بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب به‌ خاطر زندگی | صفحه ۷ | طاقچه
تصویر جلد کتاب به‌ خاطر زندگی

بریده‌هایی از کتاب به‌ خاطر زندگی

ویراستار:مهدی خطیبی
امتیاز:
۴.۴از ۱۰۰ رأی
۴٫۴
(۱۰۰)
ترجیح دادم چیزی را نبینم که مقابل چشمانم اتفاق می‌افتاد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در کره‌شمالی همه موظف هستند صبح زود از خواب بیدار شوند و یک ساعت را به نظافت راهروها و تمیزکاری بیرون خانه‌ها بپردازند. کار گروهی روح انقلابی ما را حفظ خواهد کرد و همکاری و تعاون مظهر ملتی پیروز است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هر خانواده در کره‌شمالی مجبور بود یکی از این رادیوها را داشته باشد و هرگز نمی‌توانستید این رادیو را خاموش کنید زیرا از یک ایستگاه مرکزی کوک می‌شد و از طریق آن دولت می‌توانست شما را کنترل کند، حتی وقتی در خانهٔ خود تنها نشسته‌اید. صبح‌ها رادیو خودکار شروع می‌کرد به پخش آهنگ‌های پرشور، با عناوینی مثل «ملت قوی و ملت کامیاب» تا به ما یادآوری کند که چه شانسی داریم که در کشوری اشتراکی و افتخارآمیز دوباره به صبح سلام می‌کنیم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
مردان در کره‌شمالی یاد گرفته بودند که جنس ارشد و برتر هستند. درست همان‌گونه که یاد گرفته بودند بی‌چون‌وچرا مطیع و فرمان‌بر رهبرمان باشند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
گرسنگی مردم را آن‌قدر ضعیف و بی‌جان می‌کرد، تا دیگر نمی‌توانستند با بیماری‌ها مبارزه کنند و مواد شیمیایی در خون‌هایشان آن‌قدر نامتعادل می‌شد که قلب فراموش می‌کرد به تپیدن ادامه دهد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در کره‌شمالی همه را به‌ترتیبِ قد صف می‌کنند، ولی در کلاس براساسِ نمرهٔ امتحان می‌نشانند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
وقتی چهار یا پنج‌ساله بودم، تنها بلندپروازی برای بزرگسالی‌ام این بود که یک‌عالمه نان بخرم. چون دلم می‌خواست یک دل سیر نان بخورم. وقتی همیشه گرسنه باشید، به تنها چیزی که فکر می‌کنید غذاست.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در کره‌شمالی هیچ‌چیزی در سطل زباله نمی‌رفت و نمی‌توانستیم تصور کنیم چیزی را دور بیندازیم، چیزهایی که می‌شود دوباره استفاده کرد، حتی بطری‌های پلاستیکی، کیسه‌ها، قوطی‌های کوچک، این‌جور چیزها برای ما در حکم طلا بود.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ضرب‌المثل کره‌ای دیگری هم وجود دارد. «نخْ سوزن را دنبال می‌کند» و معمولاً مردان در کشور ما سوزن هستند و زن‌ها نخ. بنابراین زنان به‌دنبال شوهرانشان به خانه‌ای می‌روند که آنها تعیین می‌کنند.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
تعداد بمب‌هایی که ایالات متحدهٔ آمریکا بر سر کره‌شمالی ریخت، بیشتر از کلِ دوران جنگ‌های اقیانوس آرام در جنگ جهانی دوم بود. آمریکایی‌ها هر شهر و دهکده‌ای را بمباران کردند و آن‌قدر به این کار ادامه دادند تا دیگر هیچ ساختمان اصلی برای ویران کردن باقی نماند. سپس سدها را ویران کردند تا محصولات کشاورزی روی آب شناور بمانند. ضرر و زیان غیرقابل‌تصور بود. هیچ‌کس نمی‌دانست چند غیرنظامی کشته یا مجروح شده است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
پدرم در حدودِ ۱۹۸۰ یعنی زمانی‌که نوجوان بود مثل بیشتر مردان کره‌شمالیِ طبقات متوسط و بالا، وارد ارتش و به ده سال خدمت سربازی فراخوانده شد. اگرچه از طریق ارتباط‌ها می‌توان این مدت را تا حدود دو سال کاهش داد.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
یئان‌می! همیشه به یاد داشته باش، حتی وقتی در تنهایی هم فکر می‌کنی؛ پرندگان و موش‌ها می‌توانند زمزمه‌ات را بشنوند. قصد ترساندن مرا نداشت، ولی من وحشت عمیقی را در خودم احساس می‌کردم.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
در کره‌شمالی پدرسالاری یا همان مردسالاری حکم‌فرماست، و اصل‌ونسب مرد از اهمیت بالایی برخوردار است.
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
«داستان‌هایمان را به‌خاطرِ زندگی بازگو می‌کنیم.» جوآن دیدیون
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
هرکس در هر کجا که برای آزادی می‌کوشد. یئان‌می پارک
ડꫀꪶꫀꪀꪮρꫝⅈꪶꫀ
ببرند. وقتی چهار یا پنج‌ساله بودم، تنها بلندپروازی برای بزرگسالی‌ام این بود که یک‌عالمه نان بخرم. چون دلم می‌خواست یک دل سیر نان بخورم. وقتی همیشه گرسنه باشید، به تنها چیزی که فکر می‌کنید غذاست.
fatemehjam.78
یک زندگی وقتی معنادار است که مستلزم در آغوش کشیدن چیزهایی مهم‌تر از خودتان باشد
Zeinab Hosseini
وقتی رسیدیم، من و مادرم که هرگز از عیسی مسیح چیزی نشنیده بودیم از یکی از فراری‌های دیگر کمک خواستیم تا کمی این موضوع را برایمان توضیح دهد. او گفت: «خدا و پرستش او را در مقام کیم ایل سونگ تصور کنید و عیسی مسیح را در مقام کیم جونگ ایل.» سپس این دین برای ما کمی ملموس‌تر شد.
fatemeh_z_gh09
مادر گفت: «یئان‌می، باید من رو بفروشی، لطفاً. می‌خوام فروخته شم تا کمکی بهت بکنم. من اینجا فقط بار اضافی‌ام.»
fatemeh_z_gh09
در طول سفرم سختی‌های زیادی کشیده‌ام، و اتفاق‌هایی را پشت‌سر گذاشته‌ام که می‌تواند اثرات مخرب و اسف‌باری بر دیگران بگذارد. البته من شاهدِ لطف، مهربانی و فداکاری در بدترین موقعیت‌هایی که بتوان تصور کرد هم بوده‌ام. همچنین دریافتم که امکان دارد گاهی برای بقا و نجات زندگی‌مان بخشی از انسانیتمان را از دست بدهیم، اما مطمئن شدم شعلهٔ شأن و منزلت انسانی هرگز خاموش نمی‌شود؛ چه بسا باوجودِ اکسیژن آزادی و نیروی عشقْ شعله‌اش جان بگیرد و دنیا را نورانی کند.
کاربر ۴۳۶۵۹۳۲

حجم

۸۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۸۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان