بریدههایی از کتاب یک عاشقانه آرام
۴٫۰
(۳۱۴)
هیچچیز مانندِ اراده به پرواز، پریدن را آسان نمیکند.
افسانه
زندگی را با کوه، با آسمان، با هدف، با ایمان و عشق، پُر باید کرد، یا باید خالی و پوک و ناقابل نگهشداشت و نامِ زندگی را از روی آن برداشت.
افسانه
عشقِ صادقانه به زن، فاصلهیی با عشق به وطن ندارد __ گرچه عشقِ نخستینْ حادثه است و دومین ضَرورت.
عشقِ به زن، عشقِ به رویش است؛ عشق به رویش، عشقِ به خاک. و عشقِ به خاک، عشق به مردمیست که در خاک زندگی میکنند؛ در وطن.
افسانه
زندگی کنیم __ با برنامه، هدف، و انگیزهیی مقبول __ امّا در حال. در حرکت. در عشق. بی نیاز از توسّل به گذشتهها.
افسانه
نگفتن، همان دروغگفتن است __ قدری کثیفتر.
افسانه
خوشبختی را نقدِ نقدْ معامله میکنند __ با سکّههای اراده، ایمان، کار، عشق...
افسانه
زندگی، بهجُز مجموعِ آنچه که انسان در راهِ ساخٮݦݑنش مصرف میکند، دروغیست بزرگ.
افسانه
زندگی، در معمولیترین شکلش میتواند زیبا باشد.
افسانه
از وطن و مردُمِ وطن میتوان گریخت؛ امّا از چنگِ گندیدگی روحِ خویش، گریختن ممکن نیست. یک روز، در غُربت، به زارزدن خواهدافتاد؛ به ندامتی زارزنان.
افسانه
تو باید باد، برف، باران، آفتاب، درختان، چشمهها، کوهها و همهٔ بوتههای خار را دوست داشتهباشی تا زندگی را دوست داشتهباشی، تا عشق را...
افسانه
نمیشود بدون یک هُنر، یا حتّی خُردههنر، بدون یک صنعتِ دستی ساده، زندگی را به شیرینی گذراند.
افسانه
پسانداز، یعنی داشتن. داشتن، خوشبختی نمیآورد، درست همانطور که نداشتن. ثروت، آسایش نمیآورد، درست همانطور که فقر. شادی را باید بیرونِ خطّهٔ داشتن و نداشتن جستوجو کرد.
افسانه
__ عسل! عشق، بهایی دارد که باید پرداخت. هرجا بشود رایگان خورد و به رایگانخوری تفاخر کرد، در میدان عاشقی، این کار ممکن نیست.
افسانه
همیشه شِبهعشق در کنارِ عشق بودهاست شِبهصداقت در کنار صداقت؛ امّا هرگز از رونقِ بازارِ عشق و صداقت چیزی کاسته نشدهاست.
افسانه
هیچچیز همچون شادیِ شانهبهشانهٔ مادر و پدرْ بچّهها را راضی نمیکند.
افسانه
حرفهای نو، معمولاً، از کتابهای تازه برمیآید.
افسانه
هرگز چیزی به اندازهٔ عادت نفرتانگیز نبودهاست.
افسانه
از شباهت، به تکرار میرسیم؛ از تکرار، به عادت؛ از عادتْ به بیهودگی؛ از بیهودگی به خستگی و نفرت.
افسانه
ما اگر تمامی لحظههای زندگیمان را زندگیکنیم، دیگر چندان جایی برای خاطرههای عاشقانهٔ احساسیِ رقّتانگیز باقی نمیماند.
افسانه
ترکِ عشق کنیم، بهتر از آن است که عشق را به یک مُشتْ یادِ بیرنگوبو تبدیلکنیم؛ یادهای بیصدایی که صدا را در ذهنِ فرسودهٔ خویش __ و نه در روح __ به آن میافزاییم تا ریاکارانه باورکنیم که هنوز، فریادهای دوستداشتن را میشنویم.
افسانه
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۰۸٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان