بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ | صفحه ۲۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

بریده‌هایی از کتاب نیم‌دانگ پیونگ‌یانگ

انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۴.۲از ۹۶۷ رأی
۴٫۲
(۹۶۷)
به صورت خلاصه دانش‌گاه کیم ایل سونگ توسط کیم ایل سونگ در سال چندین و چندِ کیم ایل سونگ تأسیس شد و کیم ایل سونگ اولین درس کیم ایل سونگ شدن را در آن‌جا ارائه کرد! (در تاریخ رسمی سال تولد کیم ایل سونگ مبدأ است نه میلاد مسیح.)
بهار
ما ده دقیقه‌ای با خبرنگار اسراییلی گپ می‌زنیم. از وضعیت یهودیان ایرانی برای‌ش می‌گویم. مقبرهٔ استر و مردخای همدان را و کورش را می‌شناسد که برای‌ش توضیح می‌دهم. من از هم‌سایه‌مان که صرافی است یهودی برای‌ش چیزهایی می‌گویم و او از دوستان یهودی ایرانی‌ش می‌گوید که بسیاری‌شان در ایران وضع خوبی داشته‌اند و هر وقت در تل‌آویو تقی به توقی می‌خورد، به هم‌دیگر می‌گویند که ما اصلاً برای چه به این‌جا آمدیم؟!
بهار
حزب، اقتداری مهیب دارد. در حضور هر مقام بالاتر، مقام پایین‌تر کم‌رنگ نمی‌شود، بی‌رنگ می‌شود... ساکت می‌شود... حذف می‌شود... به نظرم جو روی ما هم تأثیر گذاشته است. تیم مستندساز به تبع مکان‌یابی حزب با فاصله نشسته‌ایم و خیلی نمی‌توانیم گپ بزنیم.
بهار
تصویر کرهٔ شمالی از ایران، کشوری تک‌حزبی است که مؤتلفه در آن همه‌کاره است و باقی احزاب هم ساخته شده است برای خالی نبودن عریضه.
بهار
به من اگر بود فتوا می‌دادم که هر ایرانی موظف است با سه نفر خارج از قوم و قبیله و زبان و مذهب، با سه نفر غیرایرانی رفاقت کند، ارتباط فرهنگی بگیرد، مراوده داشته باشد، آن‌ها را به خانهٔ خود دعوت کند... و این ظرف پنج سال برای هشتاد میلیون ایرانی، یعنی رابطه با دویست و چهل میلیون غیرایرانی. یعنی هر نویسنده، سه ناشر و نویسنده می‌شناخت در جهان که در تحریمی‌ترین شرایط پول‌ش را در پاکت برای‌ش می‌فرستاد و هر چوپان با سه چوب‌دار آن‌طرف مرز رفاقت می‌کرد و واکسن دامی را با علوفه طاق می‌زد و هر دانش‌جو با سه استاد و دانش‌جو و این یعنی... و این یعنی بی‌اثر کردن هر تحریمی... این فرهنگ می‌خواست و امنیتی باهوش می‌خواست و دولت غیرتمامیت‌خواه می‌خواست و مهم‌تر از همه اعتماد به مردم می‌خواست...
بهار
حوزهٔ نوروز را اگر جدی بگیریم، پلنگی است که پا در یک‌سومِ بلوچِ عمان دارد و دم در شبه‌قاره دارد و ستون فقرات‌ش حوزهٔ قبچاق و قفقاز است و سر در بوسنی اروپا دارد... حوزهٔ نوروز، بخشی از هند و پاکستان و افغانستان تا تاجیکستان و قزاقستان و ترکمنستان و قرقیزستان و آذربایجان و ارمنستان و ترکیه تا یک سوم بلوچ عمانی را به راحتی در برمی‌گیرد... و خود بسی مهیب‌تر است از اتحادیه‌ای که به برگزیت بند باشد. این ارتباط فرهنگی می‌تواند هر تحریمی را خفه کند...
بهار
تحریم و دیکتاتوری دو روی یک سکه‌اند. کشور تحریم‌شده ناچار به دام‌چالهٔ تک‌صدایی می‌افتد و تک‌صدایی شروعی‌ست برای دیکتاتوری.
بهار
زبان‌دان به زبان بی‌زبانی عکس جناب کیم جونگ اون را به من نشان می‌دهد و خیلی عصبانی حالی‌م می‌کند که نباید چیزی روی عکس بگذارم. سر تکان می‌دهم و به عکس «چاکرم، مخلص‌م» ی می‌گویم. میز کناری، همان امریکاییِ صبحانه نشسته است. آرام به من چشمکی می‌زند و دو تایی می‌خندیم.
