بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حرف بزن | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب حرف بزن

بریده‌هایی از کتاب حرف بزن

انتشارات:نشر پیدایش
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱۶۳ رأی
۴٫۰
(۱۶۳)
«اینجا جایی است که اگر جرأتش را داشته باشید، می‌توانید روح‌تان را پیدا کنید. می‌توانید آن بخشی از وجودتان را لمس کنید که تا قبل از این هیچ‌وقت جرأت نگاه کردن به آن را نداشتید. اینجا نیایید که از من بخواهید به شما نشان بدهم چطور چهره بکشید. از من بخواهید که به شما کمک کنم راه‌تان را پیدا کنید.»
Tara
«اگر گیج و درمانده شده‌اید، باید وقت بگذارید و آثار بزرگان را مطالعه کنید.»
hedgehog
اگر الان هنر را یاد نگیرید، هیچ‌وقت نفس کشیدن را یاد نخواهید گرفت!!!»
آسمان شب
می‌گوید: «به تنها کلاسی که به شما یاد می‌دهد چطور زنده بمانید، خوش آمدید!» بعد ادامه می‌دهد: «به کلاس هنر خوش آمدید!»
آسمان شب
عشق یا نفرت فکر کن، یا لذت یا خشم؛ به هر چیزی که احساسی در تو به وجود می‌آورد و باعث می‌شود کف دستت عرق کند یا انگشت‌های پایت منقبض شود. روی همان حس تمرکز کن. وقتی آدم‌ها برون‌ریزی نکنند، اعضای بدن‌شان یکی یکی شروع می‌کند به مردن. اگر بدانی چند نفر از آدم بزرگ‌ها از درون مرده‌اند، شوکه می‌شوی. روزهای‌شان را می‌گذرانند، بدون اینکه بدانند که هستند. فقط منتظرند تا یک حملهٔ قلبی یا سرطان یا یک کامیون از راه برسد و کارشان را تمام کند. این غم‌انگیزترین چیزی است که می‌دانم.»
Farzane H
اگر الان هنر را یاد نگیرید، هیچ‌وقت نفس کشیدن را یاد نخواهید گرفت!!!
hedgehog
«اینجا جایی است که اگر جرأتش را داشته باشید، می‌توانید روح‌تان را پیدا کنید. می‌توانید آن بخشی از وجودتان را لمس کنید که تا قبل از این هیچ‌وقت جرأت نگاه کردن به آن را نداشتید. اینجا نیایید که از من بخواهید به شما نشان بدهم چطور چهره بکشید. از من بخواهید که به شما کمک کنم راه‌تان را پیدا کنید.»
hedgehog
«به تنها کلاسی که به شما یاد می‌دهد چطور زنده بمانید، خوش آمدید!» بعد ادامه می‌دهد: «به کلاس هنر خوش آمدید!»
hedgehog
همهٔ مزخرفاتی که در تلویزیون دربارهٔ ارتباط برقرار کردن و ابراز احساسات می‌شنوی، دروغ است. هیچ‌کس واقعاً نمی‌خواهد چیزی را که باید بگویی، بشنود.
hedgehog
من به یک دوست جدید نیاز دارم. به یک دوست فقط برای همین دوره. نه یک دوست واقعی یا خیلی صمیمی، از آنهایی که با هم لباس رد و بدل می‌کنند و قربان‌صدقهٔ هم می‌روند و شب‌ها در خانهٔ هم می‌خوابند. فقط یک دوست الکی و یک‌بارمصرف. دوست به عنوان یک‌جور لوازم جانبی؛ فقط برای اینکه احساس حماقت نکنم و احمق به نظر نرسم.
m86
کلاس پنجم خیلی راحت می‌گذشت؛ هم آن‌قدر بزرگ شده بودم که بتوانم بدون مامان بیرون خانه بازی کنم، هم برای بیرون زدن از محوطهٔ اطراف خانه هنوز بچه بودم. این اندازه محدودیت، بهترین شکل آزادی بود
نِگیتا
آقای فریمن: «کارت بهتر شده، اما هنوز به قدر کافی خوب نشده. این شبیه یک درخت است، اما یک درخت متوسط، معمولی و خسته‌کننده است که هر روز شبیهش را می‌بینیم. باید توی آن زندگی بدمی. کاری کن که خم شود؛ درخت‌ها انعطاف‌پذیر هستند تا نشکنند. زخمی‌اش کن. یک شاخهٔ کج و کوله به آن بده. درخت بی‌نقص وجود ندارد. اصلاً هیچ‌چیز بی‌نقص نیست. عیب و نقص‌ها جذاب هستند. درخت باش.»
کاربر ۱۵۳۶۶۵۵
فکر می‌کند می‌داند مشکل کار کجاست. می‌گوید: «تخیلت فلج شده. باید یک سفر بروی.»
jk
همه‌شان شروع می‌کنند به فحش دادن به او. این سلام و احوال‌پرسی عجیب و غریب مخصوص پسرهای ورزشکاری است با صورت‌هایی پر از جوش‌های دوران بلوغ.
shariaty
سینی غذایم را سر می‌دهم جلو و می‌گذارم که زنبورهای کارگر آشپزخانه پرش کنند.
shariaty

حجم

۲۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۲۴۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۱۰۸,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
...
۱۰
۱۱
صفحه بعد