخای همدان را و کورش را میشناسد که برایش توضیح میدهم. من از همسایهمان که صرافی است یهودی برایش چیزهایی میگویم و او از دوستان یهودی ایرانیش میگوید که بسیاریشان در ایران وضع خوبی داشتهاند و هر وقت در تلآویو تقی به توقی میخورد، به همدیگر میگویند که ما اصلاً برای چه به اینجا آمدیم؟!
بنتِشهرِآشوب🌱🍃
ــ من به تصاویر اینترنت نگاه نمیکنم...
سه تایی بلند میگوییم نه و یک قدم عقب میرویم... اخلاقاً که نه، شرعا او خود را مجاز نمیداند که به تصاویر اینترنت ولو آفلاین و غیربرخط نگاه بیاندازد... حالا یادم میآید که وقتی تصاویر جایزهٔ کتاب را به او نشان دادم، پرسید که تصاویر از اینترنت است و بعد که جواب مثبت دادم، سر برگرداند و نگاه نکرد...
منصوره جعفری
قدرت نظامیِ ما بسیار به قدرت نرم نزدیک است، حال آنکه کرهٔ شمالی واقعاً به صورت سخت صاحب قدرت نظامی است. آنچه شباهتش میپنداریم، حسب اتفاق در زمرهٔ مهمترین تفاوتهای ماست...
منصوره جعفری
ما سلاحِ کشتار جمعی هستهای نداریم و کرهٔ شمالی دارد. ما در ساخت تسلیحات و موشک نیز ضعیفتریم. چه چیزی ما را شبیه میکند؟
آنچه من میفهمم این است که در این عرصه از بیخ متفاوتیم. جمهوری اسلامیِ ایران اگر قدرتی نظامی داشته باشد به همپیمانانِ مردمیش برمیگردد که به شکلی هویتی خارج از مرزها از منافع او دفاع میکنند و در این موضوع جمهوری دموکراتیک خلق کره هیچ شباهتی به ما ندارد. هیچ متحد واقعیِ مردمی (و حتا دولتی) خارج از مرزهای کرهٔ شمالی وجود ندارد... چین با مهرهٔ کرهٔ شمالی بازی میکند و الا میان این دو هیچ اتحاد مبنایی نیست.
منصوره جعفری
بازوی اجرایی تحریم، فقط یک کالای نقدشوندهٔ سریع در اختیار ایران قرار میدهد و آن هم اتومبیل پورشه است... یعنی تنها راه تبدیل ارز به کالا خود کمکی بیملاحظه میشود به نمایش رسانهای تحریم در چشم افکارِ عمومی... سرگاهِ تحریم ایدهٔ پورشه را میریزد و دستگاه تحریم، به جای طلا و نیاز اولیه مثل دارو و برخی غلات و برخی تجهیزات هایتک و فوقپیشرفته، فقط پورشه را برای واردات مجاز میشمرد و پایگاه تحریم میشود خیابانهای تهران...
منصوره جعفری
اقتصاد تحریمی نیاز به روابط زیرزمینی با جهان پیدا میکند که حتماً باید غیرشفاف باشند. عدم شفافیت فساد مالی میآورد البته.
برای هدم ریال نیاز به کالای نقدشوندهٔ سریع پیدا میشود. ریچارد نفیو نویسندهٔ هنر تحریم ایده میدهد که نمایشگاهِ متحرکِ تحریم، اتومبیل پورشه است. جولان یک اتومبیل پورشه در پایتختِ کشور تحریمی، همهٔ ابعاد تحریم (فساد، تازهبهدورانرسیدهگی، فاصلهٔ طبقاتی و...) را در یک نمای سریع به ذهن رهگذر حقنه میکند...
منصوره جعفری
در منطقه، ایران در بسیاری موارد مشکلش احساس عدم آزادی است و در بزرگنماییِ این احساس، قطعاً تکصدایی رسانهای بیشترین تاثیر را دارد. احساس عدم آزادی، پیشران توسعهٔ سیاسی است. فقدان این احساس، هر نوع توسعهٔ سیاسی را از بین خواهد برد.
حالا آیا تحریمِ طولانی، این احساس عدمِ آزادی را قویتر خواهد کرد؟ یا برعکس، مثل نمونهٔ کرهٔ شمالی ضعیفتر؟!
در نمونهٔ کرهٔ شمالی، تحریم باعث حذف ارتباطات میشود و حذف ارتباطات یعنی نشنیدن صداهای دیگر و ورود به تک صدایی.
منصوره جعفری
مسأله پیشینی بود. مهم این بود که حکومت در خواستهٔ خود، یعنی حجاب اجباری، فارغ از درستی یا نادرستی، ناکارآمد بوده است.
این تغییر جنسِ سؤال از «آیندهنگر» به «نگران» و از آیندهساز به مضطرب آشکارکنندهٔ آبستنی است. این انسان ایرانی آبستن تغییراتی است و این تغییرات دوباره سؤالات تازهتر خواهد آفرید...
منصوره جعفری
دقیقاً مثال معادلش این است که ایران به عوض برجام از رقمِ خرید تسلیحات امارات و عربستان و قطر از امریکاییها شتیل بگیرد که اگر ما نبودیم تو هرگز نمیتوانستی با آنها معامله کنی!
