بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری | صفحه ۲۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری

بریده‌هایی از کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۸۲ رأی
۴٫۲
(۸۲)
موج با تجربهٔ صخره به دریا برگشت کمترین فایدهٔ عشق پشیمانی ماست
abbas5549
فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را
nardoon
آن روز اگر خود بال خود را می‌شکستم اکنون نمی‌گفتم بمانم یا نمانم؟! قفل قفس باز و قناری‌ها هراسان دل کندن آسان نیست! آیا می‌توانم؟!
abbas5549
بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است
abbas5549
اگر نبوسم حسرت، اگر ببوسم شرم شب خجالت من از لب تو در راه است
abbas5549
حق من این زندگی نبود، خدایا! جان مرا زودتر بگیر، الهی...
abbas5549
شعلهٔ انفس و آتش‌زنهٔ آفاق است «غم» قرار دل پرمشغلهٔ عشاق است جام «می» نزد من آورد و بر آن بوسه زدم آخرین مرتبهٔ مست شدن اخلاق است بیش از آن شوق که «من» با لب ساغر دارم لب «ساقی» به دعاگویی من مشتاق است بعد یک عمر قناعت دگر آموخته‌ام: عشق گنجی‌ست که افزونی‌اش از انفاق است باد مشتی ورق از دفتر عمر آورده‌ست عشق، سرگرمی سوزاندن این اوراق است!
abbas5549
که هیچ حادثه‌ای شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
nardoon
غنچه‌ای را که به پژمرده شدن محکوم است تا شکوفا نشده، بشکن و پرپرگردان من کجا بیشتر از حق خودم خواسته‌ام؟ مرگ حق است، به من حق مرا برگردان!
abbas5549
من کجا بیشتر از حق خودم خواسته‌ام؟ مرگ حق است، به من حق مرا برگردان!
abbas5549
به خاکستر نشاندی، سوختی تا ساختی ما را!
A PERSON
به نسیمی همهٔ راه به هم می‌ریزد کی دل سنگ تو را آه به هم می‌ریزد؟ سنگ در برکه می‌اندازم و می‌پندارم با همین سنگ زدن، ماه به هم می‌ریزد عشق بر شانهٔ هم چیدن چندین سنگ است گاه می‌ماند و ناگاه به هم می‌ریزد آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده‌ست دل به یک لحظهٔ کوتاه به هم می‌ریزد آه! یک روز همین آه تو را می‌گیرد گاه یک کوه به یک کاه به هم می‌ریزد
Zohar
چه خواهد کرد با ما عشق؟! پرسیدیم و خندیدی فقط با پاسخت پیچیده‌تر کردی معما را
abbas5549
من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان با این حساب اهل جهنم فرق دارند بر من به چشم کشتهٔ عشقت نظر کن پروانه‌های مرده با هم فرق دارند
abbas5549
خسته‌ام، مثل درختی که از آذرماهش
A PERSON
شبی به لطف بیا بر مزار من شاید... بروید آن گل سرخی که بر مزارم نیست
abbas5549
با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید آری! خبر از بی‌خبری خواسته بودم
سپیده دم اندیشه
من از روزی که دل بستم به چشمان تو می‌دیدم که چشمان تو می‌افتند دنبال دلی دیگر به هرکس دل ببندم بعد از این خود نیز می‌دانم به جز اندوه دل کندن ندارد حاصلی دیگر
SajjaD
فرقی نمی‌کند چه برایم نوشته دوست گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست آیینه‌وار خیره به‌تنهایی توام آری! سکوت ساده‌ترین راه گفتگوست این درس را ز عشق تو آموختم که گاه راه وصال، دست کشیدن ز جست‌وجوست هرکس به‌قدر وسع خریدار یوسف است سرمایه شکسته‌دلان چیست؟ آرزوست بیچاره ما که گرچه عزیزیم نزد خلق چیزی که پیش دوست نداریم آبروست
Naarvanam
به مسجد آمدم و ناامید برگشتم دل از مشاهدهٔ تلخی ریا بیزار صدای قاری و گلدسته‌های پژمرده اذان مرده و دل‌های از خدا بیزار به خانه‌ام بروم؟ خانه از سکوت پر است
:)

حجم

۱۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۱۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۷۲,۰۰۰
۲۰%
تومان