بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری | صفحه ۲۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری

بریده‌هایی از کتاب گزینه‌ی اشعار فاضل نظری

نویسنده:فاضل نظری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۸۲ رأی
۴٫۲
(۸۲)
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق!
mhafshari
این دعایی‌ست که رندی به من آموخته است بار ما را نه بیفزا، نه سبک‌تر گردان!
mhafshari
به مردم چون پناه آوردم از تنهایی‌ام دیدم که از «تنها شدن» جانکاه‌تر «احساس تنهایی» است
ارمین عبدلی
تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا
ارمین عبدلی
غرض رنجیدن ما بود ـ از دنیا ـ که حاصل شد مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا
ارمین عبدلی
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم من آن طبیب زمین‌گیر زار و بیمارم که هرچه زهر به خود می‌دهم نمی‌میرم
ارمین عبدلی
خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست چه آسان ننگ می‌خوانند نیرنگ زلیخا را! کسی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست
ارمین عبدلی
پر از هراس و امیدم، که هیچ حادثه‌ای شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
ارمین عبدلی
بی‌قرار توأم و در دل تنگم گله‌هاست آه! بی‌تاب شدن عادت کم‌حوصله‌هاست
ارمین عبدلی
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده‌ست دل به یک لحظهٔ کوتاه به هم می‌ریزد
ارمین عبدلی
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
ارمین عبدلی
بیچاره آهویی که صید پنجهٔ شیری‌ست بیچاره‌تر شیری که صید چشم آهویی
ارمین عبدلی
هرکسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد
داریوش
خداحافظی به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد که تو رفتی و دلم ثانیه‌ای بند نشد لب تو میوهٔ ممنوع، ولی لب‌هایم هرچه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد با چراغی همه‌جا گشتم و گشتم در شهر هیچ‌کس! هیچ‌کس اینجا به تو مانند نشد هرکسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم نوشتند، نشد!
هستی
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟! نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
فاطمه عسکری
دوک نخ‌ریسی بیاور یوسف مصری ببر شهر از بازار یوسف‌های ارزان پر شده‌ست شهر گفتم!؟ شهر! آری شهر! آری شهر! شهر از خیابان! از خیابان! از خیابان پر شده‌ست
sahebeh68
تمنای وفاداری مرا هرگز نبود از تو ولی ای‌بی‌وفا از بی‌وفا هم انتظاری هست
sahebeh68
میان خضر و موسی چون فراق افتاد فهمیدم که گاهی واقعیت با حقیقت در منافات است
sahebeh68
به تن تبعید شد روح عدم‌پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟
sahebeh68
موسیقی سکوت صدایی شنیدنی است بگذارگفتگو به زبان هنر شود
sahebeh68

حجم

۱۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

حجم

۱۰۰٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۶۸ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۷۲,۰۰۰
۲۰%
تومان