Mahdieh Janati
معجزهٔ سیگار... فندک زبانِ بین‌المللی است...
صدراجون من دوست دارم
کنار فروش‌گاه دیپلماتیک ون می‌ایستد. این‌بار در سرمای هوای بعدازظهر، ری و یون پیاده نمی‌شوند. از ری می‌پرسم که چرا با ما هم‌راهی نمی‌کند و او توضیح می‌دهد که این فروش‌گاه فقط مخصوصِ خارجی‌هاست. آرام به‌ش می‌گویم: ــ شما چیزی نمی‌خواهید که برای‌تان بخرم؟ با عصبانیت به من می‌گوید: ــ نه! نه! ما خودمان همه چیز داریم... با این‌که حال‌م گرفته می‌شود اما از مناعت طبع‌ش کیفور می‌شوم. ما را رها می‌کند با حسی عجیب و سیگاری روشن می‌کند و داخل ون می‌نشیند؛ انگار که ما مثلاً در مملکت جمهوری اسلامی برای مهمانِ خارجی‌مان زورکی ودکا گرفته باشیم و حالا بخواهیم تنهاش بگذاریم تا بنشیند و زهرماری بالا بیاندازد...
khanomi
در دل‌م می‌گویم تحریم باید انسانِ مقاوم بسازد نه انسانِ دروغ‌گو اما می‌دانم که حرف‌م به شدت آرمانی است...
zahra
پس در هم‌چه شرایطی باز هم پادزهر، ارتباطات وسیع است چه در داخل و چه در فضای بین‌الملل... و در این میان بایستی در شرایط تحریم، هم‌واره با تک‌صدایی مبارزه کرد...
zahra
(یادم می‌آید که در میدانی در پیونگ‌یانگ کلی دانش‌آموز جمع شده بودند و سرودی می‌خواندند که معناش می‌شد ما شادترین مردم جهان‌یم. و به نظرم به این باور داشتند، چون امکان مقایسه نداشتند.) این اتفاق در ایران رنگی دیگر دارد. در منطقه، ایران در بسیاری موارد مشکل‌ش احساس عدم آزادی است و در بزرگ‌نماییِ این احساس، قطعاً تک‌صدایی رسانه‌ای بیش‌ترین تاثیر را دارد. احساس عدم آزادی، پیش‌ران توسعهٔ سیاسی است.
zahra
مشاوران حامد کرزی که اهلِ فرهنگ بود برای من نقل می‌کرد که محفلی باشکوه در بلخ قدیم برگزار شده بود برای بزرگ‌داشت شعرای فارسی‌زبان. به سفیر ایران نیز سخن‌رانی اول را داده بودند به احترام ایران بزرگِ فرهنگی. سفیر رفته بود پشتِ سخن‌گاه و ایراد فرموده بود که اگر ام‌روز امثال جناب رودکی حاضر بودند، هرگز وضعیت مواد مخدر این‌گونه نمی‌شد!!
alireza atighehchi
نکتهٔ جالب این بود که تراز تجاری سعودی و کرهٔ شمالی بالاتر از مبادلات ایران و کرهٔ شمالی بود. دلیل آن نیز صادرات نیروی کار اجباری کرهٔ شمالی بود. کرهٔ شمالی کارگران را به جایی می‌فرستد که آزادی‌های محدود داشته باشند و با مردم کشور مقصد مراوده نداشته باشند، گروه‌های واقعی حقوق بشریِ مردمی در آن فعال نباشند، و کجا به‌تر از کمپ‌های نفتی در صحاری سعودی!
alireza atighehchi
در پی تحقیق راجع به صادرات کرهٔ شمالی، بعد از سفر به عدد بزرگ صادرات نیروی کار رسیدم. نیروی کار صادراتیِ کرهٔ شمالی تفاوتی با باقی کشورها دارد و آن نیز در پرداخت حقوق است. حقوق کارگر صادراتی مستقیم به حزب داده می‌شود و کارگر هم‌چنان همان مقرری حزب را ـ احتمالاً بیش‌تر از کارگر داخلی ـ دریافت می‌کند.
alireza atighehchi
ــ راستی جناب ژنرال کیم جونگ اون بچه دارند؟ خنده‌اش را می‌خورد. با نگاهی تند به من نگاه می‌کند: ــ گفتم که! ما اطلاعاتی در این زمینه نداریم!