طبعاً چنین مذاکرهای نه ربطی به سلاح هستهای خواهد داشت، نه به غنیسازی و نه حتا به حقوق بشر.
منصوره جعفری
ما زودتر از شما وارد ان.پی.تی. شدیم. برای ما کلینتون نامهٔ تضمین نوشت و بعدتر بوش به مفاد آن عمل نکرد. دهم ژانویهٔ ۲۰۰۳ جنابِ کیم جونگ ایل رسماً گفتند که چارهای نداریم غیر از اینکه سلاح هستهای بسازیم. و ما تلاش کردیم و ساختیم. ۹ سال البته طول کشید. در آن مدت ۶ آزمایش هستهای انجام دادیم که آخرینش به مناسبت صدمین سال تولد رهبر کبیر، جناب کیم ایل سونگ بود. حالا داشتن بمبِ هیدروژنی هم چندان مسألهٔ مهمی نیست برای ما. مهم این است که قدرت اول هستهای جهان هستیم.
منصوره جعفری
مجبورم با دقت به صحبتها گوش کنم. جلوم کاغذ سفیدی هست که نمیشود روش نقاشی کشید یا تمرین خط کرد. یقین دارم که همهٔ رفتارهای ما کنترل میشود.
منصوره جعفری
هیچ چیزی به جز مسألهٔ قدرت نظامی نمیتواند مذاکره را معنادار کند.
حالا سؤال جدیتر اینجاست که چرا پیشرفت نظامی، آن هم در صنایع نظامی لبهٔ حملهای مثل سلاح هستهای، نتوانسته است باعث پیشرفت غیرنظامی شود.
همان سؤالی که مشابهش را در ایران داریم و کسی به آن پاسخ نمیگوید. مردم میپرسند اگر موشک نقطهزن داریم و اگر واقعاً نفربر زرهی کارآ میسازیم، چرا نمیتوانیم خودرو پراید را بهسازی کنیم و با همهٔ صنعت بزرگ قطعهسازیمان، اتومبیل جدید و بهروز طراحی کنیم؟!
منصوره جعفری
هر جادهای که از ایران میگذرد چه ابریشم باشد که چین در بازسازی آن الگوی تمدنی دارد و چه جادهٔ آبی ادویه که در آبِ سرزمینی ماست و هیچکس متکفل آن نیست، سلاحی است روبهروی تحریم.
و دقت کنیم اینها ـ به خلافِ افقِ ذهنیِ سیاسیون و اقتصادیون ـ روشی برای دور زدن تحریم نیستند؛ معنای وجودشان، خودْ حذف تحریم است...
منصوره جعفری
مراوده و رابطه ـ هر مراوده و رابطهای ـ کمک میکند به شکاندن تکصدایی. هر رابطهای پادزهری است برای تحریم.
حالا با دیدن کرهٔ شمالی میفهمم که از هر فرصتی برای ارتباط عمیق بینالمللی باید استفاده کرد. ارتباط عمیق الزاماً اقتصادی نیست و مهمتر اینکه همواره در رابطهٔ شمال و جنوب شکل نمیگیرد.
منصوره جعفری
در ایران منتقد برخی نهادها هستیم که از وظایف حاکمیتی خود خارج شدهاند و مثلاً وارد فرهنگ و اقتصاد شدهاند. با دیدن وضعیت کرهٔ شمالی میتوان فهمید که اتفاقاً این تحریم ایالات متحدهٔ امریکا است که این نهادها را مجبور میکند به ورود به فضاهای غیرتخصصی. اگر تحریم نبود احتمالاً آنها دلایلی برای ورود به اقتصاد نداشتند.
منصوره جعفری
سیدموسوی تقریباً دارد بالا میآورد. اما مجتبا دوربین در دست تحمل میکند. برای نابودیِ مجتبا از خانمِ یون میپرسم:
ــ چربیش چهطور است؟
ــ خیلی خوب! خیلی خوب. مثل خوک؛ چرب است و خوشمزه...
ــ به به... به به... کاش دو کاسه بتوانیم ازشان سوپ بگیریم برای بچهها...
مجتبا دیگر جوش میآورد:
ــ تفت ندهید دیگر! تفت ندهید دیگر...
اما کوتاه نمیآیم. میرویم داخل آشپزخانه. جلوتر لاشهٔ سگی آویزان است. بو را نمیتوانم تحمل کنم. خودم هم حالم بد شده است. مجتبا تو نمیآید. سیدموسوی هم رفته است بیرون از رستوران. به مجتبا میگویم:
ــ باید بیایی داخل سردخانه و از این لاشه عکس بگیری...
مجتبا تقریباً دوربین را یکدستی میدهد تو سردخانه و کلیک کلیک از در و دیوار عکس میاندازد؛ با دست دیگر هم بینیش را گرفته است. بهش میگویم:
ــ عجب دندهکبابی ازش در میآید...
ــ تفت ندهید! تو را خدا تفت ندهید!
آیه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۱٫۵ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
قیمت:
۱۱۲,۵۰۰
۳۳,۷۵۰۷۰%
تومان