بریده‌هایی از کتاب شاعر

هرکی دیگه باشه عیب نداره، می‌فهمی؟ سپور، آب‌حوضی... هرکی می‌خواد باشه باشه، شاعر نباشه! انقلابی‌ترین انقلابی‌ها، ظالم‌ترین ظالم‌ها، سرخ‌ترین سوسیالیست‌ها ــ قدم‌شون روی چشم. لااقل با اون‌ها می‌تونی منطق بیاری، چون آخر همهٔ حرف‌ها و کارها صحبت از «قیمت» ش به میون می‌آد؛ حتی اگه مثل لات‌ها بات حرف بزنند، باز موقع رأی‌گیری همه‌شون می‌آنْد سراغ ما! ولی با یک شاعر مگه می‌شه از منطق حرف زد؟

آنان که ایدئال‌های مشترک دارند ــ شناس که هیچ ـ برادراند.

پاسکالی: چهل‌سال پیش کتاب سقوط و زوال امپراتوری رومِ گیبن رو خوندم و حسابی خسته شدم. سیلویتو: گوش کنید، گوش کنید. پاسکالی: و چون شنیده بودم بزرگ‌ترین کتاب تمام دوران ئه، با خودم گفتم: با این حساب، باقی کتاب‌ها باید از این هم خسته‌کننده‌تر باشند. این شد که دیگه کتاب نخوندم.

جولیو: از خوندن داستان‌های بی‌ارزش مهم‌تر، کار داریم انجام بدیم. اون هم این ئه که به شما پول بدیم اون‌ها رو بخرید.