alireza atighehchi
در نظم‌پذیری صنعتی کرهٔ جنوبی می‌توان همان رفتارهای منظم حزبی در کرهٔ شمالی را دید. (همین نظم‌پذیری و اهمیت به سلسله‌مراتب در چند سالهٔ اخیر دست‌مایهٔ یکی از عجیب‌ترین تحقیقات سوانح در صنعت هوایی شده بود که نشان می‌داد در خطوط هوایی کرهٔ جنوبی، هرگز کمک‌خلبان به خلبان انتقاد نمی‌کند و خطای او را گوش‌زد نمی‌کند! دقیقاً به دلیل ادبِ سلسله‌مراتب!) و همین می‌تواند من، انسان ایرانی را مطمئن کند که با هزار سال تحریم ایالاتِ متحده، شبیه به شهروند کرهٔ شمالی نمی‌شوم و با هزار سال سیطرهٔ ایالات متحده و توسعهٔ صنعتی، شبیه به شهروند کرهٔ جنوبی... از سویی دیگر، همین موضوع وحدت دو کره را برای من به لحاظ تاریخی و تمدنی و فرهنگی امکان‌پذیر می‌کند، دستِ کم به صورت ذهنی...
alireza atighehchi
مناطق جغرافیایی حتماً در نوعِ زیستنِ انسان تفاوت ایجاد می‌کنند. بوم کویری، قناعت‌پرور است و زیست‌بوم بندری، چندفرهنگی می‌آفریند. به همین قیاس، قطعاً نژاد زرد هم ویژه‌گی‌هایی دارد که می‌توان فارغ از مرزِ میان کرهٔ شمالی و کرهٔ جنوبی روی آن تأکید کرد. دقیقاً همان‌گونه که می‌دانم تاریخ تمدن فنیقی و زیست‌بوم تجاری، چنان در جان انسان لبنانی آمیخته است که چندفرهنگی‌بودن از خاصه‌های اوست و فرهٔ ایزدی و این همه تصاویر تمدنیِ تخت جمشید، از من و ما چیزی دیگر می‌سازد... و دقیقاً همان‌گونه که باور دارم شاید جهان یک چوپانِ افغانستانی، از جهانِ یک دانش‌مندِ کارمندِ اروپایی وسیع‌تر باشد... انسانِ شرقِ آسیا هم طبیعتاً تفاوت‌هایی دارد. آن‌قدر که در چند کشور، نژاد زرد را دیده‌ام، بسیار نظم‌پذیرند و از آن‌سو قابل مدیریت. (معمولاً خیلی سریع بین خودشان مدیر انتخاب می‌کنند و مطیع‌ند نسبت به فرامین مدیر. در همین کارگاه‌های سدسازی در ایران، رفتار داخلی مهندسان چینی بسیار متفاوت بود با مهندسان و کارگران ما و همهٔ این به آموزش دانش‌گاهی برنمی‌گشت به گمان من.)
alireza atighehchi
پراید از متخصص ارگونومی برای طراحی صندلی می‌خواهد تا طراح صنعتی برای رنگ داش‌بورد تا طراحان فنی، حال آن‌که طراحی موشک هیچ ارتباطی با مشتری‌مداری و افکار عمومی ندارد! سومی را اشاره کردم، مسألهٔ افکار عمومی است. پراید کالا است و باید به دست مشتری برسد. یک پراید اگر چپ کند، فقط یک خبر نیست در رسانه، یک اتفاق است در بازار و می‌تواند خط تولید را دچار نوسان کند. اما اگر هزار موشک هم در همان لانچر منفجر شود، کسی متوجه نمی‌شود و خط تولید باز هم می‌تواند کار کند. (با توجه به همان مسألهٔ اول که شما با هزینهٔ نامحدود قرار است به هدف برسی.) از پنجاه جت جنگنده، یکی‌ش هدف را بزند کار انجام شده است، اما از پنجاه پراید، یکی‌ش ـ به دلیل ضعف طراحی و تولید ـ تصادف کند باید پاسخ‌گو بود. یعنی ۴۹ خطای اولی به چشم نمی‌آید و فقط ۱ خطای دومی مهیب است. افکار عمومی می‌خواهد که پراید سال به سال نو شود تا در بازار بماند، اما موشکی که دفاع موشکی‌ش ساخته نشود، همیشه آخرین مدل است!
alireza atighehchi

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۱٫۵ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۱۱۲,۵۰۰
۳۳,۷۵۰
۷۰%
تومان